داستان من و ویولن

من وقتی تقریبا 10 یا 11 ساله بودم به پیشنهاد مادرم رفتم کلاس موسیقی. موقع انتخاب ساز نمیدونم مغزم چه بلایی سرش اومد که در جواب متصدی آموزشگاه گفت: ویولن!

هفته بعد از روز ثبت نام ، با پدرم رفتیم آموزشگاه برای تحویل گرفتن ساز و شروع اولین جلسه. خود آموزشگاه یه ویولن نسبتا زیبا ( اگه خودم انتخاب میکردم چه شکلی و چه رنگی باشه بهتر بود ) با سایز 3/4 بهم داد. از شدت ذوق دستام عرق کرده بود. رفتیم طبقه بالا و استادم رو دیدم ؛ یه خانم جوان و بسیار خوش‎‌رو و خوش خلق‌وخو. خیلی مهربون بود. سازم رو کوک کرد و شروع کرد به نشون دادن اجزای مختلف ساز. بعدش اسم هر سیم رو بهم گفت. وقتی مطمئن شد اسم سیم ها رو یاد گرفتم روی یک یک سیم ها زخمه زد و ازم پرسید: کدوم سیمه؟؟ همه رو درست جواب دادم. بعد از کلاس که بر می گشتیم خونه خیلی احساس غرور کردم. فکرش رو بکنید سازتون رو بگیرید دستتون و قدم های بلند و محکم بردارید. واقعا حس قدرت میده به آدم:) وقتی رسیدیم خونه، مامانم که میخواست سازم رو ببینه ، بهش اجازه ندادم!! الان که فکرش رو میکنم، خیلی کار بچگانه‌ای کردم ولی خب هیجان بود دیگه.

جلسات اول به صورت پیتزیکاتو یاد میگرفتم. پیتزیکاتو یعنی زخمه زدن روی سیم ویولن. ویولن ساز آرشه ایه ولی در خیلی از قطعه های موسیقی پیتزیکاتو هم به کار رفته. استادم هم برای اینکه انگشت‌گذاری برام راحتر باشه اول بهم پیتزیکاتو یاد داد.

بعد از یه مدت ، دیگه استادم نیومد. یه روز که مثل همیشه از کلاس زبان رفتم کلاس موسیقی ( دو تا کلاس زبان و موسیقیم پشت سر هم بود :/ واقعا نابود می شدم:I ) آقایی که مدیر اونجا بود گفت که دیگه استادم نمیاد. اون جلسه کنسل شد و من جلسه بعد با یک استاد جدید یادگیری رو ادامه دادم. یه چند وقتی که گذشت دیگه مثل قبل علاقه ای به ویولن نداشتم. خیلی کم تمرین می کردم، گاهی اوقات اصلا سمت سازم هم نمی رفتم، وزن خوانی و تئوری موسیقی رو تمرین نمی کردم و یه جورایی سرد شده بودم. انگار که یه چیزی افتاده بود تو سرم که چرا ویولن؟ این همه ساز. چرا ویولن؟ چرا گیتار نه؟ چرا پیانو نه؟ چرا ساز های سنتی ایرانی مثل سه تار یا سنتور یا تار نه؟؟؟؟؟ خودمم جوابش رو نمیدونستم. در همین حال دوباره استادم عوض شد و من دوباره با استاد جدید روبه‌رو شدم. و در کمتر از یک ماه دیگه استاد سوم هم دیگه نیومد. من و خانوادم از شدت عصبانیت دیگه اونجا نرفتیم. با اینکه من تازه برای ترم جدید ثبت نام کرده بودم و شهریه رو هم پرداخت کرده بودم. ولی خب؛ حق داشتیم. وقتی کسی میخواد ساز یاد بگیره بهتره با یک استاد ادامه بده. چون هر کس متد خودش رو داره. ولی من در مدت یک سال و نیم ، 3 تا استاد داشتم که هر کدوم نصفه و نیمه بهم یاد میدادن.

تا الان حدود سه ساله که دیگه کلاس نمیرم. در این سه سال ، دست و پا شکسته خودم تمرین کردم. البته تمرین که چه عرض کنم. سازم صدای روح خسته ای رو میداد که داشت فریاد می زد!!

ولی تابستان 1400 ......

خب درسته من از ویولن دلسرد شده بودم ولی یه نیروی محرکی بهم وارد شد. ویدیو های تیک تاک و یوتیوب !

من تابستان 1400 متوجه علاقه ام به موسیقی شدم و همین شد که دوباره به ویولنم نگاهی انداختم. خب من تقریبا هیچی یادم نبود، اگر هم بود نمیدونستم درست اجراش میکنم یا نه، بلد نبودم ساز رو کوک کنم و کاملا هیچی! فقط اسم نت ها روی سیم ها رو بلد بودم اونم فقط پوزیسیون اول! فکر کنم اواسط تیر ماه بود که با اراده ای قوی برگشتم سمت ویولن. قدم اول: یاد بگیر ساز رو کوک کنی! تو اون زمانی که کلاس می رفتم معلم دومیه سعی کرد بهم یاد بده چجوری سازم رو کوک کنم ولی خب وسط کار دست از تدریس کشید و کلا رفت. معلم سوم هم که اونم وسط کار گذاشت و رفت. پس من موندم و حافظه ای که اطلاعاتی اندک داشت. دست به کار شدم و با سرچ توی اینترنت ، چند تا مقاله خوندم و یه ویدیو دیدم ، tuner نصب کردم ، بعدشم شروع کردم به کوک کردن سازم. خب استرس داشت چون هر لحظه که سیم رو شل و سفت میکردم احساس میکردم الانه که سیم پاره بشه بخوره تو صورتم و چشمم از کاسه در بیاد!! طبق معمول هم که دستام عرق کرده بود ولی بالاخره... بالاخره بعد از بار ها و بار ها تلاش و چندین کوک ناموفق در اون سه سال.... کووووووک شددددد! کوک شد!!! با این موفقیت اولین قدم رو برداشتم. قدم دوم: آمورش خودآموز! اولش از تو پینترست نت دانلود میکردم و با اون نت ها تمرین می کردم. حتی تونستم موسیقی متن فیلم مرثیه ای برای یک رویا رو هر چند که سازم صدای خوبی نداشت بزنم. و این موفقیت دوباره من رو به ویولن نزدیک کرد. تا این که روزی از روز های شهریور که کم کم داشتیم به آغاز مدارس :/ نزدیک می شدیم، در یوتیوب با یک معلم ویولن آشنا شدم و ویدیوهاش رو دیدم. چی از این بهتر که یه نفر بیاد و کلی محتوای رایگان در اختیارت قرار بده؟ ( البته با زبان انگلیسی) خلاصه که خیلی خوشحالم اون خانم معلم فوق العاده رو پیدا کردم...

شاید اگه اون وقفه بین من و موسیقی نمی افتاد اوضاع نوازندگی‌ام بهتر بود. ولی خب یه جمله کلیشه ای هست که میگه هیچ وقت برای شروع دیر نیست.

نمونه ای از قدرت موسیقی ( اون لبخند زیبای روی صورت پیرمرد :))
نمونه ای از قدرت موسیقی ( اون لبخند زیبای روی صورت پیرمرد :))



پ.ن: چقدر طولانی شد! فکر نمی کردم اینقدر طولانی بشه...