از موسیقی، فرهنگ، هنر و زندگی مینویسم و ترجمه میکنم.
آلبوم Voices از مکس ریشتر منتشر شد
مکس ریشتر بعنوان یکی از پرچمداران موسیقی نئوکلاسیک معاصر، بارها نشان داده که یک موزیسین چگونه با تاثیرپذیرفتن از رخدادهای پیرامونش میتواند دست به خلق موسیقی بزند. در واقع وجههی سیاسی و واکنشی ریشتر بعنوان یک هنرمند که سر و کارش با موسیقی بدون کلام است، به تنهایی یکی از ارزشهای منحصر به فرد کارنامهی آثار اوست. آلبوم Memoryhouse ریشتر با تاثیرپذیری از جنگهای بالکان در اواخر دههی 1990 ساخته شد، در The Blue Notebooks به جنگ عراق و اثرات بلند مدت جنگ و خشونت بر روی آدمی پرداخت، Infra را با خاطرهی تلخ بمبگذاری لندن در سال 2005 ساخت و حتی در اثر غیرمتعارف و بلند خود، Sleep نیز تفکری را ضمیمهی کار کرده بود که با سراسیمگی و شتاب جاری در سیاست نوین جهانی و عصر دیجیتال در تضاد بود. تفکری بر پایهی اهمیت دادن به لحظات خاموش، آرام و خیالانگیز زندگی، زل زدن به چیزی که اغلب چشمانمان را رویش میبندیم: خواب و خوابآلودگی. آیا نباید ریشتر را- با وجود همهی استقبال و تمجیدی که همهجا از او میشود- یک هنرمند نامتعارف و مخالفخوان بدانیم که به خوبی میداند با ابزاری که در اختیار دارد چیزی را که میخواهد را چطور به گوش مخاطبش برساند؟
ریشتر به تازگی نتیجهی پروژهی تازهی خود را با عنوان "آواها/Voices" بعنوان نهمین آلبوم بلند خود منتشر کرده است. پروژهای که همچون آثار پیشین این هنرمند نشانی از دغدغههای محتوایی که از دنیای پیرامونی تاثیرپذیرفتهاند، دارد. این بار ریشتر به سراغ اعلامیهی حقوق بشر رفته است. چیزی که بعد از فجایع جنگ جهانی دوم قرار بود مبنایی برای حقوق پایهای هر انسانی در هر کجای این کرهی خاکی فارغ از نژاد، جنسیت و ملیت او قرار بگیرد. بازگشت ریشتر به اعلامیهای که هفتاد و دو سال پیش نوشته شده، نوعی بازگشت به اصول انسانی در موقعیتهایی است که انسان از نزدیک به نتیجهی پستترین اعمال خود نگاه میکند. «امروز ناامید بودن و خشمگین بودن احساسی است که هر انسانی آن را حس میکند. اعلامیهی حقوق بشر سند بینقصی نیست اما با این حال در خود امکانی برای رسیدن به یک جهان بهتر را حمل میکند. امیدی برای ساخت جهانی که میتواند وجود داشته باشد و چیزی که ما به نحوی میتوانستیم پیش از این داشته باشیم.» ریشتر با آنچه در اختیار دارد و آنچه احساس میکند ما را به ضرورتی که موجب تنظیم این سند انسانی شد ارجاع میدهد. در واقع اگر ما بنا به اقتضای زمان و زمانه قرار را بر تسلیم به روند زوال جامعه، سیاست و بطور کلی زندگی انسانی گذاشتهایم، ریشتر ما را به "آنچه پس از واقعه خواهد آمد" ارجاع میدهد و همچون خردمندی دوراندیش به ما تشر میزند که: پیش از آنکه خیلی دیر شود، به ریشهها برگردید. به پایهای ترین حقوق تک تک انسانهای ساکن زمین.
