اپرا در جهنم | بخش نخست

فرانچسکو دی-جاکومو وکالیست گروه Banco Del Mutuo Soccorso
فرانچسکو دی-جاکومو وکالیست گروه Banco Del Mutuo Soccorso

طی سالهای 1971 تا 1974 در ایتالیا، تحت تاثیر رخدادهای سیاسی جاری و پوست انداختن جامعه ای سنتی و تحت سیطره ی کلیسا جریان تازه ای از موسیقی پدیدار شد که امروزه آن را تحت عنوان پراگرسیوراک ایتالیا (Rock Progressivo Italiano یا به اختصار RPI) می شناسیم. بادهایی که از بریتانیا می وزید هم البته نقشی اساسی در ایجاد این موج عظیم از شور و خلاقیت هنری در جوانان مدیترانه ای داشت. در این سری مطالب نگاهی خواهیم داشت به پیشینه ی تاریخی این موسیقی و زمینه هایی که موجب سربرآوردن گروه های عصر طلایی پراگرسیوراک ایتالیا شدند و همچنین علل فروپاشی این جریان.

زمینه‌های سیاسی و اجتماعی

در اوایل دهه‌ی هفتاد، ایتالیا با بحران و آشفتگی عمیقی روبرو بود. نسیم تغییرات به نفع رفورمیست‌ها و چپ‌ها در حال وزیدن بود و پایه‌های عقاید محافظه‌کارانه در تمام عرصه‌ها در حال فروریختن. در همین دهه است که بسیاری از اصلاحات اساسی در ارتباط با توسعه و مدرنیزه کردن کشور در تمام زمینه‌ها صورت می گیرد: رفاه عمومی، قانون خانواده، قوانین کارگری و حقوق شهروندی. آگاهی تازه‌ای میان جوانان در حال شکل‌گیری بود که تغییرات عظیمی در عادات آنها ایجاد کرد و موسیقی بعنوان بیان تازه ای این هویت جمعی، به گونه ای مطرح شد که پیش از این هرگز چنین نقشی ایفا نکرده بود. روی دیگر سکه اما سیاه بود. برای بسیاری از مردم ایتالیا دهه‌ی هفتاد با شوک بمب گذاری در پیاتزا فونتانای میلان در 12 دسامبر 1969 آغاز می‌شود و با حمله ی بمبی دیگری در ایستگاه قطار بولونیا در آگوست 1980 به پایان می‌رسد. سالهایی که میان دو جوی خون قرار گرفته اند و به دلیل حضور گلوله و بمب در زندگی روزمره ی مردم، در ادبیات سیاسی ایتالیا به "سالهای سرب" معروف شدند. خشونت جزئی از زندگی روزمره شده بود و ادبیات سیاسی را به شدت آلوده کرده بود. از زمان می 1968 شورش‌های اتحادیه‌های دانشجویی و کارگری رفته‌رفته خشن‌تر می‌شد. خشونت عظیم جبهه‌ی چپ (دانشجوها و کارگران) در برابر فوران خشونت اقلیت‌های فاشیستی‌ای قرار گرفته بود که به این دلیل که حس می کردند کم تعدادند و ایزوله شده اند متعصب‌تر شده‌بودند. تشدید درگیری‌های خیابانی میان تندروهای چپ و راست و بین هردو آنها با پلیس بحران را بیشتر می‌کرد. بسیاری از این تندروها بصورت زیرزمینی تشکیلات خود را سازماندهی می کردند و بدین ترتیب بود که فصلی طولانی و تاثربار از تروریسم که تمام دهه‌ی هفتاد را لکه دار کرد، آغاز شد. ایتالیا در این دوره شاهد افزایش میزان جرم و جنایت در سطح کشور بود، همینطور افزایش در مصرف مواد مخدر در بین جوانان و گسترش مافیا، این بختک اجتماعی منحصر به فرد ایتالیایی.

