از موسیقی، فرهنگ، هنر و زندگی مینویسم و ترجمه میکنم.
خشم و هیاهو: Mogwai
گمان میکنم اگر دربارهی موگوای تمام ویژگیهای ژانریکی که آنها را به آن منتسب میکنند کنار بگذاریم و فقط به خود آنها بپردازیم به نتیجهی درستتری خواهیم رسید. چرا که تمام این 25 سال فعالیت آنها به اندازهی زایش و افول یک زیر-ژانر اهمیت دارد. موگوای در اواخر دههی 90 و از خاکسترهای بریت-پاپ متولد شد. زمانی که در سرتاسر بریتانیا گروههای مختلفی "موسیقی راک" را از درگاه آنچه محبوبترین گروه راک آن دوران در بریتانیا یعنی Oasis میدیدند و دنبالهروی آنها میشدند، و بسیاری که نگاهشان به آن سوی آبها بود گرانج را حرف اول و آخر در راک و صدای نسل تازه میدانستند. چند جوان اسکاتلندی اما بی آنکه خیلی سودای موزیسین شدن داشته باشند صدای خود را بر پایهی فرهنگی ساختند که در آن غوطهور بودند: Glasgow Gang Culture. در اواخر دههی 90 شهر گلاسگو بیش از هر جای دیگری در بریتانیا گنگهای خیابانی داشت. گویی سنت قدیمی گنگهای رزنور در گلاسگو که در دهههای 20 و 30 میلادی تاریخ خونینی برای این شهر رقم زدند، بار دیگر و به دنبال سرخوردگیها و تبعیضهایی که دوران اولترالیبرال جدید به بار آورده بود، زنده شده بود. اولین آلبوم بلند موگوای که در سال 1997 منتشر شد بطور مستقیم به همین جریان محلی مرتبط بود: Mogwai Young Team. موسیقی نشانههایی از مای بلادی ولنتاین و جریان زیرزمینی شوگیز را نشان میداد؛ با این تقاوت که اگر شوگیز را به یک مرداب راکد تشبیه کنیم و صدایش را یکنواخت و هیپنوتیک، آنچه موگوای ارائه میداد دریای مواجی از صدا و نویز بود که در هم میآمیخت و خواب و بیداری شنونده را بر میآشفت. استوارت بریثویت و دوستانش با علایق زیرزمینی خود، با گرایشاتی که به فرهنگ پاپ/جوانان روز داشتند در حال ساخت یک صدای تازه، یک فرمول تازه و یک زیبایی شناسی تازه در موسیقی بودند. جوانانی که همانقدر موسیقی را دوست داشتند که کُمیک-بوکها را و فوتبال را و هیچ وقت – حتی تا همین حالا – شوخ طبعی خودشان را در عناوین و محتوای موسیقیشان پنهان نکردند.
در ارتباط با زیبایی-شناسی موسیقی موگوای و تفاوت جدیای که این موسیقی بدون کلام راک/الکترونیک با سایر موسیقیها دارد، چند اصطلاح فرمال شاید به دردمان بخورد. نخستین موضوعی که میتواند شاخصهی موسیقی موگوای حتی پیش از انتشار اولین آلبوم بلندشان باشد (مثلا در قطعهی بینظیر Helicon 1)، دینامیک منحصر به فرد صوتی آهنگهای آنهاست. برعکس گرایش اغلب گروههای پست راک که به ساخت تدریجی یک ساختمان صوتی علاقمندند، موگوای فرمول انفجاری و تضاد-محور "آرام-بلند-آرام" را ارائه میکند و حتی در کارهایی که اسکلت خالص چنین فرمولی را میتوان در آنها دید (مثل Mogwai Fear Satan یا Like Herod) این فرمول به "آرام-بلند-آرامتر-بلندتر" بسط پیدا میکند و نتیجه این میشود که از الگوهای محدود هارمونیک که شاید در حد دو الی سه آکورد بیشتر نباشند، امکان تولید یک اثر 16 دقیقهای متولد میشود که خواب از چشم شنونده میرباید. این امکان همان زیربنا و شاکلهای است که موگوای زیباشناسی موسیقی خود را بر آن استوار میکند و با حالات مختلفی از تجربه و آزمونهای بیپایان در هر اثر یک ساختار تازه بر آن استوار میکند. اگر چه در این میان گرایشهایی مثل ساخت موسیقی فیلم، مستند و سریال موگوای را کمی از مسیر از پیش تعیین شدهی خود منحرف کرد و حتی در برههای به عقیدهی من آنها را مغلوب فرمولهای مرسومتر موسیقی پست-راک کرد (در آلبوم Every Country’s Sun، بدترین چیزی که تا امروز منتشر کردهاند)، اما با این حال هم هواداران و هم اعضای گروه به این واقفند که به راستی چه چیزی ما را به هیجان در میآورد و کیفمان را کوک میکند: انفجار، کنتراست، سروصدا و دیستورشن، بینظمی و پراکندگیای که بیتهای درامز سعی در جمع کردن آنها زیر سایهی ساختار یک آهنگ دارند. چیزی که دقیقن در آلبوم جدید آنها با عنوان As the Love Continues دوباره با آن روبرو میشویم. تکرار عنصر فرمال دیگری است که تقریبن در هر آهنگی از موگوای به شیوهای منحصر به فرد با آن روبرو میشویم. در موگوای تکرار اصولن به دنبال ایجاد تنش (Building Tension) است چرا که ساختار موسیقی با لایههای مختلفی که به مرور اضافه میشوند درگیر است و تکرار یک پایهی هارمونیک تنها در خدمت بسط و گسترش فرکانسهای دیستورتشدهی گیتارها هستند (گوش کنید به Scotlands Shame و روند تدریجی تبدیل ملودی آرام و اتمسفریکی که ترکیب آکوردهای کشدار کیبورد، بیس لاین ملودیک و ریورب زیاد گیتار است به خرناسهای خشن گیتارها در انتهای آهنگ).
