از موسیقی، فرهنگ، هنر و زندگی مینویسم و ترجمه میکنم.
سایکدلیک راک ترکیه و چهار چهرهی مهم آن
در دهه ی شصت میلادی، روزنامه ی حرّیت (پرتیراژترین روزنامهی ترکیه در آن دوران) صفحهای را به موسیقی اختصاص میدهد با عنوان Altın Mikrofon (میکروفون طلایی). هدف، آشنایی و آشتی موسیقی و موزیسینهای ترک است با موسیقی و ادوات موسیقی غربی در قالب رقابتهای سالانه. این هدف از آسمان بر تحریریهی حریت نازل نشده بود: آنها میدیدند که در دل اجتماع چه میگذرد و این مدرنیزاسیون فرهنگی و نیاز به تغییر باید در حوزهی هنر هم مابهازایی داشته باشد. مردم، موسیقی تازه میخواستند و میکروفون طلایی جایی بود که علاوه بر معرفی موسیقیهای وارداتی از غرب، به حرکات خفیفی که در گوشهوکنار ترکیه برای نوع تازهای از موسیقی پاپ انجام میشد، پروبال میداد. نتیجه، موجودی دورگه بود به نام Anatolian Rock که در دههی هفتاد صحنهی موسیقی ترکیه را به کلی تغییر داد.
آناتولین راک یا Turkish Rock به تاثیر از جنبش فراگیر موسیقی راک در جهان درترکیه بعنوان یک ژانر تازه پا به عرصه گذاشت. میتوان حدس زد که مثل هر جای دیگری که ورود موسیقی راک با نامهایی مثل بیتلز، رولینگ استونز، لد زپلین و دیگر گروههای مطرح بریتانیایی گره خورده، کشور ترکیه هم با ورود آثار این گروه ها، نخستین تجربهها را در موسیقی راک آغاز کرد.
اگر بخواهیم خیلی ساده راک آناتولی (آنادولو) را تعریف کنیم می شود ترکیب المان های راک (مخصوصن سایکدلیک راک) با اشعار و ملودیهای فولکلور ترکی. این ژانر تازه با ظهور موزیسین هایی مثل Cem Karaca، Baris Manco، Erkin Koray ، Firet Kizilok و گروه هایی نظیر Mogollar در نیمهی دههی شصت میلادی آغاز شد.
ایدهی غربیسازی در موسیقی که جلوهی بارز مدرنیزاسیون فرهنگی از دیدگاه ضیا گوک آلپ به حساب میآمد یک بار در همان اوان حکومت آتاتورک در اواخر دههی بیست شکست خورد و از سوی جامعه پذیرفته نشد. زمانی که مصطفی کمال پاشا زمام حکومت را در سال 1924 میلادی به دست گرفت یکی از توصیههای مهم او به تاسی از ضیا گوک آلپ برای ساخت فرهنگ و هنری تازه و طبعن با فاصلهی زیاد از فرهنگ عثمانی، این بود: «یک ملت جدید نیاز به یک موسیقی جدید دارد.» فضایی که آتاتورک برای مدرنیزاسیون در درون جامعه ایجاد کرده بود، به کمک موسیقی هم آمد. ضیا گوک آلپ، پدر ناسیونالیسم ترکی در اینباره مینویسد: «به جای اینکه بیاییم و موسیقی بینالمللی بسازیم، باید روی ملودی های خودمان کار کنیم... و بعد آنها را بصورت پلی فونیک و طبق قوانین هارمونیک موسیقی غربی تنظیم کنیم.» سیاستی که گوکلپ ترسیم کرده بود متشکل از تقویت دو الگوی غیرعثمانی بود: یکی موسیقی پیشا-اسلامی و فولکلوریک منطقهی آناتولی که باید تقویت میشد و چون گوش همه با آن آشنا بود نیاز چندانی به کار فرهنگی از بالا برای ترویج آن نمیدید. نیمهی دیگر استراتژی گوکلپ همهگیر کردن موسیقی کلاسیک اروپایی بود؛ بعنوان بالاترین مظهر تمدن مدرن غربی. و تاکید بر همین قسمت از استراتژی فرهنگی تازهی او بود که شکست زودهنگامی برای آن به ارمغان آورد. اگرچه که شاید بتوان تاثیراتش را در آیندهی نزدیک ترکیه ردگیری کرد. ایستگاههای رادیویی و سالنهای کنسرت در هر شهر و روستایی که وجود داشتند شروع کردند به پخش موسیقی کلاسیک غربی و اجراهایی از بالههای مشهور کلاسیک با ترجمهی ترکی اما این مدرنیزاسیون آمرانه آرام آرام مردم با واکنشی غریزی از این پداگوژی فرهنگی زده شدند و در عوض به گوش کردن به ایستگاههای رادیویی عربی (علی الخصوص لبنان و مصر) روی آورند. این گرایش به بازگشت دوباره به سنتهای عثمانی به تدریج جای خود را در میان مردم و علیالخصوص طبقات کمدرآمد جامعه باز کرد و منجر به ظهور موسیقی کوچه-بازاری "عربسک" در دههی شصت میلادی شد. در واقع اگرچه ایده ی گوک آلپ در فراگیر شدن موسیقی کلاسیک غربی و ایجاد بنیانی محکم برای آن در ترکیهی جدید شکست خورد، اما در نتیجهی سیاستهای او و واکنش متقابل جامعه موسیقی در دههی شصت میلادی دو گرایش «پاپ آناتولی» که با تاثیرپذیری از موسیقی پاپیولار راک ان رول و سایکدلیک غربی به بار نشسته بود، و همینطور «عربسک» که از سازبندی و ساختاری شبیه به موسیقی عربی/عثمانی برخوردار بود، سلیقهی عمومی جامعه را تحت سلطهی خود در آوردند.
