«هیچکس را تا زمانی که نَمُرده نمیتوان خوشبخت نامید» ×سولون حکیم خطاب به کروزوس،شاه لودیا×
مکتب جَین
در هند ادیان زیادی وجود داره که بعضی از آنها به گاو احترام میگذارند مثل دین جین و دین هندو و بین هندوها که زندگیشان وابستگی به محصولات گاوی دارد احترام به گاو مرسوم است(دلیل احترام به گاو در اصل به نیازِ این افراد به گاو برمیگرده و البته گاو در بین ایرانیها و هندیها نمادِ جهان است. نمادِ خودِ جهان و تو مجسمههایی که از میترا درست کرده بودن گاو حضور داره و به میترا میگفتن ایزدگاوکُش. ایزد گاوکُش نه که گاو ذبح میکنه بلکه گاو یه نماد است، نماد جهان یعنی میترا جهان را نابود میکند و منظورشون خشن بودن میترا است و بلایایی که در جهان است براثر خشم میترا است. میترا یکی از خدایان مهم آریاهای ایرانی و هندیست). آنها از شیر گاو برای تهیه لبنیات یعنی غذای خود و از نیروی گاو برای شخمزدن زمین استفاده میکنند ولی گوشت گاو را نمیخورند برای اینکه اساسا آنها کشتن هیچ حیوانی را درست نمیدانند. بسیاری از جینها حتی استفاده از شیر گاو را هم بد میدانند چون فکر میکنند که دوشیدن گاو باعث آزار گاوست و البته این غذای بچهی اون هست که ما داریم غذایی که برای بچه گاو است را خودمان میخوریم. و اینکه اینها حیوانات و حیات را اینگونه میبینند برمیگرده به دین آنها که فکر میکنند که اینها انسانهای گذشته بودن و به این صورت تناسخ پیدا کردن. دین جین یک دین بسیار قدیمیست که حدود 2700 سال قبل بوجود آمدهست و شاید هم قدیمیتر باشد. این دین تا قرن 8 میلادی تا حدود 1300 سال قبل در مناطق وسیعی از هند حکومت میکرد یعنی دین جین دین حاکمان نختلف مناطقی از هند بوده و آنها مردم را به داشتن همین دین تشویق میکردن و برای آنها معابد زیادی را میساختند ولی بعدها به دلیل رشد دین هندو و اسلام حاکمان دینشان را عوض کردن و معابد جینها خراب شد و به جای آنها معابد هندو و مساجد خودشان را ساختن و مردم را به تغییر دادن دینشان یا تشویقکردن یا مجبور کردن و در حال حاضر این دین تقریبا 2 تا 3 میلیون پیرو دارد.
طبق دستورات دین جین نباید هیچ موجودی را صدمه زد و همه موجودات زنده با هم برابرند که این براساس آن دید تناسخ است. آنها در این که حق زندگی دارند و نباید اذیت شوند برابرند. البته جینها به موجودات زنده براساس اینکه آنها چند حس دارند بیشتر اهمیت میدهند مثلا گیاهان اهمیتِ کمتری دارند و انسانها که علاوه بر حواس پنجگانه، عقل هم دارند بیشترین ارزش و اهمیت را دارند ولی به هر حال تا مجبور نشوند به درختی صدمه نمیزنند و آنها مراقبند که هنگام راه رفتن حشرات را لگد نکنند و برای همین آنها به ندرت شبها بیرون میروند.
از نظرشان آزار رساندن به حیوانات در اثر بیاحتیاطی با آزار رساندن عمدی تفاوتی ندارد و حتی بعضی از جینهای متدین برای اینکه مبادا به کرمها و جانداران خاکی آسیبی وارد شود کشاورزی هم نمیکنند و خوردن عسل را چون که غذای زنبورهاست ممنوع میدانند. و حتی ریشه گیاهانی مثل سیبزمینی و پیاز را هم نمیخورند که مبادا موقع بیرون کشیدن ریشهها آسیب به جانداری وارد شود که منظورشون کرمها هستن. و هم مراقبند که کلمهای زشت و زننده از دهانشان خارج نشود. البته آنها خشونت برای دفاع از جان را مجاز میدانند و آن را وظیفه یک سرباز میدانند. یعنی میگن خشونت را باید استفاده کنی و به همین جهانبینی آنها برمیگرده که نباید به کسی آسیب برسانید و طبق همین باید دفاع هم بکنید و نگذارید که کسی بهتون آسیب بزنه.
