خانواده‌ی تیبو

-می‌دانید که تاریخ‌نویس‌های آینده ماجرائی را که ما داریم پشت سر می‌گذرانیم چطور شرح خواهند داد؟ خواهند گفت: در ژوئن 1914 در یک روز گرم تابستانی ناگهان حریقی در مرکز اروپا به پا شد. کانون آتش در اتریش بود و خرمن هیزم را در وین آماده کرده بودند.

_...ولی جرقه از صربستان به خرمن افتاد! و باد شدیدی، باد غدّاری که از شمال شرقی می‌آمد، که مستقیما از پترزبورگ می‌آمد، آن را شعله‌ور کرد.

_ و روس‌ها بی‌درنگ آتش را دامن زدند!

_ با تائید ناموجه فرانسوی‌ها و آن‌ها با کمک یکدیگر مقداری شاخه را که از مدت‌ها پیش خشک کرده بودند، روي تلّ آتش ريختند!

_...آلمان در اين مدت تماشا مي‌كرد كه چطور شعله‌ها بالا مي‌روند و شراره‌ها پراكنده مي‌شوند...آيا از روي رياكاري بود؟

_...شايد از روي حماقت بود. از روي حماقت و غرور! چون آلمان ديوانه‌وار لاف مي‌زد كه در وقت مناسب مي‌تواند آتش را مهار كند و باقيمانده را نجات دهد.

_ و اما انگلستان. به نظر من مسئله بسيار ساده است: انگلستان از اول مقدار هنگفتي آب ذخيره كرده بود كه با آن مي‌توانست آتش را كاملا خاموش كند. و آنچه جرمش را شديد مي‌كند اين است كه ايستاده بود و آشكارا مي‌ديد كه آتش شعله مي‌كشد و گسترده مي‌شود. اما به همين اكتفا كرد كه فرياد بزند:"كمك كنيد! حريق! حريق!" و از باز كردن لوله‌هاي آب خودداري كرد!      "ص 1717 جلد چهارم"

خانواده‌ي تيبو اثر سترگ روژه مارتن دوگار نويسنده‌ي برجسته‌ي فرانسوي‌ست كه در سال‌هاي  1922 تا 1940 به نگارش درآمد. خانواده تیبو رماني‌ست چهار جلدی که در هفت بخش اصلی نوشته شده: دفترچه خاکستری – ندامتگاه – فصل گرم – طبابت – سورلینا – مرگ پدر – تابستان ۱۹۱۴ – و كتاب هشتم با عنوان سرانجام. داستان پدري به ظاهر مذهبي و نیکوکار که برخوردهای جدی و سختگیرانه‌ای با دو پسر خود به نام‌های ژاک و آنتوان دارد. تمام داستان بر محور درونیات این دو پسر و قرار گرفتن‌شان در دل عظیم‌ترین حادثه‌ی تاریخ می‌گردد. مقدمات شروع جنگ جهانی اول که تا حدودی جنگ و صلح را به ذهن متبادر می‌کند. اگرچه نویسنده خود را پیرو تولستوی می‌داند اما با نگاهی دقیق و داستایفسکی‌وار به بحران‌های درونی شخصیت‌های داستان خود پرداخته است.

داستان با همه‌ی جزئیاتش روان و خواندنی‌ست به جز جلد سوم و روایت "تابستان 1914" که طولانی‌ست و دربردارنده‌ی اسامی سیاسیون بسیار و البته در تکمله‌ی کتاب و از زبان کامو که مقاله‌ای درباره‌ی آن نوشته، دلیل آن را درمی‌یابیم:" جلد سوم هنگامی آغاز می‌شود که هیتلر تازه به قدرت رسیده و فرا رسیدن جنگ جهانی دوم پیش‌بینی می‌شود، پس این تصویر عظیم تاریخی از جنگ جهانی اول _که همه امیدوار بودند آخرین جنگ باشد_ تقریبا ناگزیر است که حاوی تضاد باشد...تضاد اصلی همان تضاد خشونت ورزیدن در راه عدالت است."

مارتن دوگار با تسلطی مثال‌زدنی به مصائب تاریخی قرن بیستم می‌پردازد، قرنی که نشان‌دهنده‌ی اضمحلال مسیحت بورژوایی‌ست و گفتگوهای مفصلی پیرامون نظام سرمایه‌داری و بردگی طبقه‌ی کارگر را در بر دارد. روایت با آنتوان که طبیب است آغاز می‌شود و با مرگ او و ثبت خاطراتش از روزهای جنگ و رشد شخصیتی او پایان می‌یابد. مرگ طبیبی در دل جنگ که در میان دیگر طبیبان تنهاست و به گفته‌ی خودش می‌نویسد برای نجات دادن اندکی از این زندگی. در مقابل تصویر چالش‌های نوجوانی و جوانی ژاک و تلاش برای رسیدن به آرمان‌های انقلابی از راه صلح جهانی، مخاطب را با دو دنیای متضاد اما کاملا مرتبط به هم مواجه می‌کند.

خانواده‌ی تیبو با ترجمه‌ی كم‌نظير ابوالحسن نجفی، اثر ارزشمندی‌ست که صعودش لذت‌بخش است و شِمای بی‌نظیری از رنج انسانی را به تصویر می‌کشد. مجالی برای دقیق شدن در اصول روزمره‌ی زندگی که به روشن‌بینی فرد منجر می‌شود.