* نویسنده و شاعر * صاحب کتابهای : شاعرانهی عشق - اناردون – داستانهای زیرپوستی - عشق، قرنطینه، مرگ و چندین اثر مشترک دیگر در نشرهای مختلف داستاننویس اجتماعی و طنز http://www.mostafaarshad.ir/
زمــین همــیشه تنــهاست
تقریباً بیست سال پیش بود که برای اولین بار، سوارِ سفینهِ فضایی شدم. آنقدر بزرگ بود که ظرفیت آن را داشت که تمام مردم شهر را، درون خودش جا بدهد.
در آن سفر شگفتانگیز، حدود 300 نفر بودیم که، همگی به قصد رفتن به مریخ، تمام وسایل موردنیازمان را در یک چمدان دستی، ریخته بودیم و داخل سفینه، روی صندلیهای چرم که رنگ آنها مایل به بنفش و سرخ بود، نشسته بودیم. صندلیها خیلی انعطافپذیر بودند، وقتی که روی آنها مینشستی، دقیقا خودش را به اندازه قد و هیکل تو، درمیآورد.
آن زمان که قرار بود با سفینه به مریخ برویم، من تجریه، 30 سال زندگی در زمین را داشتم. دیگر آن زمان، زمین جای زندگی نبود. چون مردمان، آنقدر بیرویه و بیاحتیاط زندگی کردند که به زمین، آسیب وارد کردند.
مردمان در هر شهر و قارهای، تا میتوانستند کارخانه، ماشین، موتور، کشتی، حتی ماهوارههایی که به فضا فرستادند. هر جای این کره خاکی میرفتی، ماشین، موتور، قایق، کامیون، هواپیماها در تکاپو بودند. در پی فعالیتهایشان که برای حفظ بقایشان بود، آلودگیهای زیادی تولید کردند از طریق همین وسایل نقلیه یا کارخانجاتی که محصولاتی خوراکی یا غیرخوراکی را برای زنده ماندن، خودشان میساختند.
این آلودگیها بلای جانِ، گیاهان و درختان و حیوانات شدند و نسلشان را کمکم منقرض کرد. آدمها، کارهای عجیبی میکردند، تمام پسماندهای غذایی و شیمیایی را به آب شیرین و قابل شرب، انتقال میدادند و در آنجا هم به لطف این حماقتهایشان، حیوانات دریایی را هم از بین بردند، حتی خود آب را سمی و تبخیر کردند.
دیگر رنگ سبزِ زمین، جایش را با خاکستری عوض کرده بود، حتی رنگ آبی لاجوردی آسمان هم به کبودی مبدل شده بود.
وقتی به طبیعت میرفتند، پسماندهای غذایشان را بر روی زمین یا در رودخانهها رها میکردند. زبالههایی که هیچوقت به سادگی، تجزیه نمیشدند. آنقدر این رویه ادامه پیدا کرد که دشتها، کوهها و جنگلها، اشباع از زباله شدند.
یادش بخیر، زمین همه چیز ما را با مهربانی و بدون هیچ توقعی، تأمین میکرد و ما انسانها، با بیاحترامی، مزد زحماتش را جبران کردیم.
الان بیست سال است که با زمین، ۴۸۵ میلیون کیلومتر فاصله داریم و آن را با چشم نمیبینیم و فقط از مسافرانی که تازه به اینجا نقل مکان میکنند، متوجه میشویم که زمین به طور کامل سیاه شده است.
#پیک زمین
پیکِ زمین
#طبیعت
- میتوانید داستانها شعر یادداشت و مقالات دیگر را در سایت رسمی بنده هم مطالعه کنید
مطلبی دیگر از این انتشارات
"دیدار یک فرشته "
مطلبی دیگر از این انتشارات
گذشتهی گس
مطلبی دیگر از این انتشارات
نیمکت دلواپس