آقای هیچکس - معرفی و بررسی فیلم Mr Nobody

Mr Nemo Nobody
Mr Nemo Nobody

چند وقت پیش بود که فیلم Mr Nobody رو برای بار سوم دیدم و باید اعتراف کنم که این فیلم هنوز که هنوزه مثل دفعه اول مغزمو منفجر می‌کنه و بعدش تا مدت ها به فکر فرو می‌بره. تصمیم گرفتم این فیلم رو بهتون معرفی کنم و چند خطی هم برداشت شخصی خودمو از داستان فیلم بنویسم پس با من همراه باشید...

  • بخش اول متن که معرفی هست هیچ اسپویلی نخواهیم داشت ولی قسمت بررسی داستان تقریبا همه چیز رو اسپویل می‌کنم حواستون باشه :)
  • قبل از خواندن ادامه متن موسیقی متن فیلم رو پلی کنید :)
https://soundcloud.com/tufanmetini/sets/mr-nobody-piano?utm_source=clipboard&utm_medium=text&utm_campaign=social_sharing


معرفی:

تا بحال به تاثیر انتخاب ها توی زندگیمون فکر کردید. اینکه با هر انتخابمون ما یه آدم جدید از خودمون می‌سازیم. مثلا به این فکر کنید که تصیم بگیرید بعد از گرفتن دیپلم به دانشگاه برید یا قیدشو بزنید و به کار و کاسبیتون برسید. ما با انتخاب هر کدوم از این مسیرا یه زندگی جداگانه رو تجربه خواهیم کرد.

یا یه مثال ملموس تر اینکه تصمیم بگیرید مهاجرت کنید یا نه. با انتخاب مهاجرت یا عدم مهاجرت شما زندگیتون رو به دو شاخه تبدیل می‌کنید که توی هر کدوم یک زندگی کاملا متفاوت با اون یکی خواهید داشت. اگه به تئوری های فیزیکی علاقه داشته باشید احتمالا با جهان های موازی آشنا باشید. به قول معروف احتمالا در یک جهان موازی الان شما با انتخاب یک تصمیم متفاوت تبدیل به یک میلیاردر یا یک آدم مشهور شده باشید. شاید با انتخاب دانشگاه تبدیل به یک دانشمند شده باشید و ...

در این راستا سوالی که ممکنه برای خیلی از ما پیش بیاد اینه که اگه فلان انتخاب رو کرده بودم الان زندگیم چجوری می‌شد. «اگر به جای دانشگاه می‌رفتم کسب و کار خودمو راه می‌انداختم الان چه حال و روزی داشتم. اگر وقتی راهنمایی بودم توی تئاتر مدرسه می‌رفتم شاید الان یک بازیگر معروف بودم! اگه فلان کلاس ورزشی رو می‌رفتم شاید توش استعداد داشتم و الان تیم ملی بودم!» و خیلی سوالات دیگه که همشون بی جوابن...

من چی کار کردم که مستحق این پاداشم؟
من چی کار کردم که مستحق این پاداشم؟


فیلم اقای هیچکس در حقیقت در پی پاسخ به این سوال هستش که چی می‌شد اگر می‌تونستید بفهمید با هر انتخابتون به چه زندگی می‌رسیدید. پولدار می‌شدید؟ خوشبخت؟ یا حتی می‌مردید؟! بیشتر از این چیزی در مورد داستان نمی‌گم :)

فیلم Mr Nobody یا همان آقای هیچکس در سال 2009 در ژانر درام و علمی تخیلی ساخته شده است.

خلاصه داستان فیلم را از ویکی پدیا اینجا براتون نوشتم:

فیلم داستان زندگی مرد ۱۱۸ ساله‌ای به نام «نیمو نوبادی» را روایت می‌کند که آخرین انسان فانی روی کره زمین پس از رسیدن انسان به جاودانگی است. نیمو تقریباً تمام خاطرات گذشته خود را بیاد می‌آورد. او به سه معشوق زندگی خود، طلاق پدر و مادرش و تحمل سختی‌های پس از آن و انتخاب‌هایش در سه تقاطع بحرانی زندگی خود اشاره می‌کند: ۹ سالگی، ۱۵ سالگی و ۳۴ سالگی. مسیر زندگی او با هر کدام از انتخاب‌هایش تغییر می‌کند.

