بازی کرونا: شنا کردن در دریای ابهام!

بهترین روش برای عبور از شرایط کرونا: دفاع به روش زلاتان، محافظت اولیه از بقا و راه‌های تنفسی، بازی کردن با اعتماد به نفس و اقتدار!

باید برای تعدیل نیروهایمان آماده شویم؟ با نیروهایی که در حال استخدامشان بودیم خداحافظی کنیم؟ هزینه‌های روابط‌عمومی را متوقف کنیم؟ این‌ها سوالاتی بود که در ذهن همه مدیران ملک‌رادار، دقیقه به دقیقه و ثانیه به ثانیه مطرح بود. از لحاظ نقدینگی و بازار ملک، در آخر سال در سخت‌ترین شرایط ممکن بودیم. بعضی عقیده داشتیم که باید خیلی سریع فرآیند انقباض را شروع و تیم را کوچک کنیم، و بعضی نه.

الان بهمن ۹۸ است و همه چیز مبهم، درست مثل هدایت یک کشتی، میان دریای ابهام، دریای مواج ابهام! بازار ملک کاملا متوقف شده. آینده کرونا غیرقابل پیش‌بینی است. بعضی اعتقاد دارند بازار در اردیبهشت بر می‌گردد، بعضی اعتقاد دارند هیچ چیز مثل اول نمی‌شود و باید همه چیز را زودتر باخت! هر چه زودتر ببازیم، در حقیقت زودتر بردیم!ولی اگر اردیبهشت بازار بر گردد؟ اگر بازار بر گردد و ما دیگر نباشیم؟ یا باشیم، ولی آماده نباشیم؟ بازگشت بازار ملک در اردیبهشت یک قمار بود!

بالاخره تصمیم سخت و پرریسک ملک‌رادار را اواخر بهمن گرفتیم. تصمیمی که آن را با اطمینان گرفتیم. تصمیم گرفتیم خودمان را برای گرفتن بازار در اردیبهشت آماده کنیم. به جای تعدیل، نیروهای فروش جدید استخدام کنیم که تا اردیبهشت آموزش ببینند و آماده فروش باشند. تصمیم گرفتیم هزینه روابط‌عمومی و تبلیغات را کاهش ندهیم و اتفاقا برنامه‌های دقیقی برای این حوزه‌ها داشته باشیم و تصمیم گرفتیم آماده ورود به بازار شمال شویم.در این صورت اگر بازار در اردیبهشت برگردد ما زیرساخت داریم و یک قدم جلوتر می‌توانیم با قدرت بفروشیم.

بازار ملک در فروردین بسیار بد بود و ما کماکان مشغول آموزش نیروهایمان در تیم‌های مختلف بودیم. همچنین ساخت محتوای مناسب برای سرویس‌هایمان یکی دیگر از اولویت‌های ما در این مدت بود.

کرونا با مشکلات زیادی با خود آورده بود؛ ولی تیم ما که کاملا ریموت کار می‌کند از بسیاری از گزندهای آن در امان ماند. ما تیمی هستیم که کاملا بلدیم چطور در شرایط کاملا ریموت، با پرفورمنس بالا کار کنیم و رشد کنیم. این بعد را حتی بیشتر از پیش تقویت کردیم. همه تیم فروش و پشتیبانی ما در کل شهرهای ایران و در خانه‌های خود کار می‌کنند و از سیستم مارکتینگ اتومیشنی که مخصوص خودمات طراحی کردیم، استفاده می‌کنند. با استفاده از این سیستم تیم‌هایمان را بزرگ و قوی‌تر کردیم.

بازگشت بازار

بازار بد فروردین ناگهان از ۳۱ فروردین روی دیگری به ما نشان داد و کم کم شروع به برگشتن کرد.

مردم کم کم یاد می‌گیرند چگونه با کرونا کنار بیایند، همانطور که ما کسب‌وکارها هم باید یاد بگیریم چطور با کرونا کنار بیایم. کرونا به ما یاد داد شرایط جدید را بپذیریم و چطور تغییر کنیم...

تیم فروش نوپای ما انصافا گل کاشت و باعث شد در شرایطی که اغلب رقبا رفتار انقباضی داشته باشند، ما سهم بازار بیشتری کسب کنیم. مشتریان ما نسبت به سال گذشته در همین چند ماه اول ۵۰٪ رشد داشته است. مهم‌ترین علت آن به نظرم این بوده که ما کرونا را قبول کردیم. می‌دانیم حالا حالاها هست. برای مشتریانمان هم حالا حالاها هست. باید به مشتریانمان کمک کنیم راه جدید خود را پیدا کنند، همانطور که ما هم در حال کشف زندگی جدید بعد از کرونا هستیم.

ما هنوز در دریای مواج ابهام غوطه‌وریم، ولی خیلی چیزها یاد گرفتیم و البته حقیقتا شانس آوردیم که همه فرآیندهای ما در ملک‌رادار کاملا ریموت انجام می‌شود و از این لحاظ از کرونا ضربه نخوردیم.

در آخر به نظرم مهم‌ترین نکاتی که به کسب‌وکارهایی مثل ما کمک می‌کنه این‌ها هستند:

  • قبول کنیم کرونا هست، و نحوه زندگی ما رو تغییر می‌دهد: بهتر است منتظر نباشیم کرونا برود و شرایط مثل قبل شود. باید قبول کنیم که کرونا هست و ما باید سبک جدید بیزنس در زندگی جدید را یاد بگیریم.
  • تیم متعهد و هم‌هدف، کشتی امن دریای ابهام: عبور از این دریای ابهام نیاز به تصمیمات مهم دارد. تصمیماتی که احتمال دارد غلط باشند؛ ولی باید گرفته شوند! و تصمیمات را آدم‌ها می‌گیرند. چیزی که کمک می‌کند این تصمیمات را با قدرت بگیریم و اگر اشتباه بود با قدرت تصمیمات جدید بگیریم، فقط یک تیم متعهد هست.
  • آماده بودن برای تغییر برای استفاده فرصت‌ها: خیلی چیزها از دست رفته؛ ولی فرصت‌های جدیدی هم شکل گرفته که قبلا اصلا معنی نداشتند. دیدنشان سخت است، قبول کردنشان سخت‌تر. تیم باید آماده قبول تصمیم‌های سخت تغییر کامل رویکرد باشد.

هنوز هم که به اسفند ۹۸ فکر می‌کنیم تنها چیزی که به ما این امکان را داد که ریسک کنیم، تکیه به تیم قوی و متعهدی بود که یاد گرفتیم چطور با هم ریموت کار کنیم. با هم ریموت فکر کنیم. با هم ریموت تصمیم بگیریم و با هم ریموت اجرا کنیم و این همان تیمی است که اخیرا آن را به عنوان «تیم ارواح» می‌شناسند! تیمی که کارهای بزرگ انجام می‌دهد، ولی آنها را نمی‌بینید!