دوک الینگتون و «صدای جنگل»

در شماره قبلی، نگاهی انداختیم به پیشرفت سبک جز در دهه ۱۹۲۰ که به لطف دوک الینگتون صورت گرفت؛ در این شماره از روند موفقیت وی در توسعه سبک آهنگسازی منحصر به‌فردش خواهیم خواند.

ادوارد کندی «دوک» الینگتون در تاریخ ۲۹ آوریل ۱۸۹۹، برای اولین بار چشمانش را به روی مادرش دیزی، پدرش جیمز الینگتون –بزرگ‌ترین جامعه شهری سیاه‌پوستان در آمریکا در آن زمان- در شهر واشنگتن گشود. پدرش جیمز الینگتون به عنوان پیش‌خدمت مشغول به کار بود اما با این وجود، از سطح استاندارد آفریقایی-آمریکایی‌تبارهای آن زمان وضع مرفه‌تری داشت و به لطف کارفرمای پزشکش، در بسیاری از زمینه‌ها خودآموخته بود. جیمز و دیزی با آموزش رفتار و گفتارهای سطح بالا، سعی در تربیت فرزندشان به صورتی محترمانه و اصیل داشتند و لقب «دوک» به همین دلیل به وی اعطا شد.

دوک الینگتون به عنوان یک نوجوان، با کار ظرف‌شویی و سپس نقاشی ساختمان کسب درآمد می‌کرد؛ اما از کودکی، هنگامی که مادرش به او لباس مخصوص رقص‌های محلی می‌پوشاند و او را روی صحنه کنار نوازندگان می‌نشاند، دوک شیفته گروه‌های موسیقی زنده شد. او از خردسالی نزد معلمی بی‌نظیر به نام Marietta Clinkscales یادگیری پیانو کلاسیک را آغاز کرد. اما در اواسط نوجوانی، در حال توسعه سبکی بود آمیخته از فرم رگتایم، بوگی-ووگی {فرمی در سبک بلوز} و استراید {بازمانده‌ی جریان رگتایم}. الینگتون بلافاصله به عنوان نوازنده پیانو برای جشن‌ها و رقص‌ها شروع به کار کرد. او یکی از بنیان‌گذاران گروه موسیقی «Washingtonians» بود؛ گروهی متشکل از هم‌محله‌ای‌هایی که در سال ۱۹۲۳ به صورت مداوم در کلاب‌های شبانه نیویورک در حال اجرا بودند.

همانند خیلی از نوازندگان گروه‌های رقص آن زمان، الینگتون دریافت که صداهای پرانرژی و سرزنده‌‌ای که از موسیقی جز نیو اورلینز برمی‌خاست، منبعی سرشار از ایده هستند. او جیمز "بابر" مایلی، ترومپت‌نواز سبک بلوز و تحت تاثیر کینگ اولیور و همینطور نابغه ساکسوفون سوپرانو، سیدنی بشِی رابرای مدت کوتاهی، به صحنه آورد. در سال ۱۹۲۶،  دوک الینگتون و ارکسترش تمامی گروه Washingtonians را پر کرده بودند. سپس، ترکیب نوازندگان کلاسیک الینگتون با حضور هری کارنی نوازنده ساکسوفون باریتون، بارنی بیگارد نوازنده کلارینت، هنرجوی ساکسوفون سیدنی بشییعنی جانی هاجز و در آخر جو تریکی سم نانتون، نوازنده ترومبون، تکمیل و شکوفا شد. استفاده دائم نانتون از صداهای مبهم، منحصربفرد و آوازگونه شده همانند بابر مایلی، مسیر موسیقی را از صدای «شیرین» همیشگی گروه‌های رقص مرسوم دور کرد.

صدای این گروه به قدری منحصربفرد بود که نام صدای جنگلی یا Jungle Sound را به خود گرفت و بعد از همکاری الینگتون و بابر مایلی در آثاری به نام‌های Saint Louis Toodle-Oo و Black and Tan Fantasy گسترش بیشتری پیدا کرد؛ چرا که سبب استفاده بیشتر و بی‌پروا از تم‌های متفاوت، تغییر کلیدها و افکت‌های رنگین در بافت و هارمونی بود. گروه در سال‌های ۱۹۲۷ تا ۱۹۳۱ در محل اقامت ثابت خود، کلاب کاتن واقع در هارلم، روتین‌های معروف رقص‌های تئاتر را همراهی می‌کرد. این همکاری به نوعی سرآغاز «رنسانس هارلمِ» فرهنگ آفریقایی-آمریکایی در دهه ۲۰ نیز بود.

تا سال ۱۹۳۰، ارکستر دوک الینگتون نامی رایج بر سر زبان‌ها بود. بعدها آهنگ Mood Indigo، شهرتی جهانی را برایش رقم زد: آرایش سازهای بادی و پرورش یک ملودی ساده با تنظیمی ظریف، نوید ظهور یک غول را در آهنگسازی موسیقی جز می‌داد. در پیشبرد این فرایند، Creole Rhapsody از سال ۱۹۳۱ نیز تک‌نوازها را به شکلی تازه به تصویر کشید.

توضیح: صدا یا استیل جنگل (Jungle Sound) نامی بود که بابت فضای اگزاتیک و طعم آفریقایی و ترکیب نسبتا پرسروصدایی که تنظیم‌های الینگتون در دوران نخستین فعالیتش داشت و در آن از تمام سنت‌های موسیقایی پیش از خود بطور همزمان استفاده می‌کرد به این سبک اطلاق شد.