جایی خواندم: هرچیزی که مینویسی یا میگویی باید از سه دروازه بگذرد: آیا دلسوزانه است؟ آیا لازم است؟ آیا حقیقت دارد؟ امیدوارم آنچه مینویسم از این آزمون باموفقیت بیرون آید!
حکایت چربیدن سیلی نقد بر حلوای نسیه(2)
دریاب دمی که با طرب میگذرد...
اگه بخوام تو یه جمله قسمت قبلی رو خلاصه کنم باید بگم:
بیان یک علت احتمالی برای تمایل ما ایرانیا به گزینه های زودبازدهِ کم بازده، درمقابل گزینه های پربازده ولی دیربازده!
قبل از اینکه برم سر مقاله دکتر حامد اختیاری(1) که در نوشته قبلی بهش اشاره کردم به نظرم لازمه دوتا کلیدواژه رو تعریف کنم تا ذهنیت مشترکی داشته باشیم:
1- تکلیف [1]IGT: این تکلیف اساساَ برای ارزیابی تصمیمگیری زندگی واقعی در بیماران مبتلا به آسیب در قشر پیش پیشانی شکمی میانی[2] طراحی شد. در این آزمون قبل از شروع 2000 امتیاز(در آزمون اصلی دلار) به آزمودنی قرض داده میشود و از آزمودنی خواسته میشود در 100 کوشش طراحی شده در نرم افزار، میزان امتیاز (پول) بیشتری جمع کند. تکلیف آیوا شامل چهار دسته کارت است که انتخاب هرکدام از دسته کارت ها میزانی از سود و زیان را به همراه دارد. یعنی با انتخاب هرکدام از دسته کارت ها آزمودنی ممکن است به میزان خاصی برنده یا برعکس بازنده شود. دسته کارت ها در مطالعات مختلف به اسامی مختلفی معروف اند، ولی با استناد به مطالعه اصلی بکارا و همکاران اکثراً آنرا بر اساس حروف انگلیسی دسته کارتهای A، B، C، D نامگذاری کرده اند. برپایه قاعده خاصی که تکلیف بر آن استوار است بعد از 20 کوشش(trial) روند احتمالاتی انتخاب دسته کارتهای C و D سودآورتر و برعکس A و B زیان بخش تر است. دسته کارتهای A و B پاداش بزرگتری به همراه دارند (بیش از 100 امتیاز) اما ضرر آنها نیز بالاتر است. برعکس، دسته کارتهای C و D دربردارنده پاداش کمیهستند (معمولاَ 50 امتیاز) اما جریمه و ضرر آنها نیز به نسبت کمتر است، بنابراین فرد با انتخاب آنها مقدار امتیاز بیشتری بعد از چند کوشش به دست میآورد. به آزمودنی در قالب دستورالعمل فقط گفته میشود که برخی از دسته کارت ها بهتر از بقیه است. مطالعات آزمایشی نشان میدهند که آزمودنی ها عموماَ بعد از 20 تا 40 کوشش از پارامترهای ریسک و تصمیمات مخاطره آمیز آگاه میشوند. بنابراین، خیلی از محققین معتقدند این تکلیف در آغاز نوعی ارزیابی تصمیم گیری تحت شرایط ابهام به نظر میرسد اما بعد از چندین کوشش تصمیم گیری مخاطره آمیز و ریسکی چهره ای آشکارتر به خود میگیرد، به این معنا که اغلب آزمودنی ها از احتمال از دست دادن و زیان خود مطلع میشوند.(2)
تصور میشود که IGT رویکرد فرد به ریسکپذیری، تکانشگری و توانایی به تأخیر انداختن رضایت کوتاهمدت برای دستیابی به پاداشهای بلندمدت را اندازهگیری میکند.(3)
2- کاهش ارزش تعویقی: فرآیند کاهش ارزش تعویقی عبارت است از کاهش ارزش واقعی یک پاداش یا آسیب در اثر به تأخیر افتادن زمان ارائه آن. این فرآیند، یکی از زیر ساختهای تصمیمگیری مخاطرهآمیز(RDM)[3]است.(4) به بیان خودمونی یعنی تو 100 تومن الان رو به 1000 تومن هفته بعد ترجیح بدی!
