پژمردگی (Languishing)

کارهارو به تعویق میندازی! از تخت کنده نمیشی! بر خلاف عادت همیشگیت کلی وقت تلف می‌کنی و یه جورایی فقط زمانت رو پرمی‌کنی و می‌گذرونیش، تا حدودی احساس می‌کنی شاد نیستی و بی هدفی! در حالی که افسرده و ناامید نیستی و دچار فرسودگی هم نشدی! شما دچار پژمردگی یا بی‌حالی شدی! (languishing)

تصویر گرفته شده از مقاله آدام گرنت در نیویورک تایم
تصویر گرفته شده از مقاله آدام گرنت در نیویورک تایم


پژمردگی با بی‌حالی یه جور حس رکود به آدم میده، فکر می‌کنم خودم اخیرا این احساس رو تجربه کردم. آدم احساس می‌کنه داره تو زندگی و افکارش غرق میشه و انگار از از شیشه‌ای که جلوی اون رو مه گرفته به بیرون نگاه می‌کنه. این هم یکی دیگه از احساس‌هایی که در دوره پاندمی کرونا، افراد زیادی باهاش دست و پنجه نرم کردند.

تداعی‌اش برای خودم یه چیز شبیه به اینه!
تداعی‌اش برای خودم یه چیز شبیه به اینه!


در روانشناسی، سلامت روان در طیفی از افسردگی تا شکوفایی قرار داره. شکوفایی اوج سرخوشی ست: شما معنا رو تجربه می‌کنید، به خودتون و دیگران اهمیت می‌دید و .... افسردگی اما مثل یک دره است: شما احساس ناامیدی، تخلیه و بی ارزشی می‌کنید.

در وضعیت پژمردگی شما علائم بیماری روانی را ندارید، اما در سلامت کامل روان هم به سر نمی‌برید. در نتیجه با ظرفیت کامل کار نمی‌کنید. بی حالی انگیزه شما را ضعیف، توانایی تمرکز شما را مختل و همچنین احتمال کاهش عملکرد را سه برابر می‌کند. به نظر می‌رسد که پژمردگی شایع‌تر از افسردگی هم باشه.

در دوران پاندمی کرونا بخش بیشتری از جمعیت درگیر افسردگی و احساس‌هایی شبیه پژمردگی و ... بوده‌اند
در دوران پاندمی کرونا بخش بیشتری از جمعیت درگیر افسردگی و احساس‌هایی شبیه پژمردگی و ... بوده‌اند


اصطلاح پژمردگی (Langushig) توسط یک جامعه شناس به نام کوری کیز ابداع شد، او متوجه شد که بسیاری از افرادی که افسرده نیستند در حال رشد هم نیستند! تحقیقات او نشان می دهه که افرادی که احتمالاً در دهه آینده افسردگی اساسی و اختلالات اضطرابی را تجربه می‌کنند، افرادی هستند که در حال حاضر در حال زوال هستند.

برخلاف اضطراب یا افسردگی، پژمردگی یک بیماری نیست بلکه مجموعه‌ای از احساسات و عواطف را شامل می‌شود. به دنبال پژمردگی، احساسات دشواری مانند خالی بودن، پوچی، یکنواختی و رکود می آید. اینکه روزها بدون هیچ تفاوتی هر روز تکرار می‌شوند و هیچ چیز از سال گذشته تا الان تغییر چندانی نکرده است، کارها را بی معنا می‌کند و ممکن است انگیزه را از شما بگیرد.

  • علائم پژمردگی شامل خستگی، فرسودگی، بی انگیزگی و بی‌حسی است.
“پژمردگی به معنای احساس عدم علاقه‌ی کلی به زندگی یا چیزهایی است که به طور طبیعی باعث لذت می‌شوند. این احساس، شامل یک خستگی و احساس ناآرامی نیز می‌باشد.”

مسئله خطرناک این است که خیلی از ما متوجه این بی‌حالی نمی‌شیم و حواسمون نیست که به آرامی در تنهایی می‌لغزیم. در واقع وقتی نمی‌تونیم رنج خودمون رو ببینیم نسبت به بی تفاوتی خودمون بی تفاوت هستیم و به دنبال کمک نمی‌گردیم یا حتی برای کمک به خودمون کار زیادی انجام نمی‌دیم.

