ابداع سویینگ
تا پیش از سال ۱۹۱۲ کمتر کسی بود که با واژه «جز» آشنایی داشته باشد و حتی در آن زمان هم امکان استفاده از آن در ارتباط با ورزش، بیشتر از موسیقی بود. این واژه احتمالا ریشه در کلمه «جزم» در قرن نوزدهم داشته و برای اولین بار در چندین گزارش در روزنامه به عنوان لفظ عامیانهای برای بیان قدرت، انرژی، روحیه و ریسک شکل گرفتهاست. با این حال کمتر از یک دهه بعد، برچسب «عصر جز در دنیای غرب» به دهه ۱۹۲۰ اختصاص داده شد.
تنها کسی که قادر به تجسم انرژی و حالت ناگهانی جز بود، فردی نبود جز لویی آرمسترانگ؛ نوازنده نابغه و جوان ترومپت که در تیرگی و فقر محلههای زاغه نشین نیو اورلینز، در مسیر کار روزانهاش تا میسیسیپی روی قایقها مینواخت تا بعدها در سال ۱۹۲۲ طی فصلی افسانهای در سالن رقص لینکلن گاردن در شیکاگو به عنوان ستاره گروه جزCroeleکینگ اولیور درخشید. آرمسترانگ نوازنده مقتدری بود که گفته میشود به هنگام ضبطهایش در سال ۱۹۲۳ معمولا ۱۵ قدم پیش از دیگر نوازندگان میایستاد تا از عواملی که تعادل صدا را به هم میریختند جلوگیری کند. به نسبت دیگر نوازندگان جز آن عصر، بداههنوازیهای وی عموما طولانی و یکپارچه بود. تاثیر این نوع بداهه نوازی، نرم کردن صدای زمخت سبک رگتایم و کاشت بذر سبک سویینگ، این حس گریزپای جز شد.
همراه با شکوفایی عصر جز، تمرکز این موسیقی از مناطق جنوبی آمریکا و شیکاگو به نیویورک معطوف شد. گروههای رقص آن دوره، از هارمونی و سازشناسی موسیقی کلاسیک الهام میگرفتند اما اکثرشان پیرو سکبی ظریف و آرام بودند. آنها از موسیقی بااصالت جز نیواورلینز به عنوان چاشنی موسیقایی و تبلیغاتی استفاده میکردند. هر گروه رقص خواستار تکنواز مستقلی با سبک نیو اورلینز بود و موسیقی جرج گرشوین و پاول ویتمن نیز توسط جز دچار تغییر شد.
لیل هاردین، پیانیست و همسر دوم لویی آرمسترانگ، بر این باور بود که همکاری با گروهی اصیل اما ساده کینگ اولیور برای همسر بااستعداد او تنها نقطهای برای پیشرفت بود و وی حالا آماده نوازندگی در ارکستری با قابلیتهای بیشتر همچون ارکستر فلچر هندرسون در نیویورک بود. هندرسون پیانیست اصلی Black Swan، اولین شرکت ضبط آفریقایی-آمریکایی تبار و مسئول جمعآوری اکثر آنسامبلها برای ضبط پروژهها بود. بعد از تولد گروهی با عضویت او و آرمسترانگ، آنها ابتدا به اجرای سبک نرم و روان پاول ویتمن پرداختند؛ از آنجایی که هندرسون و تنظیم کننده گروه، دان ردمن، احساس کردند که مخاطبان رقصنده عصر جز برای شنیدن صدایی با اوج و گیرایی بیشتر آمادهاند، شروع به آزمایش صداهایی از دستههای مختلف سازها کردند.
لویی آرمسترانگ نیز در این پروژه با آنها همراه بود. دوره کاری وی با فلچر هندرسون در سالهای ۱۹۲۴-۲۵ آنسامبل نیویورک را از یک گروه رقص تبدیل به اولین گروه بزرگ جز کرد و جملهبندی بیباکانه سولیست مشهور آن، بر قلم و تنظیم کل گروه تاثیر گذاشت.
منبع: گاردین
مطلبی دیگر از این انتشارات
مرثیه ای برای یک دوست
مطلبی دیگر از این انتشارات
ردپای آنتونی براکستون (مروری بر آلبوم Soul in Plain Sight از آنگلیکا نیسیر و الکساندر هاوکینز)
مطلبی دیگر از این انتشارات
«مورسو» اگر آواز میخواند