گروه Premiata Forneria Marconi
گروه Premiata Forneria Marconi

در دوره ی اوج گیری موسیقی پراگرسیو‌راک در ایتالیا یعنی بین سالهای 1971 تا 1974 احزاب و گرایش‌های چپ دست بالا را داشت. این موضوع تنها در جهت گیری ایدئولوژیک اشعاری که بسیاری از گروه‌ها می خواندند تاثیر نداشت بلکه بصورت عملی احزاب و گروه‌های چپ سازماندهی کنسرت‌ها و ارتباط میان گروه‌های مختلف را بر عهده گرفته بودند. رفتن به کنسرت در دهه‌ی هفتاد به یک عمل سیاسی تبدیل شده بود و به مثابه موافقت با مواضع و جهت گیری‌های ایدئولوژیک گروه‌های موسیقی (که تقریبن هیچ کدام در این زمان از این جهت گیری‌ها مصون نبودند) محسوب می‌شد. گرایشی که در این دوره وجود داشت گروه‌های موسیقی را نه فقط برای کیفیت موسیقی ارائه شده توسط آنها، بلکه بر اساس معیارهای ایدئولوژیک قضاوت می‌کرد و اگر گروهی در این میان خود را به سیاست آغشته نمی‌کرد و جهت‌گیری‌اش مشخص نبود، مورد هجوم قرار می‌گرفت. از جمله سیاسی ترین و متعهدترین گروه‌های مطرح در آن دوره به Area، Stormy Six و Osanna می‌توان اشاره کرد. Osanna حتی قسمتی از سرود پرچم سرخ را که یکی از سرودهای مشهور جنبش کارگری ایتالیا بود در یکی از قطعات آلبوم نخست خود L’uomo گنجاند. Demetrio Stratos وکالیست Area در مصاحبه‌ای می گوید: «من به کار گروه‌های زیادی مثل PFM اعتراض دارم. امروز در یک واقعه ی تاریخی زمانی که در برشا بمب گذاری می‌شود و حملاتی در قطار انجام می‌شود به نظرم احمقانه است که آنها آهنگی با عنوان Dolcissima Maria (ماریای شیرین) بخوانند. بی معنی است! موسیقی ما خشن است چون توی خیابان‌ها خشونت در جریان است.»

طرح جلد جنجالی آلبوم گروه موسیو روزنباخ با عنوان
طرح جلد جنجالی آلبوم گروه موسیو روزنباخ با عنوان "زرتشت"

اما نباید گمان کرد که تمام صحنه‌ی موسیقی پراگرسیو ایتالیا در دهه‌ی هفتاد تحت تاثیر یک حزب سیاسی بود. گروه‌های زیادی هم بودند که بدون توجه چندان به مُد روز و درگیری جدی با فضای سیاسی آن دوره کارهای خود را منتشر می‌کردند. Paolo Ferrarotti درامر Il Castello di Atlante خاطره ی جالبی را در همین زمینه نقل می‌کند: «سال 1977 بود که گروه Area آمده بود تا در ورچلی برنامه اجرا کند. ما با Patrizio Fariselli کیبوردیستشان ملاقاتی داشتیم و با او گپ طولانی‌ای درباره‌ی موسیقی‌مان و ضبط یک آلبوم زدیم. او به ما آدرس لیبلی که با آن کار می کردند (Cramps) را داد... ما به آنجا رفتیم و تهیه کننده را دیدیم. او به موسیقی ما با دقت گوش کرد و در پایان گفت: خب بچه‌ها، موسیقیتون عالیه ولی باید روی اشعار کار کنیم... ما پرسیدیم چرا؟ و او گفت که هیچ موضوع سیاسی ای در آهنگ‌هاتون نیست... لیبل ما تو جبهه ی چپ قرار داره و ما گروه‌هایی رو حمایت می کنیم که طرف ما باشن. آااه... و ما آنجا را ترک کردیم. بحث سر چپ و راست نبود، ما نمی خواستیم که موسیقی‌مان را با چیزهای سیاسی کثیف کنیم!»

اوضاع برای Museo Rosenbach حتی بدتر از این بود. گروهی که در همان ابتدای کار انگ فاشیست بودن خورد و آنقدر تحت فشار قرار گرفت که صحنه را ترک کرد، آن هم به خاطر کاور آرت آلبوم اولشان با نام زرتشت (Zarathustra) و اشعاری که در آلبوم خوانده بودند که همگی تحت تاثیر فردریش نیچه، فیلسوف آلمانی بود که چپ‌ها میانه ی خوبی با او نداشتند. در سوی دیگر ماجرا گروه‌هایی هم بودند که بصورت علنی خود را در جبهه‌ی راست جای می دادند، و طرفه آنکه فعالیت اغلب این گروه‌ها بصورت زیرزمینی و مخفی صورت می گرفت. گروه‌هایی مثل Janus، La Compagnia dell’Anello و Acroma از جمله همین گروه‌ها بودند که نه تنها از تمام فضای تبلیغاتی و تجاری محروم بودند بلکه تمام فعالیت‌های خود را هم تحت شرایط زیرزمینی دنبال می کردند. جریان مسیحی هم در موسیقی مرزبندی‌های خود را شکل داده بود. سرآمد گروه‌هایی که در این خط حرکت می کردند، Metamorfosi بود که از فضای موسیقی Messe Beat رشد کرد. نوعی از موسیقی که در آن اشعار و نیایش‌های کاتولیکی در قالب موسیقی راک ظاهر می‌شد. در حقیقت کلیسا می دانست که که از دهه‌ی 60 بسیاری از جوانان به راه‌های دیگری جز کلیسا روی آورده‌اند و از عقاید مذهبی خود بریده اند، بنابراین تلاش کرد تا آنها را به وسیله ی معرفی نوعی از موسیقی راک دوباره جذب خود کند.


  • ادامه دارد...