رایزن
رایزن
خواندن ۴ دقیقه·۲ سال پیش

متحدین: علیه خودمطلق‌انگاری

به نظر می‌رسه یه عده از موافقان نظام خیالشون از دوام و بقای نظام راحت شده و حالا شروع کردند به تحقیر و تمسخر و البته رجزخوانی برای معترضان.

به طور مشخص دو متن هست که خیلی ذهنم رو درگیر کرده:

انقلابتون تموم شد؟! از کاربر سفیر پاکی.

هنوز و همچنان: ایستاده در طوفان! از کاربر دست‌انداز.

اولی بعد از اعلام پایان انقلابی که به زعم خودش غیرمذهبی‌ها! در حال انجامش بودند، بهشون می‌توپه که

حالا فهمیدین که عقده نمیتونه عقیده روسرنگون کنه؟
حالا فهمیدین که خدای سیدعلی ازبایدن وبن سلمان ورجوی بزرگتره؟
حالا فهمیدین که خمینی سال۵۷چه شاهکاری انجام داد؟
حالا فهمیدین که بدون مشارکت قشرمذهبی،تغییرنظام سیاسی درایران غیرممکنه؟
حالا فهمیدین که هشتک های میلیونی باعث تظاهرات هزار نفره هم نمیشه؟
حالا فهمیدین که مردم برای آرمان های پوچ شماحاضربه هزینه دادن نیستند؟

و کلی چیز دیگه. اما خب این کاربر فراموش می‌کنه نقش سرکوب رو یادآور بشه. بالاخره سرکوب هم در پایان دادن به انقلاب غیرمذهبی‌ها! نقش داشت.

کاربر دست‌انداز هم در پایان متن خطاب به انقلابیون غیرمذهبی میگه:

ای کفتارهای خودی و ای شغال‎‌های بیگانه!
ای کرکس‌‎های همسایه و ای لاشخورهای بی‌‎مایه!
آرزوی مثله کردن و به نیش کشیدن گوشت این شیر را باید به گور ببرید.
هنوز یک نعره‎‌ی رعدآسای این شیر زخمی، شما را همچون مگس‎ می‌‎پراکند.

اما مسلماً هر دو اشتباه می‌کنند. الان اغتشاشات تموم شده. اعتراضات هنوز هم پابرجا است. معترضان هنوز هم زنده هستند و نفس می‌کشند. نظام شاید در خیابان پیروز شده باشه، اما مسلماً با رویش ناگزیر جوانه‌ها مواجه خواهد شد.

و مسلماً نوشته‌هایی مانند همین چیزی که این دو کاربر نوشتند، در رویش ناگزیر جوانه اثر خواهد گذاشت.

چرا؟

به لحن این دو کاربر دقت کنید.

اول اینکه هر دو خودی و غیرخودی می‌کنند. اولی ایرانی‌ها رو به دو دسته مذهبی و غیرمذهبی تقسیم و سپس تحقیر می‌کنه.

دومی هم سعی کرده از لحن مبهمی استفاده کنه، اما خب مشخصه که مخاطبش همین نسل جوان معترضه (حداقل نسل جوان معترض فکر میکنه مخاطب این نسل بوده). اما باز هم تحقیر کرده.

نمیدونم خودشون متوجه هستند این رفتار تا اشتباهه یا نه. اما برای اینکه قشنگ مشخص کنم این رفتار چه ایرادی داره، از تاریخ مثال میزنم.

در جنگ جهانی اول، کشورهای انگلستان و فرانسه بعد از پیروزی در جنگ، آلمان رو تحقیر کردند. شرایط صلح رو برای آلمان سخت کردند. در واقع، به خاطر عقده‌گشایی تمام تلاششون رو کردند تا آلمان دیگه از جاش بلند نشه. به پیمان صلح ورسای رجوع کنید. اما آلمان از جاش بلند شد. یه هیتلر پیدا شد و آلمان رو از جا بلند کرد و به خاطر عقده‌های ناشی از عقده‌گشایی فرانسوی‌ها و انگلیسی‌ها جهان رو درگیر یه جنگ فراگیر دیگه کرد.

