رمان " عشق، قرنطینه، مرگ " منتشر شد

کرونا قبل از هر جایی در داستان ما سرک کشید. یعنی در آبان ماه ۹۸ وقتی شروع به نوشتن داستان حامی و سوگل کردیم، یک‌دفعه پیدایش شد و گفت مرا هم در داستانتان راه بدهید و بگذارید قهرمان کتابتان باشم.

ما هم نگاهی رد و بدل کردیم و گفتیم جایی که عشق است و صفا و صمیمیت چطور یک ویروس را بیاوریم و بشود نقش اول داستان؟

البته ردش نکردیم کمی سیاست به خرج دادیم گذاشتیم بیاید چند صفحه‌ای بتازد تا بلکه برود سر کار و بار خودش اما همان چند صفحه حسابی به مزاقش خوش آمد و چند وقت بعد در دنیای واقعی‌مان هم پیدایش شد و صدایش کردند کرونا! کلا ویروس‌ها دوست دارند تیتر اخبار باشند اما بالاخره جایی تمام می‌شوند و دفتر با عشق بسته می‌شود. به‌نظر می‌آید قهرمان واقعی ماییم که تسلیم نمی‌شویم اما در واقع قهرمان واقعی پزشکان و پرستاران و کادر درمان هستند همانطور که در داستانمان هم اگر تلاش و تحقیقات دکتر فرهمند نبود حالا هیچ‌کداممان نبودیم از این رو این تحفه ناقابل را به تمام پزشکان پرستاران و کادر درمان تقدیم می‌کنیم و برایشان طول عمر توام با سلامتی و دلخوشی آرزومندیم.

?

اگر زمان خرید کتاب، اعلام بفرمایید از طریق این پست در ویرگول به ما ملحق شدید، يک هدیه ناقابل و یا تخفیفی ناچیز به شما تعلق می‌گیرد

?

برای خرید کتاب، به آیدی‌ زیر در اینستاگرام، پیام بگذارید

اینستاگرام: mostafa.arshad69