حالا بریم سر مطالعه دکتر اختیاری و همکاران(2009)؛
هدف مطالعه: چطور فرکانس(تکرار) و میزان تنبیه روی آزمودنی های ایرانی تاثیر می گذارد؟
در این مطالعه که با نسخه رایانه ای تکلیف قمار آیووا انجام شد، آزمودنی های ایرانی به طورقابل توجهی امتیاز کمتری از همتایان غربی خود گرفتند. بعلاوه ایرانیان، بیشتر و سریعتر از میان کارت هایی که فرکانس تنبیه کمتر اما مقدار تنبیه بزرگتری داشتند، در مقایسه با کارت هایی که فرکانس تنبیه بیشتر ولی مقدار تنبیه کوچکتری داشتند، انتخاب می کردند.
نتایج این مطالعه با مطالعات قبلی متفاوت است: آزمودنی های ایرانی بالغ سالم، به میزان تنبیه، توجه کمی دارند و بیشتر به فراوانی تنبیه اهمیت می دهند، که نشاندهنده یک استراتژی متفاوت در RDM است.
یکی از مفروضات اصلی IGT این است که "براثر تجربه، افرادی که از نظر شناختی سالمند، یاد می گیرند که از بین کارت های خوب انتخاب کنند و سود خود را به حداکثر برسانند."
به عبارت دیگر، آزمایشهای اولیه IGT شامل درجهای از عدم قطعیت است، اما با انجام کوشش های مکرر، از آزمودنیها انتظار میرود که مکانیسم تولید نتایج سودمندتر را بیاموزند.
با این حال، آزمایشهای ما نشان میدهد که استراتژی غالب تصمیم گیری مخاطره آمیز، در میان آزمودنیهای ما لزوماً به حداکثر رساندن سود نبود، بلکه اجتناب از تنبیههای مکرر بدون توجه به مقدار خالص نتیجه بود.
بعلاوه، اگرچه عملکرد آزمودنیهای ما در طول تکلیف بهبود یافت، اما بر تمایل آنها به کارتهایی با تنبیههای کمتر به شدت افزایش یافت.
برای عملکرد ضعیف افراد سالم و شباهت در استراتژی تصمیم گیری آنها دو توضیح ارائه می کنیم:
اولاً، ابهام مفاهیم قمار، به دلیل محدودیتهای مذهبی برای قمار در شریعت اسلامی، ممکن است نقش مهمی در ارزشگذاری مبتنی بر فرکانس(تکرار)[4] آزمودنیهای ما داشته باشد. این واقعیت که اکثر ایرانیان دانش گسترده ای در مورد مفاهیم کلی قمار ندارند ممکن است بر عملکرد کلی آنها در IGT تأثیر بگذارد. به طور کلی، گزارش شده است که دینداری با ریسک گریزی همبستگی دارد (میلر،2000؛ بارتکه و شوارتز،2008).
میلر(2000) با انجام یک تحلیل بین فرهنگی بین جوامع مسیحی، مسلمان، بودایی و هندو، همبستگی مثبت معناداری را بین دینداری و ترجیح ریسک گریزی در جوامع توحیدی گزارش می کند. با این حال، او گزارش می دهد که این رابطه در میان بودایی ها و هندوها وجود ندارد.
بارتکه و شوارتز(2008) استدلال می کنند که "افراد با وابستگی مذهبی به طور قابل توجهی کمتر از آتئیست ها تحمل ریسک دارند" (ص. 14) و خطر گریزی در میان مسلمانان بالاترین میزان است.
توضیح دوم مربوط به تأثیرات اجتماعی-تاریخی احتمالی است:
رشد دیرهنگام طبقه بورژوازی تا حدی به دلیل مفهوم تازه پیدا شده مالکیت زمین/مالکیت کار توسط کارگران در ایران بود که تأثیرات فرهنگی بر روش های تصمیم گیری مردم داشت. در مقایسه با کشورهای غربی تا همین اواخر کارگران در ایران مالک زمین یا پیشه خود نبودند، فقط کار می کردند و مسئولیت تصمیم گیری درازمدت را نداشتند (افاری، 1996). این مسئله به طور بالقوه می تواند افراد را در گرفتن تصمیماتی که عمدتاً دارای مزایای بلندمدت هستند، دچار اختلال کند. این آسیب، همراه با بی اعتمادی به مالکان زمین/پیشه و بعداً دولت، ممکن است مانع توسعه روحیه کارآفرینی شده باشد. همچنین پس از سالها جنگ، رژیمهای متعددی عوض شدند و بیثباتی در فضای اجتماعی-سیاسی باعث ایجاد ابهام زیادی درمورد آینده پیش رو شد. همه این عوامل باعث ایجاد سوگیری نسبت به ترجیح کسب رضایت فوری نسبت به مزایای بلندمدت تر شده است.
