TA & On-Chain Data Analyst ? | Learning BA ? | Invest & Trade Crypto since 2017
7 گناه کبیره در روانشناسی بازار
در این مقاله قصد دارم تا شما را با یکی از مهمترین مفاهیم روانشناختی در هر حرفهای، مخصوصاً بازارهای مالی آشنا کنم. اما ابتدا اجازه دهید تا پیشنیاز این مبحث را که "آگاهی موقعیتی" است مختصراً توضیح دهم.
آگاهی موقعیتی یا همان “Situational Awareness” که در توضیحات به اختصار به آن SA گفته میشود، به آگاهسازی و درک اتفاقات پیرامون زندگی میپردازد. این موضوع شامل سه مرحله اصلی میباشد : { 1. درک 2. فهم 3. تجسم }
بررسی سازگاری محیط و اتفاقات اطراف آن با روحیات خود و ایجاد آگاهی و درک از موقعیتی که در آن قرار داریم که شامل سه مرحله اصلیست که به آن اشاره شد. آگاهی موقعیتی در بازار باعث میشود تا ما با نگرش متفاوتی به نوسانات قیمت و اتفاقات بازار نگاه کنیم و تصمیماتی متفاوت از کسی که آگاهی موقعیتی را نمیشناسد بگیریم، که موجب رسیدن آسیب کمتری به ما از نظر روانی و مالی میشود. عوامل متفاوتیست که بر روی SA تاثیرگذار هستند، اما امروز قصد داریم تا با مهمترین بخش آن که "سوگیریهای ذهنی" ست و انواع آن شما را آشنا کنیم.
ابتدا بپردازیم به این موضوع که اصلاً عبارت "سوگیری ذهنی" به چه معناست ؟
به بیان ساده، فرایندهایی که در آنها ذهن منحرف میشود و به جانبداری از قسمتی از واقعیت میپردازد، جهتگیری یا سوگیری ذهنی گفته میشود. پس در سوگیری ذهنی، با پرداختن به تنها بخشی از اتفاقی که واقعیت دارد، به سایر جزئیات بیتوجهیم.
سوگیری ذهن، الگویی نظاممند و سیستماتیک دارد که با رشد و تکامل، میتواند قضاوت نادرست و تفسیر غیرمنطقی از امور جهان را در پی داشته باشد. جهتگیری تاییدی یکی از مشهورترین انواع سوگیریهای ذهنی است.
اصطلاح جهتگیری تاییدی (Confirmation Bias) را نخستین بار پیتر واسن، روانشناس برجسته کالج لندن استفاده کرد. از دید وی، افراد بلافاصله به اطلاعات و دانشی تمایل پیدا میکنند که پیشفرضها، دریافتها و باورهایشان را تایید میکند. به زبان ساده، جهتگیری تاییدی یعنی تمایل ما به پذیرش باورهای خاص.
این جهتگیری تاییدی عامل اصلی تشکیل 7 مورد از سوگیریهای ذهنیست که من آنها را 7 گناه کبیره مینامم. این 7 گناه عبارتند از :
1. زیان گریزی : در تمامی موارد سوگیریها، با ذهنیت و نگرشها سروکار داریم ، بهخصوص در این مورد یعنی "زیانگریزی" . زیان گریزی در واقع با ذهنیتی کار دارد که ترسش بر منطقش غلبه کرده باشد و این ترس باعث افت اعتماد به نفس وی شود. به طوری که این ترسو بودن ذهن او باعث شود تا از باز شدن یک سری معاملات خودداری کند و معاملهگر نتواند به استراتژی خود اعتماد کند و موقعیت سود دهی را از دست دهد زیرا که ذهنیت و طرز فکر وی پر از ترس بار آمده است. برای مثال وقتی استراتژی وی بعد از چندین بار استاپ خوردن یک موقعیت دیگر برای ورود را نشان میدهد، او به علت ترسیدن و افت اعتماد به نفس از باز کردن این معامله خود را منع میکند که میتواند او را از موقعیت سوددهی که به تایید استراتژی وی رسیده محروم کند.
2. اثر تمایلی : از دید من این نوع از سوگیری ذهنی ، شایع ترین نوع در انواع آن و همچنین مخفی ترین توع آن است. یعنی چی؟! یعنی اینکه اکثریت افراد به آن مبتلا هستند ولی از اینکه چنین سوگیری باعث رنجش و آسیب به آنها میشود بی اطلاعند. این نوع جهتگیری به این منظور است که افراد معامله سودده را خیلی زودتر از اینکه به هدف برسد، میبندند و صبر نمیکنند تا به هدف مشخص راهبرد خود برسد. اما اگر همان معامله به سمت معکوس تحلیل او برود و به استاپ انها نزدیک شود، استاپ را برداشته و اجازه میدهند تا معامله در ضرر بیشتری غرق شود و معامله را نمیبندند به این امید که بازار برمیگردد و این تمایل به نبستن معامله، سرمایه شخص را به سمت تباهی میبرد.
3. نتیجه گرایی : این جهتگیری همانطور که از اسمش مشخص است به نتیجه فرایندها توجه دارد. به بیان ساده یعنی اینکه ما نتیجه یک سری رویداد را میبینیم و به مسیری که این نتیجه را رقم زده بیتوجهیم. این باعث میشود تا ما با دیدن نتایجی دلچسب از افرادی معروف دچاری مسیری شویم که نمیشناسیم و در ادامه موجب آسیب دیدن از نظر روانی و مالی میشود. در همین مورد ریچارد دنیس میگوید : "من معتقدم اگر روش خودم را در تمام روزنامه های امریکا چاپ کنم باز هم تغییری در روند معاملاتی 99درصد افراد بوجود نمیآید زیرا که افراد فکر نمیکنند این روش چرا اینگونهست و صرفاً به نتیجه آن نگاه میکنند."
