نویسنده، کارشناس جامعهشناسی، مدرس سواد رسانه
چرا مثل زنان قاجار رفتار میکنی خواهر من؟
امروز با یه دوستی صحبت میکردم، داشت میگفت که فامیلهاشون طلسمش کردن و دردسر براش درست شده و...
اصلا کاری ندارم به این که آیا جادو و طلسم واقعا اثرگذاره یا نه، اینجور مسائل رو باید سپرد به اونهایی که تخصص دارن، نه من.
من میخوام درباره خرافهگرایی زنان حرف بزنم.
چند سال پیش یه مقاله خوندم درباره این که چرا یه تعدادی از خانمها دست به دامن جادو و طلسم و اینجور کارها میشن؟
همونطور که میدونید، شیوع باورهای خرافی و جادو در قدیم بین زنان بیشتر بوده. الانم هست ولی کمتر.
یکی از علل این موضوع، توزیع نابرابر قدرت بین زن و مرد در جامعه مردسالار ایران بوده.
در جامعه قدیم ایران، زن محدود بوده، دارایی مرد محسوب میشده، از خودش اراده و اختیاری نداشته، عقل و منطقش اصلا به رسمیت شناخته نمیشده، «ضعیفه» بوده و کسی حرفشو گوش نمیداده!
این زن وقتی میدیده نمیتونه از روندهای معمول کاری که میخواد رو انجام بده، دست به دامن جادو میشده!
مثلا نمیتونسته منطقی با شوهرش صحبت کنه تا جلوی ازدواج مجددش رو بگیره، میرفته یه طلسم پیدا کنه که همسر دوم شوهرش بمیره یا مثلا مریض بشه و...
از طرفی، گرایش به خرافات و جادو بیشتر ریشه در شناخت غلط دین و معنویت داره.
متاسفانه زن سنتی ایرانی، از سواد هم بهره کمی داشته. دیگه نهایتش این بوده که توی مکتب روخوانی قرآن رو یاد گرفته باشه و پای منبر حاج آقای محل یه چیزی شنیده باشه!
و خرافات با دینش درهم آمیخته و نتیجه شده تمایل به دعانویسی و...
ضمن اینکه آگاهی عمومی پایینی هم داره(چون توی خونه محدود بوده) و مثلا نمیدونه وقتی بچهش مریض میشه، باید از فلان دارو براش استفاده کنه؛ میبردش پیش دعانویس!
(ضمن اینکه تا قبل انقلاب اینطور نبوده که همه مردم به پزشک دسترسی داشته باشن، توی بعضی مناطق اصلا پزشک نبوده یا اگر بوده، هندی بوده و زبون مردم رو نمیفهمیده.)
خلاصه این عوامل باعث خرافاتزدگی زن سنتی شد(نه فقط توی ایران که توی بسیاری از کشورها).

ولی آخه الان دیگه چرا؟؟؟
زمان شاه بیش از ۵۰ درصد زنها بیسواد کامل بودن، الان ۶۰ درصد دانشجوها دخترن!
پس چرا هنوز خرافات هست آخه؟؟😫
الان دیگه مثل قدیم نیست که زنها ناآگاهی و کمخردی و بیکاریشونو بندازن گردن محدودیتهای جامعه.
ولی متاسفانه هنوز بعضی از زنها مثل صد سال پیش رفتار میکنن: حسود، خالهزنک، خرافاتی...
شاید ریشه این که بعضی از زنان هنوز هم به خرافات گرایش دارن، اینه که خودشون رو مشغول کارهای مهمتر نمیکنند.
روایتی داریم که: سر آدم بیکار، دکان شیطانه!
زن و مرد هم نداره!
وقتی زن بیکار باشه، به ابتذال کشیده میشه. این ابتذال اشکال مختلف داره:
سرک کشیدن توی زندگی بقیه، غیبت و فضولی و حرفای خالهزنکی،
حسادت و دعانویسی و خرافات و طلسم و جادو و رمالی،
مشغولیت بیش از حد به ظاهر و عملهای زیبایی و خفه شدن توی گرداب لوازم آرایشی و خرید کفش و لباس،
تفاخر و پز دادن با خرید لوازم خونه و همون آرایش و کفش و لباس(مخصوصاً که با وجود اینستاگرام، پز دادن راحت شده!)،
غرق شدن توی فضای مجازی و بلاگر بازی و پذیرش باورهای غلط و بیپایه،
اخیراً مشغول شدن به حیوانات و آوردن سگ و گربه و مادری کردن برای حیوانات😐
معتاد شدن به فیلم و سریال و تاثیر گرفتن از سریالای ترکی...😶
و...
(فکر کنید همچین زنهایی بعدا مادر بشن😫)
این که زنها بیشتر از مردها دچار بیکاری و درنتیجه این انواع ابتذال میشن، شاید علتش اینه که زنها مسئولیت اقتصادی ندارن و مجبور نیستن برن سر کار.

