آنچه من از 1917 آموختم! وقتی بایدی وجود دارد

1917 | وقتی هدف، باید است.
1917 | وقتی هدف، باید است.

نکته: این یک نقد و بررسی تخصصی نیست! نوشتن برای من ابزاری برای بهتر فهمیدن و به یاد ماندن است.

ابتدا این خلاصه از ویکی پدیا فارسی را نقل می کنم:


بهار سال ۱۹۱۷ و در اوج جنگ جهانی اول در شمال فرانسه، دو سرباز جوان انگلیسی به نام‌های اسکافیلد و بلیک مأموریتی غیرممکن پیدا می‌کنند: رساندن پیغامی مهم به یک گردان ۱۶۰۰ نفری انگلیسی برای جلوگیری از ورود آن‌ها به کمین مرگبار دشمن که برادر بلیک نیز در بین این ۱۶۰۰ نفر است. این درحالی است که زمان به سرعت برای آن‌ها در حال سپری شدن است.

چطور با فیلم 1917 آشنا شدم؟

آقای سعید حسینی (مدیر و بنیان گذار لیون کامپیوتر) این فیلم را در استوری اینستاگرام برای تماشا پیشنهاد کردند. این پیشنهاد و برشی کوتاه از این فیلم، باعث شد آخر هفته خود را با تماشای 1917 بگذرانم.

درباره فیلم سینمایی 1917

فیلم با ژانر حماسی-جنگی در سال 2019 با کارگردانی سم مندس و ایفای نقش بندکیت کامبریج، اندرو اسکات، ریچارد مدن و ... بر اساس خاطره ای از پدربزرگ سام مندس (کارگردان فیلم) منتشر شد.

داستان این فیلم در بهار سال 1917 و اوج جنگ جهانی اول شکل می گیرد.

آنچه من از 1917 آموختم

برای رسیدن، باید فدا کرد!

آیا ما حاظریم برای رسیدن به خواسته هایمان، از داشته هایمان بگذریم؟

در این فیلم به خوبی درک میشود که وقتی خواسته و هدفی بزرگ داشته باشی و راهی جز رسیدن به آن پیش رویت نباشد، آن وقت از داشته هایت خواهی گذشت.

یاد صحبت استاد محمدرضا شعبانعلی عزیز میافتم که بیش از اینکه بدانیم چه چیزی را به دست خواهیم آورد، باید بدانیم چه چیزهایی را از دست خواهیم داد.

موفقیت در باید ها به وجود می آید

وقتی جان 1600 نفر به تو وابسته است وبرادرت یکی از آن 1600 نفر است، نیازی به نوشتن اهداف، کلیپ انگیزشی، تجسم، جذب و ... داری تا حرکت کنی؟

هر گاه اهداف خود را در چنین جایگاهی دیدم، به آن ها خواهم رسید :)

زخمی خواهم شد و از دست خواهم داد، ولی باید ادامه بدم

در این مسیر بهترین دوست و همراهت کشته می شود! اما باید ادامه بدی چون چاره ای نداری. حتی وقت سوگواری هم نیست، باید ادامه بدی.

وقتی با نگاه اهداف به این فیلم نگاه می کنم، میبینم که پکیج های موفقیت و ... چیزی بیش از یک جوک بی مزه نیست.

زمان محدود است

تو فقط چند ساعت فرصت داری تا برسی، در غیر اینصورت خواهند مرد! زمان متوقف نمی شود، احساس ندارد و بی رحمانه برای همه خواهد گذشت. من چگونه از آن استفاده خواهم کرد؟ با درک محدودیت آن برای اهدافم می جنگم یا سپری شدن آن را تماشا خواهم کرد؟

ترس گذر زمان و جوانی، بزرگترین انگیزه من برای حرکت و ادامه دادن است.

مسیر، قابل پیش بینی نیست

در یک لحظه، بهترین رفیقت خواهد مرد و تو فقط شاهد مرگ او خواهی بود. چه کسی توانایی پیش بینی این لحظه را خواهد داشت؟ (بلیک (دوست و همراه اسکافیلد) که برای کمک به خلبان ارتش آلمان نازی رفته بود، در یک لحظه توسط خلبان نازی کشته می شود)

گاهی اوقات برنامه ها درست پیش نمیره ولی باید تغییر کرد و ادامه داد! چرا؟ چون راهی نداری :)


این فیلم بیشتر از هر کلیپ و محتوای انگیزشی، معنی هدف را به من آموخت. معنی و چرایی تسلیم نشدن در مسیر را، معنی جنگ و درد را...