"" نشئه‌ در قلم ""

نوشتن، همان لحظه‌ای است که زمان برای من متوقف می‌شود.
انگار هر واژه، هر جمله، ذره‌ای از جانم را می‌گیرد و بر صفحه‌ای سفید نقش می‌بندد.
در این لحظات، حس می‌کنم که در آغوش یک جهان تازه به سر می‌برم؛ جهانی که از هیچ‌، از تهی، از عمق وجودم زاده می‌شود.
واژه‌ها همانند دانه‌هایی‌اند که در زمین بکر تخیل کاشته می‌شوند و آرام آرام، درختان بلندبالای داستان‌ها، شعرها و خاطره‌ها را می‌سازند.

نشئه نویسندگی، همان حالتی است که روح آدمی را می‌گیرد و او را به ارتفاعات خیال و معنا می‌برد.
گاهی حتی نمی‌دانی کِی و چطور از خودت جدا شدی و در دنیای دیگری پرسه می‌زنی؛ در میان جمله‌هایت گم می‌شوی، در واژه‌ها نفس می‌کشی و در خیال‌هایت زندگی می‌کنی.
هر بار که قلم را بر کاغذ می‌لغزانی، گویا به هوایی تازه دست می‌یابی؛ هوایی که پر از بوی کلمات است، پر از عطر داستان‌هایی که هنوز نگفته‌ای.

نشئه نویسندگی، نشئه‌ای است که از درون تو سرچشمه می‌گیرد، از جایی که شاید حتی خودت هم خبر نداری.
حس عمیقی که نه تنها در دنیای کلمات، بلکه در زندگی واقعی‌ات هم جاری می‌شود؛ وقتی که می‌نویسی، انگار همه چیز معنا می‌یابد؛ حتی آن لحظات بی‌معنا و مبهم.
واژه‌ها، مانند قطره‌های بارانی‌اند که بر دریای بی‌پایان خیال می‌بارند و موج‌هایی از حس و معنا را به وجود می‌آورند.

این نشئه، چیزی است که با هیچ نشئه دیگری در دنیا قابل مقایسه نیست.
نه تنها به تو حس سرمستی می‌دهد، بلکه تو را به خود واقعی‌ات نزدیک‌تر می‌کند. نویسندگی، مانند پنجره‌ای است که به سوی دنیایی بی‌انتها باز می‌شود؛ دنیایی که فقط تو و واژه‌هایت در آن هستید.
این پنجره، تو را از واقعیت‌های سخت و سرد دور می‌کند و به جهانی می‌برد که در آن می‌توانی آزادانه پرواز کنی، رویا ببافی و از هر لحظه‌اش لذت ببری.
نشئه نویسندگی، سرمستی‌ای است که هر نویسنده‌ای را بارها و بارها به سراغ قلم و کاغذ می‌کشاند.
لحظاتی که در آن، نویسنده به خالق جهانی تازه تبدیل می‌شود؛ جهانی که در آن، همه چیز ممکن است و هیچ محدودیتی وجود ندارد. و این همان چیزی است که نوشتن را به یکی از زیباترین و پرقدرت‌ترین تجربه‌های زندگی تبدیل می‌کند.

نویسنده: مصطفی ارشد