چرا برای فرزند وسط سلامت روان اسم انتخاب کردیم؟


روانشناسان دریافتند که یکی از بهترین راهبردها برای مدیریت احساسات، نامگذاری آنهاست. این می‌تواند به مه‌زدایی دید ما کمک کند و پنجره‌ای واضح‌تر نسبت به این تجربه‌ی مبهم به ما بدهد. علاوه بر این به ما یادآوری می‌کند که ما تنها نیستیم و پژمردگی یک بیماری رایج و مشترک است.

اینطوری شاید لازم نباشه در جواب سوال "چطوری؟" وانمود کنید که "عالی هستم!" و می‌تونیم در پاسخ بگیم راستش یکم دچار پژمردگی شدم!

چی کار کنیم که اوضاع روبه‌راه بشه؟

مفهومی به نام «Flow» یا غرقگی، تجربه‌ی عمیق لحظات زندگی است که ممکنه پادزهری برای بی‌حالی باشه. غرقگی آن حالت گریزان جذب در یک چالش معنادار یا یک پیوند لحظه‌ایه، جایی که حس زمان، مکان و خود شما ذوب میشه. در روزهای اولیه همه‌گیری افرادی که بیشتر در پروژه‌های خود غوطه‌ور شدند، تونستند از بی‌حالی اجتناب کنند و شادی پیش از همه‌گیری خودشون رو حفظ کنند.

به خودتان زمان بدهید!

در حالی که یافتن چالش‌های جدید، تجربیات لذت‌بخش و کار معنادار همگی راه‌حل‌های ممکن برای بی‌حالی هستند، زمانی که نمی‌تونید تمرکز کنید، تجربه غرقگی دشوار میشه. ما به طور معمول 74 بار در روز ایمیلمون رو چک می‌کنیم و هر 10 دقیقه یک بار وظایف خودمون رو تغییر میدیم.

خرج کردن توجه محدودمون به موضوعات متفاوت و پراکنده متضاد با رسیدن به تمرکز است. در یک گروه 100 نفره، تنها دو یا سه نفر قادر به انجام دو کار به طور همزمان هستند، بدون اینکه عملکرد آنها در یک یا هر دو کار آسیب ببیند. کامپیوترها ممکن است برای پردازش موازی ساخته شده باشند، اما انسان‌ها بهتر است پردازش سریالی را انجام دهند.

موازی ‌کاری :/
موازی ‌کاری :/


روی موفقیت‌های کوچک تمرکز کنید

برای خارج شدن فاز پژمردگی، سعی کنید با بردهای کوچک شروع کنید. زمان روزانه خود را برای تمرکز بر چالش و فعالیت‌هایی که برای شما مهم و با معنیه صرف کنید. یک پروژه جالب، یک هدف ارزشمند، یک گفتگوی معنادار. گاهی اوقات این گام کوچک به سمت کشف دوباره، بخشی از انرژی و اشتیاق که در طول این ماه‌ها از دست داده‌ایم را برمی‌گرداند.

جمع بندی

پژمردگی فقط در وجود ما نیست، در شرایط ماست. شما نمی‌تونید فرهنگ بیمار را با بانداژهای شخصی درمان کنید. ما هنوز در دنیایی زندگی می‌کنیم که چالش‌های سلامت جسمی را عادی قلمداد می‌کند، اما به چالش‌های سلامت روان انگ می‌زند. وقت این رسیده که در تعریف سلامت روان و رفاه تجدید نظر بشه.

"افسرده نیستید" به این معنی نیست که شما در حال مبارزه نیستید. "دچار فرسوگی شغلی نشدید" به این معنی نیست که شما با انگیزه و آماده به کار هستید. با اذعان به اینکه بسیاری از ما در حال پژمردگی و زوال هستیم، می‌تونیم چراغی در راه خروج از این خلأ روشن کنیم.


پ.ن: من در این زمینه متخصص نیستم فقط مطلبی رو که از دیدن ویدیو تد، مقاله و پادکست گرنت یاد گرفتم رو منتقل کردم. پس اگر دوستانی در این زمینه تخصص دارند یا در رشته‌های مرتبط تحصیل کردند و اطلاعاتی دارند خوشحال میشم اگر متن اشتباهی داره تصحیح کنند.

منابع تکمیلی:


سخنرانی آدام گرنت در تد

متن مقاله نیویورک تایم آدام گرنت در خصوص Langushing (فایل صوتی در پادکست work life موجوده)

غرقگی؛ تجربه عمیق زندگی در لحظه (صحبت‌های نویسنده کتاب میهای چیک سنت میهایی)