به بهانهی انتشار آلبومی از آثار سیریلوس کریک و اجرای آنسامبلِ آوازی Vox Clamantis
مجموعهی ECM New Series بخشی جنبی در لیبل ECM است که به مستندسازی آثار کلاسیک غربی - از قرون وسطی تا معاصر - میپردازد. اگر دیسکوگرافی آن را دنبال کرده باشید، احتمالن به نامهای متعددی از کشور استونی برمیخورید. هاینو اِلِر، اِرکی سْوِن تور، آروو پِرت و هلنا تولْوه از این دستهاند.
اوایل سال 2020، این مجموعه، آلبومی منتشر کرد از آهنگسازی شناختهشده در استونی که در خارج از آن، شهرت چندانی ندارد: سیریلوس کریک. دانشآموختهی کنسرواتوار سنپترزبورگ و همنسل و همدورهی هاینو اِلِر(معلمِ آروو پرت) در سالهای پیش از جنگ جهانی اول.
موسیقی کریک روی سادگی، شفافیت و بروز کیفیت ذاتی و طبیعی صدای انسانی متمرکز است. او یکی از پایهگذاران موسیقی کُرال در استونی و از پیشگامان حفظ و جمعآوری نغمهها و سرودهای فولک آن سرزمین میباشد. کریک دههها به ضبط، نتاسیون و مستندسازیِ حدود 1300 نغمهی فولک پرداخت. حدود سهچهارم از آنها را برای کُر تنظیم کرد که به دنبال آن، رپرتوار گستردهای در اختیار گروههای کُرِ استونی قرار گرفت. از میان این گروهها و شاید مهمترینشان ، میتوان به آنسامبلِ آوازیِ Vox Clamantis اشاره کرد.
آنسامبل Vox Clamantis، به رهبری جان آیْک تولْوه، کارنامهی قابل توجهی دارد. طیف وسیعی از موسیقی، از دوران کهن تا معاصر توسط این گروه اجرا و منتشر شده است. از سرودهای گریگوریایی تا آثار موسیقیدانان معاصر مثل آروو پِرت و هلنا تولوه. نکتهی جالب اینجاست که این گروه در این مجموعه به سراغ آهنگسازی رفتهاست که در کارش هم از منابع کهن و هم از جریانات موسیقی معاصر تغذیه میکند.
قطعات آلبوم را میتوان به چند دسته تقسیم کرد: یک دسته که طی سالهای 1914 تا 1944 پدید آمدهاند، تنظیمهایی بر روی مزامیر* را در برمیگیرند. دستهی دیگر بر پایهی سرودهای مذهبیِ فولکِ مناطقی از استونیاند که کریک در حدود سالهای 1916 تا 1919 روی آنها کار کرده است. علاوه بر این، دو قطعه نیز در آلبوم گنجانده شده که کریک برای کلیسای ارتدوکس و در سال 1938 ساخته است.
بخش اعظمِ این آلبوم، آوازی است. اما حضور سه نوازنده، تنوعِ رنگ و بافت بیشتری به قطعات داده است. مارکو و آنجلا آمبروزینی، نیکِلهارپا* و آنالیزا اِلِر، کانل* مینوازند. خطوط اینسترومنتال، ساختهی مارکو آمبروزینیاند. این نغمهها که جایگاههای متنوعی پیدا میکنند، روی المانهایی از آثار کریک بنا نهاده شدهاند. گاهی به عنوان نوای زمینه (*Drone) با کُر همراه میشوند، گاهی زمینهی ورود کُر به قطعه را فراهم کرده و یا به گسترش ایدههای موزیکال کمک میکنند.