آنها میگن که باید راست گفت حتی اگر چیزی از روی راستی به آنها هدیه نشود آن را نمیپذیرند و در این دین ترک دنیا کار بسیار خوبیست. ترک دنیا یعنی کسی از ثروت و خانواده و فامیل و قبیله دست بکشد و زندگی خوش و راحت را ول کنه بره و به سختی زندگی کند و تعلقی به مادیات نداشته باشد و این جینها که ترک دنیا میکنند با پای برهنه همواره در سفرند و از غذایی که دیگران به آنها میدهند ارتزاق میکنند و کار نمیکنند و دیگران حاصل زحمت خود را به آنها میدهند تا آنها از گرسنگی نمیرند(مشابه قلندران و صوفیان). برای جینها اینکه این افراد از مادیات گذشتن که کار سختیست بسیار ارزشمندست و برای همین آنها با کمککردن به او خود را شریک کار نیکِ او میکنند یعنی ثواب میبرن.
جینها روزهی خاصی به نام سانثرا یا روزه مرگ دارن که وقتی کسی حس میکند که مرگش نزدیکست و علاوه بر آن همهی وظایفش را انجام دادهست تصمیم میگیرید تا به تدریج خوردن و آشامیدن را کم کند تا کمکم بمیرد و این کار حدود 12 سال طول میکشد و بعنوان کاری پرارزش و به اصطلاح بسیار روحانی به حساب میآمد که نیاز به توانایی و ارادهی قوی در ترکِ دنیا دارد و انجامدهندهی آن باید به کمال فکری و ایمان واقعی رسیده باشد و وقتی که یک جین همهی این کارهای خوب را انجام میدهد به رستگاری میرسد.
جینها عقیده دارند که جهان نه خلقشده و نه از بین میرود و همیشه جهان بوده و خواهد بود و البته قوانینی بر جهان حاکم است که اگر طبق آن قوانین زندگی کنیم خوشبخت میشویم. اما این قوانین که در موردش میگن منظورشون قوانین علمی نیست و آنها عقیده دارند که قوانین حاکم برجهان میگوید که اگر شخصی کارهای خاصی را انجام دهد و از کارهای خاص دیگری پرهیز کند و آنها را انجام ندهد کارمای خوب او زیاد میشود و بنابراین او در زندگی بعدی خودش خوشبخت خواهد شد. کارما چیزی شبیه ثواب عمل خوب و جزای عمل بد است. اما جینها عقیده ندارند که این ثوابها و جزاها در جایی یادداشت میشود تا بعدا براساس آن به حساب آن شخص رسیدگی شود و آنها میگویند که این عمل خوب آن شخص در درون او تغییراتی غیرقابل دیدن را پدید میاورد که به آن کارمای خوب میگویند و براثر اعمال بد یا گناه هم تغییراتی در او بوجود میآید که به آن کارمای بد میگویند چیزی شبیه شخصیت خوب و شخصیت بد در انسانها شکل میگیرد. یعنی کسی که کار خوب میکند کمکم شخصیت او شخصیت خوبی میشود که به آن کارمای خوب میگویند و اگر کسی کارهای بدی کند کمکم آدم پست و بدی میشود که میشه کارمای بد که البته فقط این نیست و تقریبا اینجوریه و فرق آن با شخصیت خوب اینست که کارمای خوب باعث میشود که شخص بعد از مرگ در زندگی بعدیاش به صورت یک انسان با موقعیت بهتر و خوشبختتر متولد شود و این زندگی بعدی گاهی در دنیای دیگر مثل دنیای ارواح و گاهی در همین دنیا و بر روی کرهی زمین است و اگر کارمای او بد باشد بعد از مرگ به شکل یک انسان بدبخت و یا یک حیوان متولد میشود مثل یک حشره و یا یک گاو.