فیلم روایتی غیر خطی دارد پس انتظار یک داستان سر راست و هلو برو تو گلو را نداشته باشید:) به قول معروف این فیلم را هنگام ناهار و شام نبینید و وقتی را برای این فیلم اختصاص دهید که شش دنگ حواستان به فیلم باشد. همچنین فیلم پر از تحلیل های فلسفی و تئوری‌های فیزیکیه که قراره مغزتون رو منفجر کنه.

همه این زندگی ها(انتخاب ها) درست هستند .هر مسیری , مسیر درستی است . هرچیزی می توانست ,چیز دیگری باشد و می توانست به همان مقدار بامعنا باشد
همه این زندگی ها(انتخاب ها) درست هستند .هر مسیری , مسیر درستی است . هرچیزی می توانست ,چیز دیگری باشد و می توانست به همان مقدار بامعنا باشد


با تمام این پیچیدگی‌ها و مسائل قابل بحثش اما، فیلم آقای هیچکس یک اثر بسیار سرگرم کننده نیز هست. فیلمی که معجونی از تخیل، فلسفه، فیزیک و عشق است و همچنان مانند یک شعر طولانی از زندگی های کرده و نکرده‌ی یک انسان به نظر می‌رسد. پر از فراز و نشیب و پر از غم و شادی...

بیشتر از این اما چیزی نمی‌گویم. اگر دنبال فیلمی هستید که حرفی برای گفتن داشته باشید و شما را به فکر فرو ببرد فیلم Mr Nobody را به شدت به شما پیشنهاد می‌دهم.

  • باقی متن حاوی اسپویل هست. لطفا بعد از تماشای فیلم آن را بخوانید :)
از مردن نمی ترسم , از اینکه به اندازه کافی زندگی نکرده باشم ,ترس دارم . زندگی یا یک زمین بازی هست یا هیچی .
از مردن نمی ترسم , از اینکه به اندازه کافی زندگی نکرده باشم ,ترس دارم . زندگی یا یک زمین بازی هست یا هیچی .

یادداشتی بر فیلم و برداشت از داستان:

نیمو پسری 9 ساله است که توانایی دیدن آینده را دارد. پدر و مادر او در شرف جدایی هستند و او باید انتخاب کند که می‌خواهد با پدرش زندگی کند یا با مادرش. او در ذهنش آینده ای که با هرکدام از این انتخاب ها در انتظارش است را می‌بیند.

با انتخاب مادرش او وارد زندگی مادرش با شوهر جدیدش می‌شود. عاشق خواهر خوانده اش آنا می‌شود و یک عشق آتشین و تنها عشق حقیقی زندگی اش را تجربه می‌کند. در نهایت اما با جدایی مادر و پدر خوانده اش او و آنا در نوجوانی از یکدیگر دور می‌شوند. سال ها بعد نیمو که به یک ولگرد تبدیل شده است دوباره آنا را می‌بیند و با هم وقت می‌گذرانند اما در پایان هنگامی که شماره آنا را می‌گیرد قطره‌ای باران روی شماره می‌افتد و تنها راه یافتن آنا از بین می‌رود و دوباره از یکدیگر جدا می‌افتند. در پایان اما آنا دوباره او را پیدا می‌کند.

با انتخاب پدرش در این دوراهی او به زندگی نسبتا آرام تری می‌رسد. او در نوجوانی با الیس آشنا می‌شود. بعد از این با دو سناریو مواجه هستیم. سناریوی اول نیز به دو شاخه تقسیم می‌شود: در اولی او با الیس ازدواج می‌کند و صاحب فرزند می‌شود اما الیس دچار افسردگی حاد می‌شود و زندگیشان به هم می‌ریزد. در شاخه‌ی دیگر سناریوی آشنایی با الیس، روز عروسیشان با انفجار ماشین جلویی آن‌ها الیس کشته می‌شود. در این سناریو نیمو به همان گوینده‌ی تئوری های فیزیک تبدیل می‌شود و در آینده نیز به مریخ سفر می‌کند.

در سناریوی دوم انتخاب پدرش، رابطه‌ی نیمو و الیس به جایی نمی‌رسد و به جایش او با جین ازدواج می‌کند. او در این زندگی به پول و ثروت، خانه‌ی بزرگ و بهترین ماشین می‌رسد همچنین خانواده‌ی خوبی نیز دارد اما خودش از عدم نارضایتی رنج می‌برد تا جایی که حتی اقدام به خودکشی نیز می‌کند.