دهمین آلبوم استودیویی بلند موگوای فوریهی امسال (سال 2021) در حالی منتشر شد که گروه در سومین دههی فعالیت خودش بیشتر با کار روی ساندترکهای مختلف درگیر بوده و چهار سال از انتشار آلبوم قبلی آنها میگذرد. تمام پروسهی ضبط آلبوم As the Love continues که طی 11 ماه و در دوران قرنطینهی اعضای گروه در وورسترشایر انجام شده. تهیهکنندهی آلبوم، دِیو فریدمن از آمریکا و بصورت ریموت با اعضای قرنطینهشدهی موگوای در ارتباط بوده و آلبوم حاصل تلاش و عشقی است که میان آنها در جریان بوده است؛ پس پر بیراه نیست اگر عنوان آلبوم را نیز متاثر از شرایط ضبط آن و تقدیم به شرایط همهگیری که بیماری کووید برای انسانها به وجود آورده بدانیم: همانگونه که عشق ادامه دارد.
شاید این دقیقن همان نقشهای نبود که اسکاتلندیها برای آلبوم دهمشان کشیده بودند (راستی هم این ویروس برنامههای چه کسی را عوض نکرد؟) اما هواداران قدیمی موگوای باید خوشحال باشند که این شرایط آنها را به احضار حال و هوای قدیمی Young Team و Rock Action کشاند. در یک جمله این اثر را میتوان پیوندگاه موگوای قدیم و موگوای جدید دانست. موگوایی که پیش از آلبوم Hardcore Will Never Die… بود و گروهی که بعد از این آلبوم در تجارب و سبک خود تا حدی تجدید نظر کرد و درگیریاش با بعد ویژوال و همکاری با کارگردانان مختلف در سینما و تلویزیون شدت گرفت. موگوای علاوه بر عناوین منحصربه فرد و جالب توجهی که همواره برای آثار و آهنگهای خود انتخاب کرده، در دورههای مختلف برای انتقال نشانههای مستتر در موسیقی خود، از آن موسیقی Instrumental Rockفاصله گرفته (چه کسی نمیداند که آنها از "پست-راک" خواندن موسیقی خود متنفرند؟) و دست به دامان وُکال هم شده. استوارت در این آلبوم هم با آهنگ آخرالزمانی و پرانرژی Ritchie Sacramento این متد را برای مخاطب یادآوری میکند. به قول مارتی سارتینی گاردنر، منتقد مجلهی پیچفورک: «آلبوم جدید هم چون قبلیها یادآور پوچی همهچیز و در عین حال اهمیت تقلا برای یافتن معنا در همین چیزهاست. سرودی در بزرگداشت ملنکولی و حملهای همهجانبه به اندوه بیپایان.» نمیتوان فلسفه و پیام موگوای را با در نظر گرفتن طنز و خشم همزمان موگوای در تمام لحظاتی که گیتارها با همدیگر میغرند، جز این دانست. اگر در یک مقیاس کلی بگوییم موسیقی متال برای انتقال و شعلهور کردن خشم مخاطب از تنالیتههایی خشن، ناامید و بدبینانه استفاده میکند، موگوای همان خشم و بهیمیت صوتی را با قالبهایی امیدوار، طناز و گاه حتی مضحک به نمایش میگذارد (برای مثال بشنوید San Pedro را از آلبوم سال 2011 آنها و Ceiling Granny را از همین آلبوم جدید. جایی که موگوای گویی ریفهای بانمکش را توی یک قفس پر از شیرها و ببرهای گرسنه میاندازد تا آن را لت و پار کنند.)
- آلبوم را می توانید در کانال تلگرام پاراساندر دریافت کنید
مطلبی دیگر از این انتشارات
برای جادهها زاده شدهام
مطلبی دیگر از این انتشارات
جزباز: پادکستی برای موسیقی جَز
مطلبی دیگر از این انتشارات
نگاهی به آلبوم So از پیتر گابریل