جینها به وجود خدایی که جهان را آفریده(خدای ادیان ابراهیمی) باشد اعتقاد ندارند یعنی خدای خالق رو باور ندارن چون جهان همیشه بوده و خالقی نداره مشابه یونانیها. البته اینطوری نیست که هیچ خدایی رو باور نداشته باشند و فکر میکنند که هر انسانی در درون خودش استعداد خداشدن را دارد و فقط این کارمای بد است که جلوی او را میگیرد و شخص باید با اعمال خوب و ایمان واقعی کارمای بد را از بین ببرد و بعد از مرگ به روحی آزاد تبدیل شود که همان خداست. این فرد از چرخهی تناسخ خارج میشه و میشه یک روح و دیگه بدن مادی ندارد و آزاد از بدبختیها و رنج و درد و از تولدهای پیدرپی در این جهان و جهانهای دیگر، از گناهان و اعمال بد، از بدنهایی که باید بعد از هر تولد به داخل آن برود که به این حالت نیروانا میگویند یعنی رهایی که چنین روحی دارای شادمانیِ جاودان(سعادت)، آرامش مطلق، قدرت نامحدود و دانش کامل است و این خدا با قدرت نامحدودش هرکاری میتواند انجام دهد جز اینکه به دیگران کمک کند که زودتر به یک خدا تبدیل شوند اما با دانش خود میتواند آنها را راهنمایی کند و بگوید که قوانین حاکم بر جهان چگونه هستند تا مردم بفهمد که باید چکار کنند که بعد از مرگ در یک بدن بهتر یا دنیای بهتر متولد شوند و یا زودرت از این تعلقات خلاص شوند و رستگار گردند یا که به موکشا برسند. این خدایان هیچ پاداش و جزایی برای مردم ندارند و هیچ بهشت و جهنمی برای آنان نساختند و فقط راهنما هستن. در صورتی که خدایی که ما میشناسیم یا همون خدای ادیان ابراهیمی جهان را از عدم خلق کرده و خودش همه چیز رو خلق کرده و مالک و صاحب همه چیز است و برای همه چیز دستور و فرامینی صادر میکند که شما باید چکار کنید و نکنید و اگر از دستورات الاهی خدا سرپیچی کنید مجازات شدیدی در دنیای بعد از مرگ میشوید ولی اگر فرمانبردار خدا باشید پاداش اخروی ابدی میگیرید. برای همین گفتم که نمیشه به این مکاتب فکری هندی گفت دین چون شباهت چندانی به ادیان ابراهیمی ندارن.
مهمترین این خدایان مهاویرا است که حدود 2600 سال قبل در بدن یک انسان حلول کرد یعنی به شکل انسان درآمد(آواتار) و راه درست زندگیکردن و رستگاری را به مردم آموخت و از گفتههایی که به او منسوب است در کتابی به نام آکرانگاساتسوترا به جای مانده که راهنمای جینهاست. جینها باور دارند که دنیاهای خوبی بالاتر از زمین و دنیاهای پرعذابی در طبقاتِ پایینتر زمین وجود دارد و کسانی که کارمای خوب داشته باشند ممکن است در دنیاهای بالاتر و کسانی که کارمای بد دارند ممکنست در دنیاهای پایینتر متولد شوند. این باور مشابه رو در بین مسیحیها و مسلمانها هم میبینیم که مثلا در کمدی الاهی دانته همچین تصویری داره که جهنم در زیر زمین است و بهشت در آسمان است. یا یونانیها که کلا دنیای مردگان آنها زیرزمینست و الیسیوم هم جزایری در دوردستها در آنسوی ستونهای هرکول(جبل الطارق) قراردارد. و یا باور مسلمانها که میگفتن هفت زمین در اصل طبقات جهنم هستن در زیرزمین و بهشت هم در آسمان است.(راستش برای این میگم مسلمانها چون واقعا در اسلام ندیدم این باور رو.). خب حالا بالاخره بهشت و جهنم دارن یا ندارن؟ ما معمولا جایی را بهشت و جهنم میگوییم که یک خدا آن را برای پاداش و مجازات کردن انسانها درست کرده یعنی خدای ادیان ابراهیمی البته به جز یهودیت چون یهودیت به زندگی بعد از مرگ باور نداشت و هنوزم اکثرشون باور ندارن و اونو یه ایده وارداتی از ادیان ایرانی میدونن که در زمان هخامنشیان وارد دین یهود شده و برای همینم بهش باور ندارن. و مجازات و پاداشهای خدا رو در همین دنیا میبینن که اگر از فرامین خدا پیروی کنیم همانطور که به ابراهیم وعده داد به ما برکت و خوشی در دنیای مادی میدهد و عقوبتِ نافرمانی از خدا هم مرگ است که جزای بدکاران در دین یهودی قبل از تبعید بابل است.