دستمالچیان، جوادیان و عَلَم(2001)، مطالعه ای در مقیاس بزرگ بر روی ابعاد فرهنگِ اجتماعی در ایران به عنوان بخشی از برنامه تحقیقاتی GLOBE با استفاده از داده های 300 مدیر ایرانی انجام دادند. برخی از ابعاد مورد مطالعه شامل جهتگیری آینده، فاصله قدرت و جهتگیری عملکرد بود.
جهت گیری آینده توسط هاوس، جاویدیان و دورفمن(2002) به عنوان "درجه ای که افراد در سازمان ها یا جوامع در رفتارهای آینده گرا مانند برنامه ریزی، سرمایه گذاری در آینده و به تاخیر انداختن رضایت مندی درگیر می شوند" تعریف شده است.
در این مطالعه، آیندهگرایی در ایرانیان در مقایسه با مطالعات انجام شده در سایر کشورها (در رتبه 41 اٌم از 61 کشور) قرار دارد که بیانگر این نکته است که رفتارهای آیندهمحور و تأخیر در ارضای ارزشها چندان مورد تأکید فرهنگ ایرانی نیستند.
علاوه براین، مدیران ایرانی سطوح بسیار بالایی از فاصله قدرت (14 از 61) را گزارش کردند. جوادیان و دستمالچیان(2003) در ادامه توضیحی که در بالا به آن پرداخته شد، مطلب زیر را برای این نتیجه ارائه می دهند:
تمایل به جهتگیری کوتاه مدت احتمالاً به فقدان جهتگیری قوانین و فاصله زیاد در قدرت، مربوط می شود.
عدم تاکید بر مقررات و رویه ها توانایی فرد را برای برنامه ریزی و اعتماد به آینده کاهش می دهد و فاصله زیاد در قدرت به این معنی است که کسانی که در مناصب قدرت هستند ممکن است قوانین را مطابق با منافع خود تغییر دهند.»
همانطور که در مقدمه بحث شد، ضربالمثلهای بسیاری در فرهنگ ایرانی، لذت آنی را، حتی اگر یک سیلی به صورت باشد، بر مزایای طولانی مدت، تشویق میکنند، حتی اگر آن مزیت به شیرینی حلوا باشند.
- در اسلام به امیدهای مادی دراز مدت به حقارت نگریسته شده و استفاده از فرصت های کنونی توصیه شده است. به عنوان مثال، یک آموزه دینی اسلامی وجود دارد که میگوید: «ارزشمندترین ثروت آن است که امیدهای بلندمدت مادی را رها کنی».
- همچنین یکی از مهمترین مفاهیمی که در ادبیات ایران به کرات استفاده می شود، مفهوم نفس(breath)است که برای اشاره به «همین لحظه» به کار می رود.
با استفاده از این عبارت، به افراد توصیه می شود به جای احساس پشیمانی از گذشته یا نگرانی در مورد آینده نامشخص، فقط بر روی این نفس تمرکز کنند.
با توجه به آغاز آموزش اینگونه نصایح به کودکان از سنین پایین، تصور اینکه این مفاهیم عمیقاً در حافظه مردم این فرهنگ نقش می بندند و تصمیم گیری آنها را تحت تأثیر قرار می دهند، غیر قابل قبول نمی نماید.
تحقیقات بیشتری برای روشن شدن اینکه آیا توجیهات فوق برای توضیح عملکرد آزمودنیهای ما کافی است یا خیر، ضروری است.
سایرین نیز تفاوت های قابل توجهی را بین نمره اصلی IGT آزمودنی های خود و آنهایی که در ایالات متحده انجام شده است گزارش کرده اند (به عنوان مثال، کاودینی و همکاران، 2002).
این تفاوت ها همراه با نتایج این مقاله نشان می دهد که تفاوت های بین فرهنگی در RDM در IGTمشهود است و تحقیقات بیشتری برای توضیح این تفاوت ها ضروری است.