ایدهی ساده ضیا گوک آلپ بعدتر در فضای نسبتن بازی که برای موزیسینها در دهه پنجاه و شصت میلادی وجود داشت، کمک حالی بود برای شروع و سپس محبوبیت فراگیر آناتولین راک. موسیقیای که گیتار و باس و درامز را با باقلاما، نی و کمانچه آشتی داد و توسط کسانی رشد کرد و پروبال گرفت که نه موزیسین حرفهای بودند و نه تحصیلکردهی این حوزه. آناتولین راک در نیمهی دهه 60 پاگرفت، در سالهای ابتدایی دههی هفتاد روزگار طلایی خودش را سپری کرد و از نیمهی دههی هفتاد به بعد همزمان با بحرانهای سیاسیای که در کشور جریان داشت رو به خاموشی رفت تا سالهای سیاه کودتای 12 سپتامبر 1980 (کودتای کنعان اورن) که موسیقی را به یکباره به محاق برد. در ادامه به معرفی پنج چهرهی مهم این موسیقی میپردازم:
اَرکین کورای (ارکین بابا) پدر راک ان رول ترکیه و یکی از ارکان مهم در ظهور و گسترش این موسیقی بود. متولد 1941 استانبول و یکی از نخستین کسانی که در ترکیه به اجرای موسیقی راک پرداخت. در دهه ی پنجاه الویس پرسلی و فتس دومینو را با گروهش کاور کرد. اواخر دهه ی شصت بود که با دو سینگل ‘Anma Arkadaş,‘و ‘Hor Görme Garibi’ به چهرهای شناخته شده تبدیل شد. انتشار دومین آلبومش در سال 1974 با نام Elektronik Türküler (ترانههای الکترونیک) یکی از اتفاقات مهم در تاریخ موسیقی ترکیه محسوب می شود. کاری که با گردآوری ملودی های ترکی و حال و هوای سای و پراگرسیو موجود تازه ای را به موسیقی معرفی کرد. موسیقی آلبوم المانهای الکترونیک را به آهنگهای فولک ترکیه اضافه کرده و نوعی تلفیق را به اجرا میگذارد که در زمان خودش منحصربهفرد بود و هنوز هم البته تازگیاش را حفظ کرده است. آهنگ Cemalim از این آلبوم قطعهی فولک قدیمی ای است که نخستین بار توسط رفیق باشاران، یکی از خوانندگان فولکلور ترکیه اجرا شد. شعر این آهنگ از دید شریفه، همسر جمال روایت می شود و مرثیه ی شریفه است در سوگ نو-همسر کشته شده اش.
باریش مانچو (Barış Manço) شاید شناخته شدهترین چهرهی موسیقی راک ترکیه در خارج از مرزهای کشور باشد. محبوبیت مانچو تنها به خاطر ترانههای ماندگاری که برای مردم ترکیه خواند نیست. حضور در عرصه ی بین المللی بعنوان سفیر صلح سازمان ملل، اجرای ترانه به زبان های مختلفی چون انگلیسی، ژاپنی و فرانسوی، اجرای برنامه های تلویزیونی برای کودکان و چیزهای ریز و درشت دیگر از باریش مانچو یک Public Figure به یاد ماندنی ساخته است.
مِحمِت باریش مانچو به سال 1943 در استانبول متولد شد. برادرش که چند سالی قبل تر از او، یعنی در بحبوحهی جنگ جهانی دوم به دنیا آمده بود "ساواش" (به معنای جنگ) نام داشت. اسم باریش (صلح،آشتی) را به مناسبت پایان جنگ، سالها بعد روی محمت گذاشتند. محمت در سالهای دبیرستان وقتی اجرای ارکین کورای را میبیند تصمیم میگیرد اولین گروه موسیقیاش را با نام Kafadarlar دور هم جمع کند. با شروع دههی شصت در بند دیگری به نام Harmoniler تجربه هایی از اجرای قطعات توییست آمریکایی و بازخوانی آهنگ های فولکلور ترکی به سبک راک ان رول کسب می کند. پس از آن به فرانسه و سپس لیژ بلژیک سفر میکند و در آنسوی مرزهای ترکیه طعم موسیقی راک را میچشد. با گروهش، Les Mistigris اجراهایی در آلمان، بلژیک، فرانسه و ترکیه برگزار میکند. در سال 1967 از یک تصادف خطرناک جان سالم به در میبرد، اما مجبور میشود برای پوشاندن اسکار به جا مانده از این حادثه روی لب بالایش برای همیشه سبیل معروفش را حفظ کند!
