اقتصاد توجه چیست و چه تاثیری بر نیاز کاذب دارد؟

سه پیام از طرف سارا، دو نوتیفیکیش جدید یوتیوب، صد و چهل و دو پیام تلگرام و بالغ بر دویست و هفتاد استوری جدید اینستاگرام. و دوباره دو ساعت و پنجاه و چهار دقیقه (متوسط استفاده آمریکایی ها از تلفن همراه در روز) از روزم رو از دست دادم. شاید براتون جالب و تا حدودی ترسناک باشه که ما روزانه حدود 221 بار تلفن همراه خودمون رو چک می‌کنیم! امروز تصمیم گرفتم تا با موضوعی به نام اقتصاد توجه آشناتون کنم.

اصلا چرا اقتصاد توجه؟

شاید دونستن علت نام گذاری این شاخه از علم اقتصاد و یا اصلا محسوب شدن این مسئله در شاخه های اقتصاد براتون جالب باشه. خب در یک تعریف کلی اقتصاد علم تخصیص منابع کمیاب به خواسته های نامحدود تعریف میشه. در دنیای دیجیتالی امروز تا حدودی میشه گفت که در زمینه اطلاعات کمبودی نداریم؛ میلیون ها سایت و وبگاه، شبکه های اشتراک ویدئو، خبرگزاری‌ها و... . اما مسئله کمبود به عامل توجه بر می‌گرده.

توجه یک فرایند شناختی است که در آن تمرکز ذهن بر محرک یا محرکهای خاصی از محیط جمع می‌شود و محرکهای محیطی دیگر نادیده گرفته می‌شوند.

بله! توجه هم مانند زمان یکی از منابع کمیاب انسان‌ها محسوب میشه و ما روزانه با انتخاب های بسیاری برای اختصاص دادن بودجه توجهمون مواجهیم. مثل اینکه سر کلاس درس به حرف استاد گوش بدیم و یا اینکه ادامه سریالی که شب دیدیم رو با کارگردانی خودمون تصور کنیم؟ وقت قبل از خوابمون رو به یوتیوب و یا تلگرام اختصاص بدیم؟ اخبارمون رو از کدوم شبکه دنبال کنیم فیلم آخرشب رو از کدوم شبکه تماشا کنیم؟ (چقدرم که تو مورد آخر دستمون واسه انتخاب بازه... ) و خب همونطور که مشخصه ما نمیتونیم به تمامی انتخاب های موجود توجه یکسان پرداخت کنیم و در مقابل هم همه رسانه‌ها، تبلیغات و... توانایی جذب تمامی توجه انسان‌ها رو ندارند. به قول هربرت سایمون، دارنده نوبل اقتصاد :ثروت اطلاعات فقر توجه ایجاد می‌کند.

بررسی رفتار عرضه کننده در بازار توجه

خب، شما در حال حاضر میتونید عرضه کنندگان زیادی رو در این بازار توجه کنید، از بیلبورد تبلیغاتی توی جاده و سخنران یک جمع کوچیک گرفته تا غول های رسانه و تکنولوژی، همه و همه از عرضه کنندگان اطلاعات هستند. برای ساده تر شدن کار و البته جامعیت نسبی، شبکه های اجتماعی مانند اینستاگرام رو در نظر بگیرید. هر چقدر که شما توجه بیشتری به این شبکه سرگرمی اختصاص بدید منفعت بیشتری برای صاحبان اون به دنبال خواهد داشت. با صرف کردن زمان بیشتر برای این شبکه‌ها، اونها تبلیغات بیشتری رو به شما نمایش میدن و سبک زندگی های بیشتری رو براتون تبلیغ می‌کنند. رسانه ها مانند تمامی عرضه کنندگان کره زمین به دنبال منافع و اهداف خودشون هستند و در اکثر مواقع این اهداف با اهداف افراد انسانی در تضادند. اهداف شما در زندگی چیه؟ ممکنه صرف زمان بیشتر برای تحصیل یا خانواده، توسعه روابط، یادگیری بیشتر و حداکثر کردن رضایتتون از زندگی باشه. اما اهداف رسانه‌ها اجبار کردن شما به صرف زمان بیشتر جهت دنبال کردن اونها، نشون دادن تیترهای اثرگذار جهت جذب مخاطب و به وجود آوردن احساس نیاز و شاید اعتیاد در درون شما به جهت تحقق اهداف خودشونه.

