جَز شیطانی

سایه‌های تاریکی نباید پای پرشتابی داشته باشند. آنها می‌خزند، روی زمین خود را می‌کشند، مثل یک کرم خاکی غول‌آسا به نرمی و کندی راه خود را باز می‌کنند. تنشان خیس است و خبرشان شوم و صداشان... صداشان را بگذارید Bohren برایتان توصیف کند.

گروه آلمانی Bohren and der Club of Gore روی نقطه‌ی تلاقی چند ژانر موسیقایی محبوب ایستاده: [دارک] امبینت، جز و موسیقی فیلم. چنین التقاطی اما برای این گروه چیزی نیست که از آسمان و به یکباره نازل شده باشد. اگر چه نطفه‌ی بورن در همان نخستین آلبومشان در سال 1994 با همین پیوند موسیقایی [که اجازه بدهید از آن بعنوان پیوندی "شوم" یاد کنیم] آغاز شد، اما هر کدام از اعضای گروه پیشینه‌ای داشتند در موسیقی‌هایی به مراتب سنگین‌تر و خشن‌تر. همه‌چیز اما در قالب بورن آرام گرفت و فقط آن احساس شوم و مرموز که در دنیای متال آن را با عنوان Doom می‌شناسند در موسیقی گروه ته‌نشین شد و آنقدر غلظت گرفت که همه‌چیز حول آن تعریف شود. حتی ساکسفون کریستف کلوسر، نماینده‌ای از جهان موسیقی جز که آرام و با احتیاط درون موسیقی گروه گام بر می‌دارد.

جف تریچ منتقد مجله‌ی تربل تعریف درستی از موسیقی بورن به دست می‌دهد: «برای شنیدن بهتر موسیقی بورن یک زمان به خصوص و مطلوب وجود دارد.بعد از اینکه بیشتر مردم شهر خوابیده‌اند اما هنوز نورها و چراغ‌های شهر در دور دست‌ها سوسو می‌زند. درست در میانه‌ی مستی... وقتی هوشیاری بویی از شفافیت و وضوح نبرده و بیشتر شبیه به سورئالیسمی رویاگون است.» در واقع تریچ دارد مناسب‌ترین "مود" برای برقراری ارتباط با موسیقی خزنده‌ی بورن را توصیف می‌کند و در خلال همین توصیف می‌توان حتی بدون گوش کردن به آنها هم از کارشان سر در آورد.

سریال تویین پیکس اثری از دیوید لینچ است که موسیقی آن را انجلو بادالامنتی ساخته.
سریال تویین پیکس اثری از دیوید لینچ است که موسیقی آن را انجلو بادالامنتی ساخته.

تویین پیکس را دیده‌اید؟ دوستش دارید؟ موسیقی آغازین و تم اصلی آن را چطور؟ چه احساسی را در شما برمی‌انگیزد؟ طالعی نحس که انگار صدایش توی آبی تیره خفه شده باشد و وجودی بدشگون که قدم‌هایش را با تمپوی تنبل این قطعه هماهنگ کرده و به جای هراس و وحشت احساسی از محکوم بودن به یک سرنوشت بد و بدشگون را می‌دهد. برای ما؟ البته که نه. برای لورا پالمر دوست داشتنی تویین پیکس. از این قطعه که کار آنجلو بادالامنتی است گفتم تا قرابتی پیدا کنم برای حرف زدن از آلبوم جدید بورن. در واقع اگر باقی کارهای بادالامنتی را هم نشنیده‌اید با همین تم تویین پیکس می‌توانید سر از فضای کارهایش در بیاورید و اگر از آن لذت می‌برید پس شک نکنید که دست از سر بورن بر نخواهید داشت. بهترین مثال برای این شباهت و تاثیرپذیری قطعه‌ی هم‌نام آلبوم جدیدشان است که انگار با تاثیرپذیری مستقیم از تویین پیکس ساخته شده باشد.

آلبوم Patchouli Blue نهمین آلبوم تریوی آلمانی بورن است که به تازگی منتشر شده و مثل آلبوم قبلی آنها، Piano Nights که 6 سال از انتشار آن می‌گذرد هم با مخاطبین و هم با منتقدین توانسته رابطه‌ی خیلی خوبی برقرار کند. جدا از سینت‌ها که نقش مهمی در فضاسازی آلبوم ایفا می‌کنند، ترکیب بندی دیگر سازها که جزئی از سازبندی کلاسیک جز محسوب می‌شوند (ساکسفون، درامز، پیانو، ویبرافون و...) بورنی‌ها را بیشتر به سمت جز می‌برد و باعث می‌شود کارهاشان نسبت به آن معدود گروه‌هایی که در چنین استایلی کار می‌کنند برای طرفداران جدی موسیقی جز هم جذاب باشد. با اینکه تم‌ها و جملات در هر 11 قطعه‌ی آلبوم تفاوت زیادی با هم دارند – با وجود نزدیکی تمپوها که همگی به شدت سنگینند- اما به سختی می‌توان درباره‌ی هر قطعه جداگانه حرف زد. شاید هم البته نباید حرف زد، تا این زیبایی شوم و در عین حال تسکین دهنده خودش توسط تک تک ارگان‌های بدن درک و هضم شود.

آلبوم Patchouli Blue را: