تضاد های مترادف. | 35.699738,51.338060
آجری دیگر در دیوار | هُنر در خِشتان
آلبوم دیوار، از آن دسته شاهکارهایی است که بعد از گذشت حدود ۵۰ سال بازهم حرفهایی برای گفتن دارد. آلبومی که در ابتدا بیان زندگی شخصی و اجتماعی ترانه نویس، نوازنده گیتار بیس و آهنگساز خلاق و قلب تپنده پینک فلوید، راجر واترزبزرگ است. (دانلود آلبوم)
قطعا اگر میان جمع راک و متال بازان Another brick in the wall, part two را پخش کنید امکان ندارد که دیالوگ we don't need no" education"(ما هیچ آموزشی نیاز نداریم) را زمزمه نکنند.
برای خودمونی تر بودن و راحت بودن خوانش متن لحن متن تلفیقی میشه پس پیش خودتون فکر نکنید که حال طبیعی نیستم:)
آلبوم The wall یک اپرای راک است. شخصا خود من با موضوع آلبوم و ژانر آلبوم خیلی به یاد آهنگ Bohemian Rhapsody( حماسه کولی اثرِ کویین) و آهنگ Zombie اثرِ The Cranberries افتادم. مخصوصا زامبی که به موضوع جنگ میپردازد.
دیوار به کاوش در رها شدن و انزوا میپردازد که نماد آن دیوار است. آهنگ های آلبوم دیوار تقریبا یک خط داستانی واقعی از وقایع زندگی قهرمان داستان که «پینک» است. خودِ پینک هم بر اساس شخصیتی به نام سْید برت(خواننده و آهنگساز) و همچنین راجر واترز(عضو پینک فلوید) ، که پدرش در طول جنگ جهانی دوم کشته شد؛ایجاد می کند.
از همان ابتدا، زندگی «پینک» حول پرتگاه از دست دادن و انزوا می چرخد. پینک که در دوران پایانی جنگی که جان نزدیک به سیصد هزار سرباز بریتانیایی را گرفت پدر پینک در میان آنها رفت.
در نتیجه این فشار ها مادری (مادر پینک) بیش از حد محافظهکار که عشق و فوبیا را به پسرش میافزاید به دنیا آمد.
پینک و مادرش شروع به ساختن دیواری ذهنی بین خود و خانواده میکند تا بتواند در تعادلی ثابت و بیگانه به دور از مشکلات عاطفی زندگی، زندگی کند.
در واقع فلسفه پینک فلوید این است که هر حادثه ای که باعث درد پینک می شود آجر دیگری در دیوار همیشه در حال رشد اوست.
کودکی بی پدر، مادری سلطه گر، سیستم آموزشی غیرقابل لمسی که برای تولید چرخ دنده های منطبق بر چرخ جامعه تلاش می کند، دولتی که با شهروندانش مانند مهره های شطرنج رفتار میکند، سطحی بودن ستاره بودن، یک ازدواج بیگانه، حتی همان داروهایی که او برای رهایی یافتن به آنها روی می آورد.
آنگاه که دیوار او نزدیک به اتمام است هر آجر او را از بقیه جهان دورتر می کند؛ هر آجر او را دلسرد تر، مصنوعی تر و بنده افکارات جامعه میکند.
بینگو! او در واقع برای همرنگ شدن با جامعه و سالم ماندن بیشترین آسیب را می خورد.
ذهن پینک به سرزمین عجایب دیوانگی تبدیل می شود.
فلسفه پینک فلوید میگوید لحظه ای که دیوار کامل می شود، گرانش انتخاب های زندگی او آغاز می شود. حالا پینک با غل و زنجیر به آجرهایش، با درماندگی (یا شاید خیال پردازی) تماشا می کند که روان تکه تکه اش در شخصیت بسیار دیکتاتوری که جهان را در طول جنگ جهانی دوم به ستوه آورده بود می بیند.