لباس قرمز آنا = نماد عشق آتشین او با نیمو / لباس آبی الیس = نماد افسردگی او / لباس زرد جین = نماد ثروتی و رفاه زندگی او و نیمو
لباس قرمز آنا = نماد عشق آتشین او با نیمو / لباس آبی الیس = نماد افسردگی او / لباس زرد جین = نماد ثروتی و رفاه زندگی او و نیمو


در چندتا از این سناریو ها نیز خود نیمو کشته می‌شود. جالب اینکه هزگاه مرگ به سراغ نیمو و اطرافیانش می‌آید عناصر آتش و آب حضور دارند! نیمو در یک رودخانه غرق می‌شود. در وان حمام با شلیک گلوله کشته می‌شود. در یک شب بارانی با موتور تصادف می‌کند. الیس با انفجار می‌میرد. آنا در انفجار فضاپیما کشته می‌شود. این آب و آتش می‌تواند نماد پیشامد های طبیعی که خارج از کنترل و انتخاب های ما هستند باشد که گاهی با وجود انتخاب درستی که می‌کنیم ممکن است دچار این بلایای پیش بینی نشده شویم. نکته‌ی دیگری که این نمادسازی را قوت می‌بخشد این است که هنگامی که نیمو می‌خواهد خودش را در آب خفه کند نجات پیدا می‌کند چون خودش این انتخاب را کرده بود. (در حالیکه آب نماد حوادث خارج از انتخاب ما است)

نکته ی دیگری که فیلم آقای هیچکس بارها به آن اشاره می‌کند این است که اثر پروانه ای است. این فرضیه معروف می‌گوید کوچکترین اتفاق می‌تواند در جایی که اصلا فکرش را نمی‌کنیم و در مقیاسی بزرگتر عواقب خود را نشان دهد. مثلا ممکن است با بال زدن یک پروانه در یک سوی جهان ممکن است باعث ایجاد طوفانی در جای دیگری شود. در فیلم نیز فردی در کشوری دیگر با آب پز کردن تخم مرغش باعث بارش باران روی سر نیمو و از بین رفتن شماره تلفن آنا شد!

نیمو و جین
نیمو و جین

فیلم مباحث فلسفی دیگری نیز مطرح می‌کند مانند اینکه ممکن است کل وجود ما رویایی بیش نباشد مانند جمله ی پایانی پیرمرد که گفت ما همه در ذهن یک کودک 9 ساله هستیم.

اما مسئله‌ی اصلی فیلم همین قضیه انتخاب و تاثیری که روی ما می‌گذارد. انتخاب هایی که سرنوشت ما را به کل تغییر می‌دهند. انتخاب هایی که چون از عاقبت آن ها خبر نداریم گاهی اوقات بسیار سخت می‌باشند اما سوال اینجاست که اگر از عاقبت انتخاب هایمان اطلاع داشته باشیم آیا انتخاب کردن برای ما آسان می‌شود؟ دیالوگ درخشانی در همین زمینه در فیلم وجود دارد: "آن بچه نتوانست انتخاب کند ,چون نمی دانست چه اتقاقی قرار است بیفتد , ولی حالا که می داند چه اتفاقی خواهد افتاد , نمی تواند انتخاب کند . در هر دو صورت “انتخاب” کردن دشوار است"

نیمو آینده و پیشامدهای تک تک تصمیماتش را در همان لحظه دید اما هنوز هم انتخاب سخت است چون هیچ راه درستی وجود ندارد. هر راهی سختی ها و خوبی های خودش را دارد. شاید در موقعیت نیمو که باید از بین پدر و مادر یکی را انتخاب کند بهترین انتخاب این است که هیچ حرکتی نکند! اما در زندگی نیز مانند شطرنج ما باید حرکت را انجام دهیم با این تفاوت که اینجا هیچ راهی راه درست نیست!

ممنون که تا اینجای متن همراه من بودید :)

نظرتون رو در مورد فیلم Mr Nobody توی کامنت بنویسید.

پست های دیگر:

https://vrgl.ir/F8djQ
https://vrgl.ir/wbM3W