ایدهپرداز، روانشناس، نويسنده و استراتژيست كسب وكار. من در زمینههای روانشناسی، سرمایهگذاری، کسبوکار، بازاریابی، نویسندگی و محتوا مینویسم. سایتم: aliheidary.ir
۳ راز شبکهسازی قدرتمند: آیا مهرهی ماری در کار است؟!
یکی از اساتید معروف حوزهی «مذاکره» میگفت: شبکهی ارتباطی هر کس از «کنتاکت لیست» موبایل او مشخص میشود؛ و اینکه تعداد این افراد چقدر باشد و ارتباطشان به فعالیتها و زمینههای کاری شما چقدر.
که یعنی مثلا اگر شما سال تا سال «نان» مصرف نمیکنید و اسم «اصغر میرزای نانوا» در کنتاکت لیست موبایلتان است، این فرد جز شبکه ارتباطی شما نیست، چون شما را با او کاری نیست و از ارتباط با او چیزی که به آن نیاز داشته باشید برای شما حاصل نمیشود.
خب! با همین وصف، خیلیها هستند که با تکیه به آنچه گفته شد به دنبال شبکهسازی هستند. در تمامی سمینارها، وبینارها، انجمنهای حقیقی و مجازی، کارگاههای مختلف و مجامع مربوط به زمینهی کاریشان شرکت میکنند تا بلکه کمی در حوزهی تخصصی خودشان شناخته شوند و شاید مهمتر از آن بفهمند چه افرادی در این زمینهی کاری اشخاصی کلیدی محسوب میشوند تا به نحوی به آنها نزدیک شوند. آشِ این بازیها آنقدر شور شده که -حتی به لایوهای اینستاگرامی نیز کشیده شده است. به لینکدین هم که بروید همین آش و همین کاسه است! همه دنبال کانکشناند! تو گویی هر چه کانکشن بیشتری در یک حوزهی کاری در لینکدین داشته باشی، حق آب و گل و کسوت و اعتبار بیشتری هم در آن حوزه به دست خواهی آورد!
آما آیا واقعا همینطور است یا دوستان اسیر توهمات مجازی و سطحینگریهای رایج پیرامون مفهوم «شبکهسازی» شدهاند؟ پس چرا این همه رفت و آمد و بگیر و ببند و این همه اینستاگرام و لینکدین برای آنها شبکه و نفوذی واقعی فراهم نمیکند؟ آیا دوستان سُرنا را از سر گشاد آن نمینوازند؟ آیا اصل را ول نکردهاند تا فرع را بچسبند؟ آیا حاشیه را به متن ترجیح نمیدهند و نسیه را به نقد؟
خب حالا با این همه کنایهای که به دوستان اهل نسیهام زدم، اصل و متن شبکهسازی چیست و چه چیزی در آن «نقد» محسوب میشود؟ یکی به من گفت: فلانی بیا مرا در بهمان زمینه در اینستاگرام برند کن! گفتم: خودِ خودت را؟ گفت: بله دیگر! خودِ خودم! گفتم: نمیشود! گفت: چرا؟ گفتم: راستش را بگویم، ناراحت نمیشوی؟ گفت: اصلا! گفتم: بداخلاقی و نچسب! برونگرا و خوشصحبت نیستی، اصلا مردم را دوست نداری! با یک من عسل نمیشود خوردت! چه چیزت را برند کنم؟! دعوا شد و رفت!
اصل داستان در شبکهسازی همین است!
اما کمی و البته کمی بیشتر از کمی، تخصصیتر:
۱. ادراک از خود و دیگران
شخصیت هر کسی که نقش اصلی را در ارتباطات اجتماعی و میانفردی او ایفا میکند، متاثر از نوعی موضعگیری فرد نسبت به خودش و دیگران است. اینکه خودش چه درکی از خود دارد و چه درکی را از دیگران در ذهن میپروراند. برآیندِ برداری این دو مولفه، موضع و جهتگیری اجتماعی فرد در روابط میانفردیاش را آشکار میکند.
بنابراین فردی که میخواهد شبکهی ارتباطی پر و پیمانی داشته باشد و بازیهای برد-برد و روابطی فعال بر پایهی اعتماد متقابل با افراد دیگر ایجاد کند، لاجرم باید ذهنیت و درک مثبتی هم نسبت به خود و هم دیگران داشته باشد.
۲. برآیندِ ۳ زاویه از شخصیت
توجه داشته باشید که شخصیت هر فردی از ۳ زاویه مورد درک و قضاوت قرار میگیرد: یکی آن زاویهای که شخصیت فرد را به صورت واقعی در معرض دید قرار میدهد. یعنی منِ واقعی فرد. آنچه که واقعا هست. دیگری آن زاویهایست که به موجب آن منِ ایدهآل فرد، بروز و موجودیت پیدا میکند. ناگفته پیداست که این «ایدهآل» صرفا در ذهنِ خودِ فرد وجود دارد. آن شخصیتی است که فرد آرزو دارد داشته باشد. زاویهی آخر اما، دید و قضاوتِ دیگران نسبت به فرد را نشان میدهد. به عبارتی منِ اجتماعی فرد، شخصیتِ او به قضاوت دیگران و آنچه که دیگران نسبت به فرد درک میکنند.
