تراژدی در هارلم

ویلیام سیدنی پورتر (1910- 1862) با نام مستعار اُ. هنری نویسنده‌‌ی آمریکایی که داستان‌های کوتاه وی دارای رتبه و اعتبار بسیاری در تاریخ ادبیات آمریکاست. او بیش از چهارصد داستان کوتاه نوشته که به دلیل هنرش در بازی با کلمات، خلق تصاویری لطیف، پایان‌بندی‌های هوشمندانه و غافلگیرکننده و شخصیت‌پردازی قوی مورد توجه همگان به ویژه شیفتگان داستان کوتاه قرار گرفته است. علاقه‌ی نویسنده به نیویورک و زندگی در غرب در اغلب داستان‌های او به وضوح نمایان است. تراژدی در هارلم علی‌رغم نامش مجموعه‌ای‌ست از بیست و سه داستان‌ متنوع و خلاق با زبان طنز که تا پایان بدون هیچ ملالی مخاطب را با خود همراه می‌کند. من پیش از این با داستان خواندنی (استثنائا غم‌انگیز) آخرین برگ و روز شکرگزاری با این نویسنده آشنا شده بودم. فضای روایی داستان‌ها صمیمی و روان است و تنوع موضوعی دلچسبی را در خود جا داده، اما نقطه‌ی اشتراک آن‌ها پایان‌بندی دور از ذهن و خلاقانه‌ایست که داستان‌ها را در ذهن ماندگار می‌کند.

-هدیه‌ی مغان: داستان زن و شوهری‌ست که ارزشمندترین داشته‌ی خود را برای تهیه‌ی هدیه‌ی روز کریسمس به خاطر یکدیگر می‌فروشند.

_جهان‌وطن در کافه: "بگذارید آدم، آدم باشد و با زدن برچسب هیچ ولایتی دست و پایش را نبندد."

_جناب خوش‌باش: معرفی ویژگی‌های شخصیتی یک آدم خوش‌باش.

_پلیس و سرود کلیسا: "بهای هر چیزی را که از نوع‌دوستی عایدتان نشود اگر با پول نپردازید، باید با تحقیرشدن روحتان بپردازید."

_یک قصه‌ی ناتمام : "فقط دو موضوع هست که می‌شود درباره‌اش با تخیل آزاد و بی‌خطر درگیرشدن در مجادله گفت‌و گو کرد. آدم می‌تواند از رویاهایش سخن بگوید و می‌تواند از آن‌چه از طوطی‌اش شنیده است، حرف بزند."

_ماجرای عشق یک کارگزار پرمشغله _جاده‌های سرنوشت

_نیم‌رخ سحرآمیز: "زن‌ها مادرزاد و به موجب تمایلات و غرایز و نحوه‌ی قرارگرفتن تارهای صوتی‌شان شهرزادند."

_راه راست که سه داستان کفش‌ها، کشتی‌ها و داستان اربابان هنر در ادامه‌اش آمده‌اند و به هم مرتبط هستند. "می‌خواستم نقاشی‌ام مثل یک میزان موسیقی به درونشان بخزد و آن‌جا مثل گلوله‌های بازشونده در بدن بشکفد...برای همین سوسیس سرخ‌کرده خورده‌ام و سعی کرده‌ام به خودم خیانت نکنم."

_دورویی هارگریوز _سر بَهای رئیس سرخپوست‌ها

_رصد: "اگر آدم در حال و هوای تجمل زندگی کند تجمل از آنِ آدم است، چه خود بابت آن پول داده باشد چه دیگران."

از دیگر داستان‌ها می‌توان به آونگ، دو آقای محترم شکرگزار، تراژدی در هارلم، رویای شهسوار نیمه تابستان، آخرین برگ و کنت و مهمان عروسی اشاره کرد.

تراژدی در هارلم / ترجمه محمدرضا بهادری/ نشر مرکز