4. تازه گرایی : حافظه ما در رابطه با نتیجهگیری در مورد حادثهای که قبلا رخ داده، ممکن است تحت تاثیر اطلاعاتی که بعد از آن میبیند یا میشنود، برداشت کاملا اشتباهی از واقعیت داشته باشد. بهدیگر بیان تحت تاثیر اطلاعاتی خارج از رویداد، واقعیت اصلی را با اطلاعات جدید و غلط ترکیب کند. تحت این شرایط تصمیمگیری ما از مسیر اصلی خود منحرف میشود. و ممکن است در معرض اطلاعات جدید پس از حوادث، بهطور کلی واقعیت اصلی را جوری دیگری تفسیر کنیم. برای مثال در بازار به دادهای اکتفا میکنیم که تنها بازار به مدت یک هفته با آن پایبند بوده و دادهای با قدمت چند ساله را نادیده میگیریم که این امری نادرست است.
5. اعتماد به قانون کم : همانطور که در ابتدای صحبتها گفته شد، مبنای اصلی تمام این 7 گناه، احساسات ما هستند که بر منطق ما غلبه کرده و باعث میشود تا از تصمیمی نزدیکتر به واقعیت دور شویم. در این مورد نیز که احساسات ما در ابتدا غالب بر عقل ما میشوند دچار این میشویم که اکتفا به دادهای کنیم که از نظر آماری در مواقع کمتری درست عمل کرده و خطای زیادی دارد، منتهای مراتب چون در زمان مشخص این داده تاییدی بر احساسات شما میگذارد، بنابراین به آن اکتفا میکنید.
6. اثر گلهای : مردم معمولا تمایل عجیبی داردند که دیگران نیز با عقاید، رفتار، اعمال و ارزشهای مدنظر آنها، موافق باشند. این تمایل در اکثر اوقات بیشاندازه نیز برآورد میشود. به همین دلیل است که وقتی فردی حرفی خلاف عقیده و نظر شما میزند ممکن است بهشدت واکنش دهید، تعجب کنید، ناراحت شوید و ... . محققان بررسی کردهاند سوگیری اثر گلهای یا اجماعکاذب به دلایل مختلفی اتفاق میافتد، خانواده، فامیل، دوستان، اغلب تمایل دارند نظرات و عقاید مشابه ما را به اشتراک بگذارند. این سوگیری موجب میشود تا وارد مسیری شویم که از مقصد آن خبری نداریم و چرایی ورود به این مسیر را نمیدانیم و صرفاً چون اکثریت افراد آن را انجام میدادند شما هم به انجام آن مشغول شدید.
7. لنگر انداختن یا تکیهگاه : گاهی اوقات حتی اندکی اطلاعات که ما در مورد چیزی میبینیم یا میشنویم در تصمیمگیری بعدی ما تاثیرگذار است. در این نوع از خطای شناختی، فرد در فرآیند تصمیمگیری بیش از حد بر اطلاعات کم خود، تکیه میکند یا روی آن موضوع اصطلاحا لنگر میاندازد. به این پدیده سوگیری لنگر انداختن یا اثر تکیهگاه میگویند. اثر لنگر انداختن از جمله سوگیریهایی است که ممکن است در طول روز بارها با آن مواجه شوید، خصوصا افرادی که زمان کافی برای مطالعه و بررسی ندارند.
برای جمعبندی باید اضافه کنم که سوگیریهای شناختی فوق متداول است و در کل بر بسیاری از افکارما و در نهایت تصمیمگیری ما تأثیر میگذارد و همانطور که قبلاً گفته شده، معاملهگری فرایند تصمیمگیری است و چیزی که تصمیم گیری ما را مختل کند در واقع مستقیماً نتیجه معاملات ما را تضعیف میکند. بسیاری از این خطاهای شناختی اجتنابناپذیر است. اما درک این سوگیری یا خطاهای شناختی، در فهم این موضوع که چگونه ممکن است یک سوگیری، فرآیند تصمیمسازی ما در زندگی را ضعیف کند بسیار مفید خواهد بود. از آنجایی که بیشتر مواقع به دچار این 7 گناه بودن مطلع نیستیم خوب است تا با مطالعه و تحقیق درمورد آنها درک و شناخت بهتری از خود داشته باشیم.
گاه در انتخابهای حساس زندگی آگاهی از خطاهای شناختی ما را به بررسی بیشتر و یک انتخاب منطقی هدایت خواهد کرد.
در نهایت مقاله را با
پاراگرافی از هاروکی موراکامی نویسنده مشهور ژاپنی به پایان
میرسانم :
" مهم نیست تا کجا فرار کنی. فاصله هیچ چیز را حل نمیکند.
وقتی طوفان تمام شود، یادت نمیآید چطور از آن جان سالم بهدر
بردی. حتی مطمئن نیستی که آیا واقعاً طوفان تمام شدهاست یا
نه. اما یک چیز مسلم است. وقتی از طوفان بیرون آمدی، دیگر
همان آدمی نیستی که قدم به درون طوفان گذاشتی"
ممنونم که وقت گذاشتید و این مقاله رو مطالعه کردید. امیدوارم برای شما مخاطبین عزیز مفید بوده باشد.
مطلبی دیگر از این انتشارات
بهترین زمان برای سرمایهگذاری بلندمدت در ارزهای دیجیتال
مطلبی دیگر در همین موضوع
همه چیز از یک انجمن اینترنتی شروع شد
بر اساس علایق شما
و رهایی (از بند کار!)