کشته شدن پدر پینک زندگی او را از بدو تولد تحت تأثیر قرار داد. به همان اندازه که این داستان به قربانی شدن نیهیلیستی منتهی می شود، یک جریان متضاد قوی اگزیستانسیالیستی نیز وجود دارد که در آن آزادی را نمی توان از مسئولیت شخصی جدا کرد.
ما برده ی آزادی هستیم...
داستان آلبوم قصه ی ما (چه داستان تو داستان شد) در یک آزمایش ذهنی به اوج خود می رسد که از نظر تئاتری غنی است که بزرگترین صحنه نشان می دهد داستان پینک با پیامی به پایان می رسد که مانند بقیه زندگی او معمایی و دایره ای است. خواه در نهایت به عنوان یک داستان بدبینانه در مورد بیهودگی زندگی در نظر گرفته شود یا یک سفر امیدوارکننده از مرگ استعاری و تولد دوباره.
آلبوم دیوار مطمئناً یک نقطه عطف موسیقی است که شایسته عنوان "هنر" است.
آجری دیگر در دیوار،قسمت دوم
حال،میرسیم به گُلِ سر سبد آلبوم
دومین و مشهورترین قسمت از سه گانه «آجری دیگر در دیوار» مستقیماً خط روایی و مضامین آغاز شده در «شادترین روزهای زندگی ما» (آهنگ قبلی آجری دیگر در دیوار،قسمت دوم) را ادامه می دهد.
فانتزی در آهنگ قبلی همان تخیل مخفیانهای بود که گفته میشد معلم وقتی به خانه میرسد خانه به طغیان کامل تبدیل شده است، زیرا ابتدا واترز و گیلمور و سپس سالنی و بچههای مدرسه سرودی را میخوانند.
در واقع این ناآرامی جوانان در برابر رفتار خشن معلمان بدبین خود در آن زمان است.
تعداد بیشماری از نوجوانان و بزرگسالان به طور یکسان «آجر دیگری در دیوار، قسمت دو» را به عنوان یک سرود پذیرفته اند و از آن برای ضربه زدن به آنچه به عنوان سال ها سرکوب آموزشی می دیدند استفاده کرده اند.
منتقدان از آن به عنوان یک فریاد تجمع علیه هر نوع آموزش اجباری توسط دولت استفاده می کنند. در نتیجه برخی از کشورها مانند آفریقای جنوبی و چین پخش این آهنگ را در رادیو ممنوع کردند.
موضوع تا جایی پیش رفت که هم آلبوم و هم پینک فلوید را ممنوع اعلام کردند. با این حال، برخلاف این دیدگاههای افراطی از هرج و مرج آموزشی کامل این آهنگ به عنوان حملهای علیه نوع خاصی از یادگیری نوشته شد.
چیزی که واترز در کودکی تحمل کرد.
بار ها در موسیقی به ما ثابت شده است که افراد درد کشیده آهنگ های بهتری مینویسند،گویی با آنها همزادپنداری میکنیم.
اشعار کاملاً مختص به این مضمون است که معلمان را مورد سرزنش قرار میدهد که از «کنترل افکار» و «طعنههای تاریک» استفاده میکنند تا دانشآموزان مدرسهای را در قالب هواپیماهای بدون سرنشین جامعه بسازند.
برای واترز، یادگیری بیدرنگ و ارائه سادیستی معلمان مدرسهاش چیزی بیش از شبیهسازیهای بیچهره و اجتماعی ایجاد کرد که تعریف یک هکتار را میدانستند و در عین حال نمیتوانستند یک نمونه اصلی تولید کنند.
این انتقادی است بر انواع معلمان و سیستم هایی مانند پینک است.
با وجود اینکه آهنگ در مورد مبارزه برای فردیت است ولی اشعار پُر از تطابق ظاهری است. متن آهنگ را نگاه کنید، اصلاً ذکری از "من" پیدا نخواهید کرد. در عوض ما با یک دسته جمعی مواجه می شویم.