شاید براتون جالب باشه که بدونید مدیرعامل نتفیلیکس توی یکی از سخنرانی های خودش خواب رو به عنوان رقیب کاری درنظر گرفته. و خب بخش ترسناک‌تر ماجرا اینجاست که ما اکثرا بویی از استفاده ابزاری بسیاری از رسانه ها نمی‌بریم. همونطور که اطلاع دارید پشت پرده تمامی رسانه های معروف و موفق دنیا مهندسان توجه زیادی نشستند، کسایی که از انواع علوم روانشناسی، طراحی، علوم رفتاری و... استفاده می‌کنند تا با نشون دادن مسائل موردعلاقتون در قالبی جذاب بهتون و تحریک ترشح دوپامین در مغزتون شما رو برای دقیقه ای بیشتر جذب خودشون نگه دارند. ویدئو های یوتیوب، نتفلیکس و فیلیمو قابلیت پخش خودکار دارن، شما میتونید روبینو و اینستاگرام رو تا بینهایت اسکرول کنید و در صدهاهزار کانال تلگرام عضو بشید، میلیون ها مکاتبه در واتساپ داشته باشید؛ بدون اینکه خستگی چندان زیادی رو احساس کنید.

مصرف کنندگان فلک زده در بازار توجه

خب، میرسیم به بخش مصرف کننده بیچاره و بدبخت این بازار... (شرمنده یه لحظه از دستم در رفت.) در واقع رسانه ها اونقدرهاهم در زندگی انسان اختلال ایجاد نکردند و بالعکس باعث بهتر شدن سطح رفاه شدند؛ شما دیگه مجبور نیستید برای پیدا کردن آدرس ها نقشه در دست بگیرید و غذاهای هر رستوران رو یک بار بچشید تا از کیفیتشون اطلاع پیدا کنید. نیاز نیست که برای چشیدن هیجان پرونده های جنایی حتما پلیس باشید. برای ارتباط گرفتن با افراد مجبور به سفر های بین قاره ای نیستید و جهت اطلاع پیدا کردن از وضعیت بازارهای سرتاسر دنیا و یا نتایج مسابقات فوتبال نیازی به جهانگردی نیست.

اما چه اتفاقی میافته وقتی که این مسئله هم از حد خودش بگذره؟ خب به احتمال خیلی زیاد خودتون هم آشنایی لازم رو با این آثار دارید و لازمه که اضافه کنم این صرفا یه مقاله اطلاع رسانیه؛ نحوه‌های فرار از سوشال مدیا رو خودم هم نمیدونم! خب، همونطور که تا الان متوجه شدید این از حد گذشتن دقیقا همون هدف رسانه هاست. هدفی که سود بسیاری رو براشون به همراه داره، اما شاید دونستن یه سری فکت روانشناسی اثبات شده مثل اینکه

  • بعد از هر وقفه بین کار، برای بازگشتن به تمرکز قبلی 23 دقیقه وقت لازم است
  • در این وقفه بین تمرکز، فرد معمولا دو کار دیگر که وظایف اصلی او نیستند را انجام می‌دهد
  • استفاده بیش از حد از رسانه خلاقیت را کاهش می‌دهد
  • و این موضوع که استفاده از شبکه‌های اجتماعی رابطه مستقیمی با افسردگی و افکار خودکشی دارد

هم خالی از لطف نباشه.

