5+1 گام برای عمق بخشی به نوشتن

سلام.

تسلیت ایام.

داشتم با خودم فکر می کردم که چطور می شه نوشته ها رو از حالت سطحی درآورد و عمق بخشید.

به نظرم رسید که جستجویی در نت داشته باشم.

بنابراین به نوشته هایی با عنوان «منظور از عمق و گستردگی دادن به انشا چیست؟» رسیدم.

جوابایی که داده شده بود:

گسترده نویسی انشا همون شاخ و برگ دادن به اونه؛ یعنی شما اون چیزی که هست (چارچوب متن) رو در نظر بگیری و جزییات رو بهش اضافه کنی و بهش عمق ببخشی.
مثلا به جای اینکه بگی صبح شد، بگی آسمان تاریکی را رها کرد و به خود روشنایی دوباره بخشید.


یعنی بتونی با شاخ وبرگ دادن و مثال ها و تجزیه و تحلیل به محتوای انشایت ارزش بیشتری بدهی.
به عبارت دیگر هرچه در محتوای انشایت دلیل و مثال بیشتر بیاری عمیق تر و گسترده ترش کردی.


به نظر که خیلی نباید سخت باشه ولی خب باید شرایطی رو فراهم کرد تا این عمق بخشی شکل بگیره.

فی البداهه به ذهنم می رسه که چند مرحله می تونه وجود داشته باشه:

1. مطالعه بیشتر

هرچی کتاب بیشتری جلوی چشم آدم باشه و خونده بشه مسلما دایره لغات بیشتری پیدا می کنیم و تکرار کلمات در ذهن باعث می شه بتونی ناخودآگاه ازشون در کلام و متن خودت استفاده کنی.

حتی به نظرم گاهی با نگاه روزنامه وار و سریع به متن های بیشتر هم این اتفاق می افته که ذهن کلمات رو در خودش جا می ده و ازشون استفاده خواهد کرد.


2. مطالعه کتاب های گزینشی و عمیق

اینکه باید کتاب خوند درسته ولی نه هر کتابی؛ چون اساسا وقت و عمر ما اونقدری نیست که بتونیم تمام کتاب ها و مقالات جهان رو بخونیم. اونم در این عصر تولید محتوا که نمی شه به تهش رسید. حتی در عصرهای خیلی گذشته هم فکر نکنم کسی تونسته باشه تمام تولیدات متنی رو به دست آورده و خونده باشه.

به هر حال باید گزینشی عمل کرد و با کمک از اساتید و دوستان کتابخون دنبال کتاب های خوب و عمیق بود.

3. تنوع در موضوعات مطالعه

موقع این کتاب خوندنا و گزینش ها باید توجه کنیم که قرار نیست فقط تک بعدی عمل کنیم. لازمه حتی توی موضوعاتی که به نظرمون بی ربط با موضوع نوشتارمونه مطالعه داشته باشیم و ازش چیزایی بدونیم. گستردگی و تنوع موضوعاتی که می خونیم باعث می شه خلاقیت در نوشته هامون بیشتر بشه. خصوصا اگه بخوایم داستانی بنویسیم.


4. زیاد نوشتن

حالا وقت عمل هست و باید قلم و برداری و با عزمی جزم هر روز بنویسی. هرچی بیشتر بهتر. البته تایپ کردن هم خوبه ولی اثربخشی نوشتن چیز دیگه ای هست که خیلی از نویسنده ها بهش پرداختن و جزو تجربیاتشون مطرح کردن. پس نوشتن و بیشتر نوشتن رو جدی بگیرید.

5. خلوت با خود

خب می رسیم به بخش مهم قضیه که به نظرم لازمه بهش دقت کنیم. آخه ممکنه زیاد بنویسی ولی در حین نوشتن زیاد فکر نکنی. حتما بین نوشتن های زیاد که بدون وقفه است، وقتی رو کنار بذاریم برای فکرکردن و خلوت کردن با خودمون. اینطوری دسته بندی درست و بهتری در ذهنمون شکل می گیره که موقع نوشتن بهمون کمک می کنه. وقتی موقع نوشت خلوت کنی و تمرکز داشته باشی، این نوشتن بافکر می تونه نویسنده رو به سمت پروبال دادن به نوشته هاش برسونه.


راستی یه نکته پایانی هم بهش اضافه کنم:

6. ورزش دست

آخ آخ هنوز چیزی نشده دستم درد گرفته!
این قسمت مهم ترین بخش هست؛ چون اگه مچ قوی نداشته باشی نمی تونی زیاد بنویسی و زود از نوشتن خسته می شی. حالا چه قلم در دست چه برای تایپ. پس لازمه ورزش کنی. حداقل اینه که نرمش های مربوط به مچ و انگشتای دست رو کار کنی. اگه نرمش رو به کل دست و کت و کول هم بکشی که خب خیلی خوبه.

حالا ربطش چیه با عمیق نوشتن؟

اینه که وقتی درد داشته باشی و خسته باشی که نمی تونی خوب تمرکز کنی و درنتیجه متن آبکی می شه. :)


این بود انشای من. :))

امیدوارم متنم از حالت سطحی یه کم پیشرفت کرده باشه امروز و دست کم یه نفر ازش استفاده کنه.