آلبوم Voices بر خلاف چند آلبوم قبلی ریشتر که توسط دویچه گرامافون منتشر شده بود، با همکاری لیبل دِکا رکوردز/Decca Records منتشر شده است. موسیقی این اثر هم مثل اثر قبلی او Sleep توسط "ارکستر نگاتیو" ریشتر اجرا شده است. ارکستری شامل 8 ویولن (بعلاوهی یک پارت سولو که توسط ماری سموئلسن اجرا شده)، 6 ویولا، 24 چلو، 12 کنترباس و یک هارپ که با همراهی خود ریشتر روی کیبوردش این کار را ضبط کردند. دلیل نامگذاری صدادهی این ارکستراسیون (ارکستر نگاتیو) برمیگردد به ایدهای که ریشتر برای خروج از تعادل همیشگی ارکسترهای موسیقی کلاسیک با محوریت صداهای با فرکانس بالا، به آن رسیده است. در واقع بر خلاف معمول، در ارکستراسیون آثار متاخر ریشتر، اصوات با فرکانس پایین (چلوها و کنترباسها) بر صداهای تولید شده توسط زهیهای کوچک و بادیها غلبه دارند. و این ایده زمانی جذاب میشود که ارکستر بَم ریشتر با 6 خوانندهی سوپرانو و 6 خوانندهی آلتو همراه میشود و موازنهی دلپذیری را ارائه میدهد. تمهید دیگری که ریشتر برای بردن مخاطب درون محتوای این اثر تدارک دیده، خوانش بخشهایی از اعلامیهی حقوق بشر روی موسیقی است. در واقع Voices ترکیبی است از المانهای همیشگی ریشتر: موسیقی سادهشده، رقیق و مبتنی بر تکرار، آواهای کُرال و وُیس-اُوِرها یا صداهای انسانی که چیزی روی موسیقی میخوانند. ریشتر در این قطعات از راوی خود خواسته تا اعلامیه را به گونهای بخواند که گویی برای اولین بار با آن برخورد میکند. به شیوهای که گویی یک بیگانه، یک مریخی برای نخستین بار با آن مواجه میشود و اینگونه نوعی بکارت و تازگی-در-مواجهه به این کلمات ببخشد. کلماتی که از فرط تکرار کهنه شدهاند و رنگ و رو رفته. کلماتی که اگر در گوش هر کسی بخوانیمشان خواهد گفت: «خب خب... اینها که واضح است. ولی...» و تمام پروژهی ریشتر برای همین آشناییتزدایی از کلماتی است که قرار بود قدرت داشته باشند. قدرت امر به ساختن جهانی بهتر.
ببینید: ویدیوی All Human Beings از آلبوم Voices
ریشتر در Voices دقیقن کار یک هنرمند را انجام میدهد: او میپرسد که چه شد که به اینجا رسیدیم؟ اگر 72 سال پیش چنین کلماتی روی کاغذ نوشته شدند و پیمانی انسانی میان تمامی ملتها بسته شد پس در این زمان بس دراز چه بر سر ما رفت که نه تنها به آن کلمات مقدس پشت کردیم، بلکه تهی از امید و خیره به تحولات قدر-قدرتها در انتظاری بیهوده برای تغییر و بهبود اوضاع زندگی خویش را تحمل میکنیم؟ تمهید تکرار عبارات موسیقایی، عباراتی که همزمان هم امیدوارند و هم سوگوار، هم نقشی از غصه و افسوس بر چهره دارند و هم دستی محبتآمیز برای برخاستن به سمتمان دراز میکنند، در کنار تکرار جملات اعلامیهی حقوق انسانی برای ماست که به خاطر بیاوریم و از خود بپرسیم چرا به اینجا رسیدیم. پاسخ برای هر کس شیوهی یگانه برای زندگی بهتر و امیدی حقیقیتر فراهم خواهد کرد. پاسخ نزد خود ماست، مایی که هیچگاه نمیتوانیم شهادت دهیم که امید و کششمان برای زندگیای بهتر به کلی از وجودمان رخت بربسته است.
از «مکس ریشتر» بیشتر بخوانید و بشنوید:
- آلبوم Voyager، گزیده ای از آثار مکس ریشتر
- چهارفصل آنتونیو ویوالدی به روایت مکس ریشتر
- نگاهی به "خواب/Sleep" اثری از مکس ریشتر
مطلبی دیگر از این انتشارات
«الماسی که بعد از 55 سال پیدا شد»
مطلبی دیگر از این انتشارات
دوک الینگتون و «صدای جنگل»
مطلبی دیگر از این انتشارات
رنج، عشق، التیام: به روایت نیک کیو