«ما به هیچ آموزش و کنترل فکری نیاز نداریم»
پینک همچنین میگوید که ما به عنوان یک جامعه، اگر میخواهیم از این چرخههای حیاتی عبور کنیم، به این نوع آموزش نیاز نداریم.
از نظر موسیقایی، «یک آجر دیگر در دیوار، قسمت دو» بسیار متنوعتر و پر جنب و جوشتر از قسمت اول این سهگانه است.
گویی پینک فلوید از عمد قسمت اول را حذف نکرده است که ضد حالی که سر قسمت اول تجربه کرده را به دل نگیرند و با قسمت دوم به وجد بیایند.
سبک های موسیقی سه گانه "Brick in the Wall" منعکس کننده پیشرفت پینک است. در حالی که موسیقی در "قسمت یک" تکراری است که منعکس کننده خودآگاهی نوظهور پینک است؛ قسمت دو بسیار پرانرژی تر است و از نظر موسیقی بازتاب نوجوانی پر جنب و جوش پینک و تخیل هنری در حال رشد او است و همانطور که گروه از قضا با محبوب ترین ژانر موسیقی در آن زمان با دادن ضرب آهنگ دیسکو مطابقت داشت، ضرب آهنگ با دقت اندازه گیری شده و ریتم همچنان تکراری نشان می دهد که پینک جوان نیز مطابق با قراردادهای ساخت دیوار است.
تکنوازی گیتار نوعی طغیان شنیداری بین فردیست، اما در نهایت آهنگ به صدای حیاط مدرسه محو می شود و مهمتر از همه! معلم فریاد می زند که همچنان بر زندگی بچه ها حکومت می کنند و فریاد می زند "اشتباه است، دوباره انجامش بده!" و «اینجا بایست بانو!»، «اگر گوشتت را نخوری، نمیتوانی پودینگ بخوری» (مجموعهای که احتمالاً اشارهای به این مفهوم فلسفی دارد که نمیتوانی بدون بدی خوبب بخوری یعنی که اگر خاطرات تلخی نداشتی هیچ چیز طعم شیرینی نخواهد داشت). جالب اینجاست که ساختار آهنگ پر جنب و جوش اما همچنان تکراری (ریتم گیتار / شعر / کُر) و چرخه روایت (معلم / انقلاب ذهنی / مطابقت / معلم) است.
سکانس های موزیک ویدیو این آهنگ یکی از متمایزترین و شناخته شده ترین قطعات مجموعه ویدیویی پینک فلوید است. تاریکی و بدبینی طراحی صحنه تا حد زیادی ناشی از جرالد اسکارف است، که مدرسه ای کارخانه مانند را در این ویدئو بر اساس برخی از آثار هنری قبلی خود با الهام از تحصیلات خود بنا کرد.
بچهها همصدا به همان ضرباهنگ راهپیمایی میکنند، و از ماشین میغلتند تا بهعنوان دلقک هایی با صورتی بتنی و خالی از فردیت ظاهر شوند. چشمان و دهان توخالی آنها مقداری انزجار را در بیننده برمی انگیزد. این بشریت تغییر شکل یافته است، کتک خورده و فشرده شده و به یک توده بی بینا و بی زبان تبدیل می شود که قادر به دیدن یا صحبت کردن در برابر چرخ گوشت بزرگ نیست که در نهایت همه آنها را به شکل کرم های گوشت چرخ کرده مشابه در می آورد.(پیشنهاد میشود برای درک بهتر موزیک ویدیو را از اینجا همراه قندشکن ببینید)
اغرار در داستان، چه آهنگ ، چه ویدیو ، چه تصاویر و کاور ها بسیار موثر است و پیام را به طرز دردناکی روشن می کند.
ظلم و ستم از هر نوع، چه شخصی و چه از نظر اجتماعی، منجر به مرگ فردیت می شود که به نوبه خود منجر به بی روحی می شود که در نهایت به زوال عقلی می انجامد.