نکتهی اساسی در اینجاست که برای شبکهسازی موفق لازم است این ۳ زاویهی شخصیتی از هم تنافر و جدایی زیادی نداشته باشند. به زبان سادهتر تفاوت زیادی بین منِ واقعی، منِ اجتماعی و منِ ایدهآل او نباشد.
بنابراین لازم است، فرد با خودش به صلح درونی و پایدار رسیده باشد. ضعفهای خودش را پذیرفته باشد. با دیگران با صفا، صمیمی، یکرنگ و صادق باشد. ریاکار و نهانروش نباشد و از تعارضات درونی رنج نبرد.
۳. غالب بودن بخش عمومی شخصیت در پنجرهی جو-هری
پنجرهی شخصیتی جو-هری چکیدهی این وضعیت را برای ما صورتبندی میکند:
پنجره ی جوهری نظریه ای مشهور در حیطه خودشناسی و شناخت شخصیت است؛ که در سال ۱۹۹۵ مطرح شد و عنوانش از ابتدای نام کوچک نظریه پردازانش، یعنی «جوزف لوفت» و «هری اینگهام» گرفته شده است. این نظریه در خودشناسی و اصلاح سبک ارتباطی بین فردی، مورد استفاده قرار میگیرد.
این نظریه رابطهای دوسویه با دیگران را برای ما به تصویر می کشد. در این رابطهی دوسویه اصل بر بیان است، یعنی اینکه ما با خودافشایی کردن و ابراز بخشهایی از شخصیتمان به روابطمان سامان می دهیم و دوم پرسیدن یا بازخورد گرفتن است، یعنی اینکه ما با بازخورد گرفتن از دیگران در روابطمان به شناخت عمیق تری از ابعاد شخصیتمان میرسیم.
در این نظریه شخصیت انسان به چهار قسمت کلی تقسیم می شود:
- بخش عمومی/آشکار یا گشوده : آن بخشی از شخصیت شماست که هم خودتان نسبت به آن علم دارید هم دیگران با آن آشنایی دارند و در توصیف شما، آن را ذکر می کنند.
- بخش کور یا تاریک: بخش تاریک یا کور همانطور که از اسمش پیداست آن قسمتی از شخصیت ماست که دیگران به آن علم دارند، اما خود ما نسبت به آن نا آگاهیم.
- بخش پوشیده یا پنهان: بخش پنهان، آن قسمتی از شخصیت ما را شامل می شود که خودمان بر آن ها آگاه هستیم؛ اما از دید دیگران مخفی است.
- بخش ناشناخته: این بخش قسمتی از شخصیت شماست که نه خودمان و نه دیگران هیچ علمی به آن ندارند.
مطابق مدل پنجره جو-هری هر قدر ناحیه عمومی افراد گسترده تر شود توان برقراری ارتباطی آنها بیشتر، انعطاف پذیری در سبک رهبری آنها گسترده تر و حالات منِ آنها وسیع تر میشود زیرا در این ناحیه طرفین شناخت دارند و امکان بروز تضاد ضعیف است. پس افراد برای افزایش توان ارتباطی خود باید ناحیه عمومی را گسترش دهند.
راهکارهای گسترش ناحیه عمومی عبارت اند از:
۱. افشا یا خودگشودگی: یعنی این که فرد پیرامون خودش اطلاعات منتشر کند. لازم به ذکر است که افشا باید به موقع و طرفینی باشد یعنی اگر در فرایند ارتباطات فقط یک طرف اقدام به خودگشودگی نماید و دیگری آن را انجام ندهد ارتباط برقرار نمیشود. افشا باعث پیشروی ناحیه عمومی در خصوصی میشود و ناحیه خصوصی را کوچک میکند.
۲. بازخورد: بازخورد باعث گسترش ناحیه عمومی در ناحیه کور می شود.
در نتیجه برای آنکه شبکهی ارتباطی قدرتمندی داشته باشید لازم است اولا ذهنیت و داوری مثبتی به خود و دیگران داشته باشید. دوما باید از یکپارچگی شخصیتی برخوردار باشید. یعنی منِ واقعی، منِ اجتماعی و منِ ایدهآل شما به یکدیگر نزدیک باشند و سوما باید پنجرهی شخصیتی شما، ناحیهی عمومی (آشکار/گشوده) گستردهای داشته باشد. این مهم هم از طریق خودافشاگری و بازخوردگیری صورت میگیرد.
مطلبی دیگر از این انتشارات
معرفی کتاب بریت ماری اینجا بود.
مطلبی دیگر از این انتشارات
سندروم «خودنوشته شیفتگی» در نویسندگی: هرگز توقف نکنید!
مطلبی دیگر از این انتشارات
نکاتی که قبل از شروع فیلمنامه نویسی بهتر است بدانیم ، سری دو