مهندس نرمافزار در گوگل. دکترای هوش مصنوعی. از زندگیام، کارم، کتابهایی که میخونم و هرچیزی که به نظرم جالب میاد مینویسم. نظرها شخصی است.
چرا آدمهای باهوش به تواناییهاشون اعتماد ندارن
اخیرا تدتاکی از پیتر سِیج میدیدیم (لینک یوتیوب) که توضیح میده چرا بعضی از آدمهای باهوش به تواناییهاشون اعتماد ندارن و به رفتاری عادت میکنن که موفقیتهاشون رو محدود میکنه و مانع بدست آوردن دستاوردهایی میشه که استحقاقش رو دارن؟ رفتاری مثل اهمال کاری، خود تخریبی و غیره. چکار باید کرد؟
توی این تدتاک، پیتر سِیج با معرفی سه تا چالش توضیح میده که چرا افراد دچار تردید به خود و تواناییهاشون میشن و سه تا راهکار رو توضیح میده که با اتکا به اونها بتونیم قدرت ذهن ناخودآگاه رو درک کنیم و این تردید رو از بین ببریم.
چالش اول: You will never rise above the opinion of yourself
اگه کسی تصور بد و ناکافی از خودش داشته باشه، این باور جلوی پیشرفتش رو خواهد گرفت. این تصور از خود معمولا تا قبل از هفت سالگی در افراد شکل میگیره و بعدا باید بصورت خودآگاه کنار گذاشته بشه.
چالش دوم: ما بندگان عادتیم
تصمیم گیری و فکر کردن کار سنگینیه و ۲۰٪ کالری مصرفی ما صرف این کارها میشه. بخاطر همین مغز سعی میکنه تا جای ممکن رفتار رو بر حسب عادت تنظیم بکنه تا کمتر مجبور به فکر کردن یا تصمیمگیری بشیم.
رفتار از روی عادت برای مغز راحتتر از تصمیمگیریه. مثلا ممکنه موقع برگشت به خونه از سر کار، پنج دقیقه از مسیر رو اصلا نفهمیده باشین چطور گذروندین. چون اون قسمت کاملا برحسب عادت بوده و تصمیمگیریای در کار نبوده.
مشکل کجاست؟ تصمیمگیری برای بهبود در حالیکه عادات مخرب داریم، درست مثل حرکت یه مورچه پشت یک فیله که مورچه میخواد به سمت شمال حرکت کنه ولی فیل به سمت جنوب میره. تا وقتی حرکت فیل هم جهت با مورچه نباشه، برآیند حرکت همچنان جنوب هست.
چالش سوم اثر محیطه. هرچقدر هم که پیش خودت تکرار کنی "من آدم خوبی ام"، اگه با کسی زندگی کنی که بهت هی بگه "خاک بر سرت، چقدر بدی!" کم کم تو هم باور میکنی که بد هستی. اگه با ۹ نفر که مواد مصرف میکنن دوست صمیمی باشی، مطمئن باش تو هم مواد مصرف خواهی کرد. (که Law of Conformity هم میگن)
برای این مشکلات میشه چکار کرد؟
یک. ورودی اشتباه وارد سیستمت نکن!
بدن و ذهن ما نسبت به تصمیمهای ما خودشون رو تطبیق میدن. اگه ما عادت کنیم که بجای رستوران رفتن و برگر سفارش دادن، تو فلان ساعت بریم ورزش کنیم، کم کم این کار برای ما روتین میشه.
عادت بد دیگه، شبکههای خبری یا سوشال مدیا هستن. هدف اونها انتقال خبر نیست، بلکه گرفتن مخاطبه. سعی میکنن طوری اخبار بد رو پوشش بدن که توجه شما رو سمت خودشون جلب کنن. توجه ما (که کار پرانرژیای هست) بهتره صرف موارد مهمتر و مرتبط با خواستههامون بشه.
در مورد اطرافیان هم میگه ما دو نوع همراه داریم؛ خونواده و دوستان. دوست رو میشه عوض کرد ولی خونواده رو که نمیشه. میگه شعار من اینه: Love your family, choose your friends
دوستهای درست و هم دغدغه برای خودتون انتخاب کنین و حواستون به اثر خونواده روی خودتون هم باشه.
دو. ورودی درست وارد سیستمت کن.
میگه یک روتین برای خودت داشته باش تا کتابها، وبلاگها، پادکستها (و غیره) مرتبط با خواستهات رو بخونی و گوش کنی تا مسیر رو بهت یادآوری کنه و تو رو توی تصمیمت مصممتر بکنه.
سه. عادات و رفتار نادرست رو تو خودتون تشخیص بدین و بندازینشون بیرون!
مثال میزنه که یکی بهش مراجعه کرده بود که میخواست مدیریت زمان یاد بگیره. میگه ولی من متوجه شدم اون مشکلش مدیریت زمان نیست، مشکلش ترس از ریجکت شدنه. این ترس مانع میشد که به کسی «نه» بگه (چون ریاکشن ریجکت کردن رو برمیانگیزه) و همه خواستهها رو قبول میکرده. بخاطر همین سرش همیشه شلوغ بود و فکر میکرد باید مدیریت زمان یاد بگیره. کمکش کرد «نه» گفتن رو یاد بگیره و با ریجکت شدن کنار بیاد.
در آخر میگه، اینطوری افراد میتونن بر خودشون مسلط بشن و این اعتماد به نفس رو بدست بیارن که از پس هر شرایطی، هرچقدر هم غیرقطعی و ناشناخته، برمیان. با این اعتماد به نفس هرکسی میتونه به استقبال تغییر بره و بهترینِ خودش بشه.
مطلبی دیگر از این انتشارات
نکاتی که قبل از شروع فیلمنامه نویسی بهتر است بدانیم ، سری چهار
مطلبی دیگر از این انتشارات
جادهی خوشبختی از «خیال» نمیگذرد!
مطلبی دیگر از این انتشارات
معرفی و ویدئوی هفت اجرای دیدنی با گیتار | این ساز را بهتر بشناسیم