راهش چیه؟
۱. زن نباید بیسواد باشه
منظورم این نیست که فقط مدرسه بره و مدرک دانشگاهی داشته باشه. زن باید کتاب بخونه، مطالعه کنه و مبانی فکریش رو درست بسازه. خوندن مطالب پیجهای اینستا و کانالهای تلگرام اسمش مطالعه نیست. مطالعه باید از منابع موثق و معتبر علمی باشه.
۲. زن نباید بیکار باشه
منظورم این نیست که حتما یه شغل داشته باشه، استخدام جایی باشه و بره سرکار. منظورم اینه که چه توی خونه، چه خارج از خونه، مشغول یه فعالیت مفید برای خودش و جامعه باشه.
این فعالیت مفید، میتونه کار اقتصادی، کار علمی، فعالیت فرهنگی یا مادری کردن باشه. و البته بهتره چندتا فعالیت باشه تا زن تکبعدی نشه.
رهبری هم گفتن که خانهداری، خانهنشینی نیست.
زنی که فقط خانهنشین باشه، ممکنه به ورطه ابتذال بیفته، ولی زنی که «خانهدار» باشه نه.
همون قدیم هم، زنان طبقات پایینتر، از وقتی چشمشون رو باز میکردن باید کار خونه و بچهداری انجام میدادن و برای همین وقت و پول زیادی نداشتن که خرج رمال و دعانویس کنن؛
ولی زنان طبقات مرفه که خدمتکار داشتن، عملا بیکار بودن. و خرافات و رمالی و اینجور چیزا هم بین زنان طبقات مرفه شیوع بیشتری داشت(به همراه مقادیر زیادی از تفاخر و سرگرم شدن به امور خالهزنکی😐).
وقتی زن سرگرم رشد خودش باشه، دیگه لازم نمیدونه بخواد به بقیه حسادت کنه و بخواد زندگی بقیه رو با دعا و طلسم بهم بریزه.
(آخه درک نمیکنم واقعا چرا؟؟ مگه خوشی بقیه چه آسیبی بهت میزنه خواهر من؟؟ یا مثلا بقیه بدبخت بشن چه سودی بهت میرسه مگه؟؟)
و اگه همون تمرکزی که روی زندگی بقیه داره رو روی زندگی خودش بذاره، قطعا به یه موفقیتی در یه زمینهای میرسه!
پ.ن: من واقعا امام خمینی و انقلاب اسلامی رو دوست دارم.
چون امام خمینی بود که زن رو از پستو بیرون آورد و با حفظ کرامت زن، با حفظ شأن انسانی زن، زن رو به معادلات جهانی راه داد. انقلاب امام خمینی اجازه داد راه باز بشه برای پیشرفت زنان توی زمینههای مختلف، چیزی که مادران من سالها پیش خوابش رو هم نمیدیدن!
الان وقتشه بجای این که مثل زنان دوران قاجار رفتار کنیم، به فکر آینده خودمون و کشورمون باشیم. از ظرفیتهای موجود استفاده کنیم و سعی کنیم ظرفیتهای جدید برای بانوان آینده خلق کنیم.
ما فقط یه فرصت برای زندگی کردن داریم؛ حیفه که با سرک کشیدن توی زندگی این و اون و حسادت کردن و غیبت کردن و... فرصتمون رو هدر بدیم.


مطلبی دیگر از این انتشارات
برایِ از تو نوشتن، مناسبت لازم نیست
مطلبی دیگر از این انتشارات
من
مطلبی دیگر از این انتشارات
دنیا یکم آهستهتر