* نویسنده و شاعر * صاحب کتابهای : شاعرانهی عشق - اناردون – داستانهای زیرپوستی - عشق، قرنطینه، مرگ و چندین اثر مشترک دیگر در نشرهای مختلف داستاننویس اجتماعی و طنز http://www.mostafaarshad.ir/
" قاب و قلم " (2)
غـــروب جـــمعه سر رسیده بود.
لحظهِ تشویش و دلمُردگی
لحظه دلِزدگی از زندگی ، فرا رسیده بود.
برای فرار از دلتنگیهایمان ، چه کاری باید کرد ؟
باید قدم زد ، باید دل به تاریکی زد.
باید از عابرانِ خسته پرسید.
باید از جوارِ شمشادهای شاد گذشت.
باید روی نیمکتی نشست.
باید قدمهای نرسیدهِ به مقصد را شمرد.
باید زیر نور ماه گریه کرد.
باید با تک چراغِ پارک ، درد و دل کرد.
باید او را تنها نگذاشت ...
او با غروب جمعه چه کند ؟ کجا برود ؟ پای رفتن ندارد ...
عکاس : مصطفی ارشد
نویسنده : مصطفی ارشد
مطلبی دیگر از این انتشارات
بارلیچ بیگانه
مطلبی دیگر از این انتشارات
اجاق کور
مطلبی دیگر از این انتشارات
سوالات بیپاسخ