در کنار شباهت گوشت به کرمها، نمادی غالب از پوسیدگی در سراسر آلبوم، توجه به استفاده زیاد از دیوارهای آجری در سراسر آلبوم نیز جالب است (تونلهای دیوار آجری که دلقک ها را ایجاد میکنند؛ پیچ و خمهای دیوار آجری؛ دیوارهای آجری که کادر عکس را قاب میکنند. گروه کر کودکان و همچنین استفاده از چکش در ماشین آلات که چکش ها یک نماد دوقطبی اصلی در دیوار هستند که هم دارای قدرت خلاق و هم مخرب به طور همزمان سودمند و سرکوبگر هستند.
همان چکشی که خانه را می سازد، قدرت خراب کردن آن را دارد. به همین ترتیب، چکش های موجود در ماشین ها به طور استعاری اعضای ایده آل جامعه را ایجاد می کنند و در عین حال فردیت هر کودک را از بین می برند. هر دو ماهیت چکش نمادین بعداً در فیلم و آلبوم با جزئیات بیشتر مورد بررسی قرار می گیرند، زیرا پینک بیشتر به سمت زوال عقل خود می لغزد.
انطباق در انقلاب ذاتی آهنگ تا حد زیادی در فیلمهای همراه نشان داده شده است. اگرچه کودکان در بیت دوم اشعار شورش شخصی را می خوانند، آواز یکپارچه آنها همراه با نشستن متقارنشان در فیلم به همان شکلی ترسناک است که وقتی با ریتم در سالن راهپیمایی می کنند.
علیرغم نیت های سرکش و متفاوت آنها، آنها به همان اندازه همگن شده اند که در دوران مدرسه بودند. علاوه بر این، مانند ماهیت دوگانه چکش ها، آنچه که به عنوان یک انقلاب مولد (بازیابی فردیت) آغاز می شود به خشونت مخرب تبدیل می شود. زیرا کودکان مدرسه خود را تخریب می کنند و با ابزار سرکوب آموزشی گذشته خود آتش سوزی برای معلم های خود ایجاد می کنند.
معلم دیکتاتور تک تک کودکان را سرکوب می کند؛ اما فقدان هر گونه آموزش به همان اندازه مضر است.
از این نظر پینک فلوید می گوید که ، زندگی مانند راه رفتن سیم باریکی بین دو نیروی متضاد اما به همان اندازه ویرانگر است. با توجه به هشدارهایی که گهگاه در آلبوم و فیلم ظاهر میشود، سکانس فیلم «آجر دیگری در دیوار، قسمت دو» تقریباً یک نگرش فلسفی میانهروی دارد.
در حالی که صحنههای راهپیمایی بچهها در مدرسه ی کارخانه ای بدون شک خارقالعاده است، شورشی که در تکنوازی گیتار رخ میدهد بسیار آن را واقعیتر نشان میدهد.
بنابراین باعث سردرگمی می شود، در واقع احساس واقعیت به شما دست داده میشود.
هیچ عنصر خارقالعادهای در مجموعه وجود ندارد و خشونتی که به تصویر کشیده میشود مطمئنا امکانپذیر است. در حالی که صحنه به اوج خود می رسد و بچه ها می خواهند معلم را روی آتش بیندازند، بیننده فوراً از این تصورات تاریک بیرون کشیده می شود و پینک جوان را در حال دیدن دستی که معلمش با خط کش زده میبینیم.
در این مرحله، ما مطمئن هستیم که آنچه که به تازگی اتفاق افتاده است چیزی بیش از یک رویاپردازی بچه مدرسهای برای انتقام از غرور آسیب دیده نبوده است.
خلاصه بگم برات که...
خلاصه بگم برات که یک لحظه برای گوش دادن به آهنگ های این آلبوم درنگ نکن!
مطلبی دیگر از این انتشارات
فوقالعاده زرد ، فرا قهوهای
مطلبی دیگر از این انتشارات
رامبرانت نقاش که بود؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
بلاک باستر؛ چگونه شکست بخوریم؟