مساله اینه:

ما امسال شاهد اعتراضات خام و نسنجیده نسل جوان و نوجوان بودیم. این نسل بلد نبود به نحو سالم اعتراض کنه (و این در حالیه که این نسل حق داشت اعتراض کنه). اما دلیلش اینه که در فرهنگ ما نسل‌های بزرگتر هیچوقت اجازه ندادند نسل جدید به نحو سالم اعتراض کنه. هیچوقت روش صحیح اعتراض رو یادشون نداده. پس در این اعتراضات، مقصر اول خود حکومت و نظام تربیتی حکومته. شکی در این مساله نیست.

حالا این نسل به نحو غلط اعتراض کرد و دشمن هم استفاده کرد. نظام برای بقا باید سرکوب می‌کرد و سرکوب کرد. من به نظام حق میدم نخواد اجازه بده امنیت داخلی از بین بره (اون هم در این وضعیت که حقیقتا درگیر یه جنگ هستیم).

اما واقعا نمی‌فهمم الان امثال دست‌انداز و سفیر پاکی چرا اینجوری نفرت‌پراکنی می‌کنند؟ چرا طرف مقابل رو تحقیر می‌کنند؟ چرا کاری می‌کنند معترضانی که تا از دست نظام شاکی‌اند، بیشتر از نظام متنفر بشن؟ چرا به این نگاه نمی‌کنند که الان باید دنبال ترمیم روابط باشیم و دقیقا برخلاف وحدت عمل می‌کنند؟ چرا روی زخم معترضان نمک می‌پاشند؟

این تحقیر ریشه در خودمطلق‌انگاری داره. طرف فقط خودش رو می‌بینه. هیچ حقی برای طرف مقابل قائل نیستند.

هگل خودمطلق‌انگاری رو بالاترین شرّ می‌بینه. خودمطلق‌انگاری یعنی اینکه ذهن فقط خودش رو مطلق ببینه (به بند 140 اصول فلسفه حقّ رجوع کنید).

اینجا یه نکته بگم. قصدم این نیست که بگم کاربران دست‌‌انداز یا سفیر پاکی شر مطلق‌اند. انسان جنبه‌های مختلفی داره. کاربر دست‌انداز میتونه در زندگی خانوادگی و در ارتباط با فرزندان یه پدر مهربان و دلسوز باشه و تلاش کنه تا همه چیز رو در نظر داشته باشه و فقط خودش رو نبینه، اما خب چیزی که اینجا ازش می‌بینیم، اینه که به خودمطلق‌انگاری دچارند.
البته این قضاوت هم از روی مطالبیه که می‌نویسند. ممکنه اشتباه کرده باشم. امیدوارم اگه اشتباه کردم، توضیح بدن تا بفهمم اشتباه کردم. اگه بفهمم اشتباه کردم، در متن جدا ازشون عذر میخوام.

اما از اونجایی که میخوام این متن در انتشارات متحدین منتشر بشه (و هدف از این انتشارات مقابله با افراطی‌گری و مطلق‌انگاریه) در نتیجه، اگه یکی به نعل زدم، باید یکی هم به میخ بزنم. برای همین میرم سراغ کاربر علی آقا.

کاربر علی آقا در زیر این متن از کاربر ریرا نظر دادند که:

با این عکسا بیشتر شبیه عنقلاب بوده که.

وجود این آدم با نفرت پر شده. نمیدونم چرا؟

اما خب در جواب باید بهشون گفت که دیکته نانوشته غلط نداره. مسلماً آدمی که تا این اندازه از غیر خودش متنفره، بخواد دیکته‌ای در حد خمینی بنویسه، غلط‌های بسیار بسیار بسیار بسیار زیادی خواهد کرد (خیلی بیشتر از اشتباهات خمینی و طرفدارانش).



متحدینخودمطلق‌انگاریجنگ جهانی سوم ویرگولیامر به معروفنهی از منکر
در کار کلام
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید