نیلوفرم. از نظر من مهمترین چیز تو زندگی لذت بردن بهینه از زندگیه. بیشتر از کتابهایی که میخونم و احساساتم مینویسم اینجا فعلا.
به من بگو ابدیت یعنی چه
به این نتیجه رسیدم که داستانها میتونن تکراری باشن، قابل پیشبینی باشن، در یک کلام کلیشه باشن اما این دلیل مناسبی برای نخوندن یا ادامه ندادنشون نیست. خالق اون داستان گاهی با قلمش، گاهی با توصیف زیبا و صادقانهی احساسات بازیگرهای داستان، گاهی با بیان جزییات ماندگار، گاهی با ساختن قابهایی که واقعی بودنشون قابل لمسه، کاری میکنه که لذتی که از اون داستان میبریم خیلی بیشتر از داستانی غیرکلیشه باشه.
شاید هم ربطی به کلیشه بودن یا نبودنش نداشته باشه و مهم ما هستیم که داستان "درست" رو انتخاب کنیم. شانسی درست انتخاب کنیم. شاید مهم ما هستیم که باید به داستانها و خودمون احترام بذاریم و در زمان "درست" به سراغ اون داستان بریم. اگه از خوندنش در عذابیم کنارش بذاریم تا شاید روزی زمان مناسبش برسه.
با این مقدمه بریم سراغ معرفی این کتاب.
نوشته پشت کتاب:
در "به من بگو ابدیت یعنی چه" با دنیای میسی دختر جوانی روبرو هستیم که تابستان بهدقت برنامهریزیشده پیش روی او کش میآید. او روزهایش را صرف نشستن پشت میز اطلاعات کتابخانه خواهد کرد و شبهایش را مشغول درس خواندن برای آزمونهای اسایتی خواهد بود. زمان اضافیاش برای کمک به مادرش خواهد گذشت که برای افتتاحیه بزرگ بخش خانههای شهری شهر مجللش آماده میشود. اما شغل غافلگیرکننده گروهی از دوستان جورواجور و حضور وس داستان را طور دیگری رقم میزند.
نویسنده: سارا دسن (صفحه کتاب در سایت نویسنده)
سال انتشار: 2004
مترجم: محمدرضا قاسمی
انتشارات: نشر نون
تجربه من از کتاب:
همون طور که گفتم این داستان میتونه کلیشه و قابل پیشبینی باشه اما این هیچ از زیباییش کم نمیکنه اگر در زمان درست به دستش بگیری تا بخونیش. این داستان از "از دست دادن" میگه. از دست دادن یکی از افرادی که توی دایره اول آدمهای زندگی هستن. از دختری که پدرش رو و زنی که همسرش رو به تازگی به خاطر حادثهای از دست دادن. از پسری که مادرش رو و زنی که خواهرش رو بعد از یه دوره بیماری طولانی از دست دادن. برای دو نفرشون این فقدان پیشبینینشده بوده و دو نفر دیگه در انتظار این فقدان بودن. این کتاب از مواجه مختلف آدمها در برابر غم میگه. غمی که باید بپذیریش تا بتونی دوباره از جات بلند بشی و به جریان اصلی زندگی برگردی. اگه بخوای انکارش کنی، نادیدش بگیری یا کوچیک جلوهش بدی، میتونی از جات بلند شی و به جریان اصلی زندگی برگردی اما در نهایت گم میشی.
کتاب از بینقصبودن میگه. بهتر بگم میخواد بگه که نمیتونی بینقص باشی. هیچ چیز بینقصی وجود نداره مگر نوزادی که تازه چشم به این جهان گشوده:) نقص هست و همین نقصهاست که آدمها رو زیبا و از هم متمایز میکنه.
برای من کتابی بود که بااجبار کنارش میذاشتم تا دیگه ادامه ندمش. دوست داشتم زودتر کارهام رو انجام بدم تا دوباره بتونم زیر پتو برم و خوندنش رو از سر بگیرم. با اینکه نسبتا طولانیه (حدود 350 صفحه) ولی خیلی روون و سریع جلو رفت.
- اگه دوست دارین یه داستان معمولی و صمیمی و جمعوجور بخونین، که مطمئنا باشین هیچ چیزی توش نیست که بخواد آرامشتون رو تهدید کنه، این کتاب مناسبتونه.
- اگه آدم نزدیکی رو به هرنحوی از دست دادین، که نیاز دارین در موردش با کسی حرف بزنین که درکتون میکنه و اون حس رو چشیده، این کتاب همون حس خوب "آغوش همدردی" رو میده. (درسته میشه با کتابها هم حرف زد، حتی با زبان سکوت.)
- اگه دلتون هوس یه داستان عاشقانه تینیجری کرده که شیرین باشه، دروغ توش نباشه و قلبتون رو قلقلک بده، این کتاب رو بهتون پیشنهاد میدم.
برشهایی از کتاب:
به آرامی لایهای نازک از مایونز را روی نان جلویم پهن کردم و گفتم:"نه، وس بهم گفت که بعضیها باور دارن هر اتفاقی که میفته دلیلی داره و بعضیها هم خب باور ندارن." دیلیا ثانیهای فکر کرد و گفت:"این طوری نیست که باور نداشته باشم هر اتفاقی یه دلیلی داره،... فقط فکر میکنم مقدره که بعضی چیزها خراب باشن، ناقص باشن، نابسامان باشن، دنیا این طوری تفاوت رو ارائه میده، میدونی؟ جاده باید چندتایی چاله داشته باشه. زندگی همین طوریه."
کریستی کتاب را بینمان، روی تخت گذاشت، دستهایش را به سینه زد و سرخوشانه گفت:"باید اعتراف کنم عشق یه طرفه خیلی بهتر از یه عشق واقعیه. منظورم اینه که کاملا بهنقصه." "هیچی بینقص نیست." "چیزهای واقعی بینقص نیستن اما تا وقتی که یه چیزی هرگز حتی شروع هم نشده، اصلا لازم نیست نگران تمومشدنش باشی. یه پتانسیل بینهایت داره."
خمیازهکشان گفت:"وقتی شب تموم میشه و حتی یه چیز هم وجود نداره که بهش دل خوش کنی، خیلی بده. تو از این بدت نمیاد؟"
موسیقی پیشنهادی:
اگر این کتاب رو به دست گرفتین و دوست دارین که یه موسیقی پس زمینه هم داشته باشین، کلا آهنگهای الک بنجامین پیشنهاد منه:) + این آهنگ:
Daddy by Coldplay
لینکهای مرتبط:
لینک خرید کتاب از دیجیکالا.
لینک خرید کتاب از طاقچه و فیدیبو اگه علاقهمند به خوندن نسخه الکترونیکی هستین.
و همین.
امیدوارم هرشب یه دلیل برای دلخوشی داشته باشین:) هفتهتون پربار.
مطلبی دیگر از این انتشارات
معرفی دوخطی ۶ كتابی كه همه باید بخوانند
مطلبی دیگر از این انتشارات
چطور دست و پا زدن توی یادگرفتن زبان رو تمومش کنیم؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
آموزش شاخ شدن!