نیمکت دلواپس

نیمکتی،

در تنهایی‌اش

زیر باران نمدار نشسته‌ است

انگار سال‌ها طول کشید،

که خودش را ببخشد.

هیچکس ارزشش را نمی‌داند

هیچکس، غمش را با او تقسیم نمی‌کند.

حتی یک مرد،

برای لحظات انتظارش، او را انتخاب نمی‌کند.

حتی یک زن که در انتظار اتوبوس است

یا کودکی که به مدرسه می‌رود

هیچکس او را نمی‌بیند، همه در گریزند.

روزهاست با مُشتی گره کرده

به آسمانِ تهی چشم دوخته است،

و آرام می‌گرید …


عکاس : مصطفی ارشد
نویسنده : مصطفی ارشد


من را در " باورهای یک نویسنده " دنبال کنید

http://www.mostafaarshad.ir/