اپرا در جهنم | بخش سوم

فل لامبو پارک | میلان 1974
فل لامبو پارک | میلان 1974

بخوانید:

بخش نخست
بخش دوم

اجراهای زنده، گروه‌های One Shot و افول جریان پراگرسیو در ایتالیا

فستیوال‌ها و کنسرت‌ها در این دوره با حال و هوای متفاوتی برگزار می‌شدند. جوانان به وسیله‌ی همین اجراهای زنده خودشان را جزیی از حرکتی می دانستند که در موسیقی آغاز شده بود، با سبک زندگی‌شان که کمی ادویه‌ی هیپی گری هم روی آن پاشیده شده بود از شمال تا جنوب ایتالیا را بصورت هیچ-هایک می‌پیمودند تا هیچ کدام از فستیوال‌هایی که با عنوان Pop Festivals برگزار می‌شد را از دست ندهند. از مطرح‌ترین فستیوال‌های این دوره می‌توان به پالرمو‌پاپ و Villa Pamphilii اشاره کرد. گروه‌های بزرگ در کنار گروه‌های کوچک به اجرا می پرداختند و جو حاکم بر فستیوال‌ها به دلیل حضور کمرنگ فرهنگ تجاری و فقدان سلطه ی بازار، در عوض جوی رقابتی، به عرصه ای برای همکاری و رفاقت میان گروه‌ها بدل شده بود. البته اگر گرایشات سیاسی این اجازه را به آنها می داد و از حواشی آن در امان می ماندند!

در همین دوره ایده‌ای رادیکال تحت این عنوان مطرح شد که اجرای موسیقی در فستیوال‌ها باید رایگان باشد و از مردم برای ورود به فضای فستیوال نباید پولی گرفت. همین جرقه‌ای شد برای اینکه دسته ای با تمسک به فضای ملتهب سیاسی حاکم، علیه برگزار کنندگان فستیوال‌ها شورش کنند و اجراها را به هم بریزند. این ایده از طریق گروه تندرو کوچکی تحت عنوان Riprendiamoci la musica (بیایید موسیقی را پس بگیریم!) طرح شد و در یکی از نخستین درگیری‌های ناشی از آن، کنسرت میلان گروه لدزپلین به آتش کشیده شد و میان جوانان هوادار این ایده و پلیس درگیری شدیدی رخ‌داد. پس از این تاریخ یعنی جولای 1971 تقریبن هیچ کنسرت و فستیوالی بدون درگیری میان مردم و پلیس برگزار نشد، علی‌الخصوص اجراهای گروه‌هایی که از خارج از کشور به ایتالیا می آمدند. عدم امکان برگزاری یک اجرای معمولی و بی‌حاشیه موجب می‌شد تا پول لازم از کنسرت‌ها برای ادامه‌ی فعالیت یک گروه تامین نشود. فروش آلبوم‌ها هم برای ادامه کفایت نمی‌کرد. سیاست، همانطور که مغزهای جوانان بسیاری را برای طرح ایده‌های تازه به کار انداخت، توان ادامه ی کار موسیقایی را از خیلی از آنها گرفت.

گروه Osanna
گروه Osanna

بطور خلاصه دلایل پایان صحنه‌ی موسیقی پراگرسیو‌راک را می‌توان اینچنین برشمرد:

1- تعداد بالای آلبوم‌های منتشر شده طی سالهای 1971 تا 1977 در این ژانر، به گونه‌ای که بازار ایتالیا کشش این حجم از کار را نداشت و بنابراین سود مالی برای ادامه ی کار از طریق فروش آلبوم‌ها میسر نبود.

2- مشکلات امنیتی و خشونت‌هایی که در کنسرت‌ها و اجراهای زنده تقریبن بصورت همیشگی وجود داشت.

3- فقدان مدیربرنامه‌های حرفه ای برای برگزاری کنسرت.

4- فشارهای سیاسی و جو حاکم بر سالهای ترور دهه‌ی هفتاد.

5- یادآوری این نوع موسیقی در حافظه‌ی جمعی بسیاری از مردم همراه بود با خشونت‌های حاکم بر آن سالها، بنابراین کم کم از تمایل عمومی به این ژانر کاسته شد.

با نزدیک شدن به سالهای پایانی دهه‌ی هفتاد و کاهش اقبال عمومی به موسیقی پراگرسیوراک، چه از سوی موزیسین‌ها، چه لیبل‌های موسیقی و چه خود مردم، تغییراتی جدی در صحنه ی موسیقی راک ایتالیا به وجود آمد. گرچه این تغییرات از جنس روی آوردن به موسیقی پانک که در انگلستان رخ داد نبود، اما می توان گروه‌هایی که متعلق به عصر طلایی پراگرسیوراک بودند را با ورود به دهه‌ی هشتاد در یکی از این سه دسته جای داد: گروه‌هایی که به کار موسیقایی خود پایان دادند و اعضاشان در گروه‌های دیگری با سبک‌های متفاوت ادغام شدند (مثل Museo Rosenbach)، گروه‌هایی که به کار خود در استیل پراگرسیو ادامه دادند اما نتوانستند موفقیت گذشته ی خود را تکرار کنند (مثل PFM ) و گروه‌هایی که به کار خود ادامه دادند و با انتخاب استیل‌های عامه پسندتر سعی کردند خودشان را نجات بدهند، گرچه پراگرسیوراک هنوز هم به گونه ای رقیق در کارهاشان باقی ماند. (مثل Banco و Le Orme). گرچه در این میان دیوانه‌هایی هم پیدا می‌شدند که برای شروع به کار سبک پراگرسیو را بر می گزیدند و به نوعی آغازگر موج جدید موسیقی پراگ ایتالیا شدند، نظیر Nuova Era. اصطلاح One-shot Bands در این دوره به گروه‌هایی اطلاق می‌شود که تنها توانستند یک آلبوم منتشر کنند و پس از آن از صحنه ی موسیقی حذف شدند، جالب آنکه بخش مهمی از میراث پراگرسیو ایتالیا متعلق به همین گروه‌هاست که از جمله مهمترین آنها می توان به Museo Rosenbach، Maxophone، Semiramis و Campo Di Marte اشاره کرد. همانطور که ایتالیای دهه‌ی هشتاد جایی برای پانکیست‌ها نداشت، خبری هم از گروه‌هایی که با عنوان Neo-Prog در انگلستان فعالیت می‌کردند (مثل Marillion، Pallas و IQ) نبود. موسیقی دیسکو و easy listening کم‌کم فضا را قبضه کرد و استرتژی‌های بازار استعدادهای هنری را زیر پای خود خرد کرد. دوره دوره ی فرمانروایی چهره‌های زیبا و لباس‌های گران قیمت بود، دهه‌ی هشتاد آغاز شده بود، دهه‌ی نمایش.