نیاز کاذب چیست؟

انسان در زندگی خودش نیاز های حیاتی از جمله آب، غذا، هوا، پوشاک، سرپناه، امنیت و در رده های بالاتر محبت و عشق، احساس احترام، کسب دانش، زیبایی شناسی و شکوفایی فردی دارد. در واقع برای بررسی راه برآورده سازی این نیازها لازمه که وارد مطالعات روانشناسی بشیم، اما نکته مورد بررسی در علم اقتصاد اینه که بنگاه‌ها چطور برای رسیدن به سود خود از این نیاز ها بهره می‌گیرند. فعالیت اقتصادی و تبلیغات به هیچ عنوان مسائل مضر و آسیب‌زایی عنوان نمیشن اما الان می‌خوایم از دیدگاه دیگه‌ای به این مسئله نگاه کنیم.

امروزه رسانه های به یکی از بزرگترین منابع کسب ثروت تبدیل شدند؛ شما از طریق رسانه یا با تبلیغ محصول خود به درآمد میرسید و یا با مطرح کردن خودتون و سپس تبلیغ محصول دیگران. اگر ما روزانه حدود سه ساعت از وقت خود رو صرف شبکه‌هایی بکنیم که همواره در حال تبلیغ انواع مختلفی از محصولات، خدمات و سبک زندگی ها هستند در آخر چه بلایی به سرمون میاد؟ همونطور که ممکنه بدونید ما در اکثر مواقع در فضای مجازی و یا رسانه ها با جنبه مثبت و زیبای زندگی افراد مواجه میشیم؛ زندگی که هر انسان در طلب اون برای خودشه. گاها این نمایش های غیرواقعی از زندگی با تبلیغ محصولات و خدمات همراه شده ناخودآگاه مخاطب را به این باور و امیدارن که برای رسیدن به سبک زندگی مذکور به این کالاها و خدمات نیاز بی چون و چرا داره. و همین باور اولین قدم برای وارد شدن به باتلاقی بی انتهاست. هرچقدر که خواسته های انسان بیشتر باشند، میزان رضایتش از زندگی هم کمتره (اصل آیین بودا) فرد لباس‌های تن سلبریتی رو میخره اما مانند تصویر او در رسانه ها زیبا نیست؛ آخرین مدل تلفن همراه رو تهیه می‌کنه اما روابطش با اطرافیان بهتر نمی‌شن؛ از محصولات غذایی تبلیغ شده استفاده می‌کنه اما بازهم سطح انرژی قابل توجهی نداره و زندگی های مجازی بسیاری را دنبال می‌کنه اما هیچوقت زندگی حقیقی قابلی برای خودش پدید نمیاره.

+علاوه بر تمایل خرید کالای تبلیغ شده توسط سلبریتی ها این مسئله هم قابل توجهه که افراد تمایل بیشتری برای سرمایه گذاری روی کسب و کار و یا کمک مالی به افراد مطرح در دنیای رسانه ها دارن.


پی نوشت: ای خدا، کمرم گرفت؛ این رو قراره به عنوان تحقیق تحویل دبیر اقتصادم بدم. و خب، موقع نوشتنش چندباری بین زبان گفتاری و نوشتاری سوییچ کردم که انشالله چندان به چشم نیاد. علاوه بر اینها، گفتم شاید برای یه عده کوچییییکی سوال شده باشه که کجام. خب من دارم سعی می‌کنم که درس بخونم... همین... نه اینکه وقت اینجا رو نداشته باشم ها.. نه، فقط ترجیح میدم که توجهم رو متمرکز کنم. اطلاعات بیشتر رو بعد از اتمام پروسه در اختیارتون قرار میدم. زنده و سلامت باشید!

+آثار این قضیه همیشه هم بد نیستند، سلبریتی هایی هستند که به صرف وجودشون در رسانه کمک های زیادی رو متوجه افراد کردند و یا تبلیغات و احساس نیازی که بعد از همه گیر شدنش سطح زندگی افراد رو ارتقا داده.