دنیاهای خوب و بد جینها توسط خدایی ساخته نشده چون اصلا خدای خالقی وجود ندارد و جهان ازلی و ابدی است و خدایی آن را خلق نکرده و گفتم که اون خدایان هندی رو هم جینها انسانهایی میدانند که به نیروانا رسیدن و به کمال رسیدن. بوداییها هم مشابه همین عقاید رو دارن و یسری میگن که آیین بودا و جین شباهتهای زیادی دارن و البته دارن و جز نهضت شرامنها محسوب میشن که از جهانبینی وِدایی عبور کردن برخلاف اوپانیشادها که تفسیر جدیدی از دیدِ وِدایی دارند.
انسانها متناسب با کارمای خود در این دنیاها متولد میشوند و بعد از مدتی زندگی در آن دنیا میمیرند و بعد دوباره در دنیای دیگری یا در زمین متولد میشوند و فقط کسانی که موفق میشوند که کارمای بد را در خود نابود کنند و کارمای خوب را بهدست بیاورند میتوانند در بالاترین طبقات دنیاهای خوب متولد شوند که دیگر هرگز در آن نمیمیرند(دنیای خدایان یعنی دیوها-هندیها به خدایان دیو میگن و خدای باستانی آریاهای ایرانی و هندی و اروپایی هم دیائوس پاتر یا پدر آسمان بود و در متون دینشناسی اسلامی میگن هندیها به چیزی به نام مهادیو(دیو بزرگ) باور داشتن).
یکی از مسائلی که جینها باور دارن معجزات است که میگن اینها انجام شده مثلا میگن که روزی یک پسر بچهای که توسط ماری گزیده شده بود توسط راهنمایی روحی به معبد جینها برده شد و در آنجا با اجرای مراسمی نه تنها اون خوب شد بلکه شروع به رقصیدن کرد. اثری که اجرای آن مراسم در حال بیمار دارد مبتنی بر همان قواعد حاکم بر جهان است و خوبشدن آن پسر نشانهی درست بودن آن قوانین و در نتیجه درست بودن همهی حرفهای ماهاویرا است. البته خب مثل همه ادیان دنیا میبینیم که همیشه اینطور نیست و بسیاری از مردم حاجت نمیگیرند ولی خب مثل دیگر ادیان جینها ایمان خود را از دست نمیدهند و میگن این مسائل ما را به کمال فکری و ایمان واقعی میرساند که بفهمیم همهی مسائل به این راحتی نیست که با یسری موارد نقض از این باورها دست بکشند. همون حکمت دارد و اینکه قسمت نیست که زیاد میشنویم.
منبع:سفری به دل ادیان(در اصل محتوای آن از کتاب تاریخ ادیان جان ناس برداشته شده)
مطلبی دیگر از این انتشارات
اتفاقی عجیبتر از سقوط دمشق!
مطلبی دیگر از این انتشارات
چرا «نه» بزرگ به «تحجر مذهبی»، یک «زنگ خطر» جدیست؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
تعطیلی شنبه و ختنۀ پسران!