اجرای درخشان Vox Clamantis ، به خوبی جزییاتِ موسیقیِ کریک را به نمایش میگذارد. مثلن در میانهی تْرَکِ ۹، دو گروه مجزای باس را میشنویم که با فاصلهای ثابت قطعه را پیش میبرند. در ادامه با اضافهشدن کنترآلتوها به آنها ترکیبی غنی ایجاد میشود که با وجود پیچیدگی زیادش، همچنان شاهد صدادهی شفاف و شیشهای گروه هستیم. و یا بالانسِ صدایی چشمگیرِ گروه در تْرَکِ 3، به خصوص در بخشهایی از آن که تضادِ دینامیکیِ شدید وجود دارد، بافتِ چندلایهی اثرِ کریک را به خوبی از دلِ قطعه بیرون میکشند. یونا پِرل، منتقدِ وبسایتِ The Classic Review به تواناییِ این آنسامبل در اجرای جملات بلند اشاره میکند. برای نمونه در تْرَکِ 11، ریتم و تمپو تحت تاثیر متن، تغییر میکند. به شکلی که در ابتدای هر وِرْس، کلمات، به سرعت و شمرده ادا میشوند و تا انتهای هر عبارت و ادای «هالهلویا»، کاهش سرعت تا جایی پیش میرود که میتواند نوعی بیزمانی را القا کند.
اما در بخش پایانیِ مجموعه و با گذر از قطعهی اینسترومنتالِ The Last Dance، ساختهی مارکو و آنجلا آمبروزینی، به قطعهی آخر و به تعبیری، نقطهی اوجِ آلبوم هدایت میشویم. جایی که خوانندهی زن، یک سرود فولک میخواند. کمی بعد، کانِل با اجرای قطعهای از گیوم دوماشو، آهنگساز قرن 14، واردِ میدان میشود. چنان که در متنِ دفترچهی آلبوم میخوانیم، هردو نغمه، به لحاظ ملودیک به هم شبیهاند و نیز با جزییات ریتمیک تزیین شدهاند و در عین حال، هردو، خاصیت ملانکولیک دارند. در ادامه هر سه ساز در هم میآمیزند و به عنوان زمینه، صدای زن را همراهی میکنند. کمی بعد، ترکیبِ سازها به صدای دو زن اضافه شده و در نهایت همهی گروهِ آوازی وارد صحنه میشوند. در این لحظه است که نغمهی O Haupt voll Blut und Wunden - بخش آشنایی از پاسیونِ سنت ماتیوی باخ - توسط مردان خوانده میشود که نوعی دگرگونی استونیایی از یک اثرِ کرالِ آلمانی است. این گردهماییِ فاقدِ هرگونه ناهمگونی، بسیار شنیدنی است.
حضور باخ در اینجا از جنبهی دیگری نیز اهمیت دارد. کریک، طی سالها، در کنار تنظیمهایش از سرودهای استونیایی، صدها اقتباس از قطعات کُرال باخ برای ترکیبهای متنوع سازی و آوازی به وجود آورده است. حتی علاقهاش به موسیقی ِ قرون وسطی، موجب ساخت یک قطعهی ارکسترال برای اثری از آدام دلاهاله در سال 1943شد. همهی اینها گویای این است که ایدههای موزیکالِ کریک، آزاد از قید و بند مرزها و زمانهاست و جای خوشحالی است که شناختِ او نیز محدود به جغرافیای خاصی نخواهد بود.
پینوشت:
- مزامیر (Psalms): مزامیر یا زبور داوود (عبری:תהילים تِهیلِم)، یکی از بخشهای تنخ یهودی و عهد عتیق در کتاب مقدس است. مزامیر به صورت شعر بیوزن عبری نگاشته شدهاست. قسمت هائی از مزامیر به همراه برخی از متون دیگر نمازهای سهگانه یهودیان را تشکیل میدهند.
- نیکلهارپا (Nyckelharpa): سازی زهی با ریشههای سوئدی که با آرشه نواخته میشود.
- کانل (Kannel): سازی زخمهای با ریشههای استونیایی، شبیه به ساز قانون.
- نوای زمینه (Drone): اصطلاحی است که به طور معمول برای صدا (یا صداهایی) ثابت،بم و ممتد به کار میرود.
مطلبی دیگر از این انتشارات
این کبریت بیخطر نیست!
مطلبی دیگر از این انتشارات
تجربهی تکرار، به مثابه مرگ
مطلبی دیگر از این انتشارات
سکانسی از یک فروپاشی زیبا