پی نوشت:
حالا من دوتا نقد(سوال،نظر، comment، اصلا هرچی?) دارم نسبت به این دو توضیح:
1- در اسلام به امیدهای مادی درازمدت به حقارت نگریسته شده و استفاده از فرصتهای کنونی توصیه شده است. به عنوان مثال، یک آموزه دینی اسلامی وجود دارد که میگوید: «ارزشمندترین ثروت آن است که امیدهای بلندمدتمادی را رها کنی».
من فکر می کنم، این قضیه در یک سری ابعاد مادی بتونه توجیه کننده باشه، ولی آیا واقعا قابل تعمیم به کل زندگی هست؟ اتفاقا خود من قبل از خوندن مقاله دکتر اختیاری وقتی داشتم به این موضوع فکر می کردم که عادت کردن به گزینه های زودبازده چه تبعاتی می تونه داشته باشه به این سوال رسیدم:
وقتی در بینش توحیدی با این باور مواجه هستی که برای سعادت جاویدان؛ باید کل دنیا رو یک گزینه زودبازده در نظر بگیری و در بسیاری از انتخاب هایی که داری باید بین این گزینه زودبازده و گزینه بسیار دیربازده- اون هم
نادیده(آخرت)- یکی را برگزینی، چگونه می شود مردمی را که به برگزیدن سیلی نقد عادت کرده اند، به آموزه های دینی و آخرت اندیشی ترغیب کرد؟
و نکته دیگه ای که در این مورد به ذهنم میرسه اینه که تا جایی که دانش من اجازه می ده به نظرم رویکرد مباحث دینی، یک رویکرد میانه است و مصداق بارزش همون سخن منسوب به حضرت علی(ع) است که می فرماید:
كُنْ لِدُنْیاكَ كَأَنَّكَ تَعیشُ اَبَداً وَ كُنْ لِاخِرَتِكَ كَأَنَّكَ تَموتُ غَداً(مستدرك الوسائل ج1 ص146)
برای دنیایت چنان باش كه گویی جاویدان خواهی ماند و برای آخرتت چنان باش كه گویی فردا می میری.
یعنی به نظر میرسه درمجموع، هدف، ایجاد تعادل در نگرش انسان به دنیا و حفظ آرامش وجود او بوده:
کُلوا وَ اشرَبوا وَ لا تُسْرِفوا. (آیه 31 سوره اعراف)
نه چندان بخور کز دهانت بر آید
نه چندان که از ضعف جانت بر آید.(سعدی)
2- پرسش دوم: استنباط من همیشه این بود که در فرهنگ غربی -حداقل این چند دهه اخیر و قبل از مطرح شدن دیدگاه های جدیدتر پیرامون موفقیت و... - بیش از فرهنگ ما بر خوش بودن در لحظه و غنیمت دانستن حال تاکید شده است؛ و اصلا همیشه فکر می کردم یکی از علل توجه و تمایل غربیان به خیام همین تاکید او بر لحظه است؛ آیا این برداشت من غلط بوده؟
ممنون میشم اگر در یافتن جواب های متقن و مستند یاریم کنید.??
.........................................................................................................................................................
- این قافله عمر عجب میگذرد
- دریاب دمی که با طرب میگذرد
- ساقی غم فردای حریفان چه خوری
- پیش آر پیاله را که شب میگذرد (خیام)
[1] Iowa gambling task
[2] Medial ventral prefrontal cortex
[3] RDM: risky decision-making
[4] frequency-based valuation
منابع
1- Ekhtiari H, Jannati A, Dehghani M, Mokri A. Prefer a cash slap in your face over credit for halva. Judgment and Decision Making. 2009 Dec 1;4(7):534.
2- خدادادی، مجتبی؛ ساعد امید، حسن و امانی، حسین (1393). نرمافزار تکلیف قمار آیوا. تهران: موسسه تحقیقات علوم رفتاری- شناختی سینا.
3- https://en.wikipedia.org/wiki/Iowa_gambling_task
4- اختیاری حامد، بهزادی آرین، جنتی علی، مقیمی امیر. فرآیند کاهش ارزش تعویقی و رفتارهای تکانشی: معرفی یک مطالعه مقدماتی . تازه های علوم شناختی. 1382; 5 (2) :55-46
مطلبی دیگر از این انتشارات
آیا حل مسئله آگاهی موضوعی بغرنج است؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
نخِ جهان
مطلبی دیگر از این انتشارات
اندر حکایتِ چربیدنِ مدامِ سیلیِ نقد بر حلوای نسیه(۱)!