دههی هفتاد دههی درخشش مانچو در صحنهی موسیقی ترکیه است. پس از انتشار آهنگهایش تحت عنوان نخستین آلبوم مستقلش، Dünden Bugüne شروع به کار روی آلبومی می کند که یکی از ماندگارترین کارهای آناتولین راک در دهه ی هفتاد است: 2023. تاثیرپذیری از نمونههای خارجی ژانر پراگرسیوراک در این اثر به خوبی خودش را نشان میدهد. پس از این آلبوم، مانچو دهه ی هفتاد را با انتشار دو آلبوم دیگر به پایان می رساند و پس از آن به انتشار Compilationهایی از آثاری که منتشر کرده می پردازد. با شروع دهه ی هشتاد مانچو دیگر از صحنه ی راک فاصله می گیرد و به موسیقی پاپ ترکیه و همچنین موسیقی کودکان نزدیک تر می شود.
موسیقی باریش مانچو همچون نام خودش سرشار از صلح و دوستی است. او از عناصر فولکلور ترکیه، نوستالژیهای روستایی، شیوهی زندگی کشاورزان و دامداران آناتولی و بسیاری المانهای دیگر در هرچه بومی تر کردن موسیقی خودش بهره برد و با وجود تجربیات نسبتن محدود و تاثیرگذاری که به تنهایی و همراه با گروه Mogollar در دهه ی هفتاد در موسیقی راک داشت، نمی توان نام او را از بدعت گذاران موسیقی آناتولین راک، قلم گرفت. باریش در سال 1999 و در 56 سالگی بر اثر حمله ی قلبی درگذشت.
از میان پدران راک ترکیه داستان جم کاراجا (Cem Karaca) متفاوت از بقیه است. کاراجا، پدر راک معترض ترکیه در 1979 متهم به هواداری از مارکسیست-لنینیستها و تجزیهطلبها شد و این سرآغازی بود برای حدود ده سال تبعید خودخواسته به آلمان غربی.
کاراجا به سال 1945 در استانبول و از پدر و مادری هنرمند زاده شد. مادرش خوانندهی اپرا بود و شاید علت مایههایی از اپرا که در صدای تنور کاراجا دیده میشود هم همین تاثیرپذیری از مادر باشد. خیلی زود به موسیقی روی آورد، اولین گروهش به اسم Dynamites گروهی بود که کارهای کلاسیک راک را کاور می کرد. پس از آن به گروه Jaguars پیوست، گروهی که به کاور کردن کارهای الویس پرسلی مشغول بود. پس از تجربهی Jaguars بود که کاراجا موسیقی خودش را کلید زد و شروع کرد به ساختن آهنگ. در گروه Apaslar، برای اولین بار به زبان ترکی، راک را تجربه کرد. اولین Hit خودش را با این گروه در رقابتهایی که میکروفون طلایی به راه انداخته بود منتشر کرد: Emrah که مقام دوم را در رقابت سال 1967 میکروفون طلایی کسب کرد. دو سال بعد به همراه بیسیست Apaslar، گروه را ترک کرد و Kardaşlar را کلید زد.
مهمترین تجربهی کاراجا اما با Mogollar رقم خورد. او تنها دو سال یعنی از 1972 1974 برای آنها خواند. موگولار که پیش از کاراجا یک سال با باریش مانچو بعنوان وکالیست همکاری کرده بود، سالهای خوبی را با کاراجا سپری کرد. Cahit Berkay مرد اول گروه موگولار که می خواست گروهش را در سطح جهانی معرفی کند، به فرانسه رفت و همین شد پایان همکاری کاراجا با موگولار. کاراجا اما باز به سراغ تشکیل یک گروه دیگر رفت: Dervişan، جایی که موسیقی پراگرسیو را در موسیقی فولکلور ترکیه حل کرد. در اواخر همین دهه بود که کاراجا به آلمان غربی رفت و زمانی که به ترکیه بازگشت، دوران کودتا پایان یافته بود. تورگوت اوزل، رئیس جمهوری وقت ترکیه برخلاف ژنرال اِورِن، از کاراجا استقبال کرد و او را دعوت کرد تا به زادگاه خودش برگردد.
کاراجا در سال 2004 و در اثر حملهی قلبی درگذشت، در حالی که نامش هنوز هم بعنوان نمادی از عصیان و اعتراض در موسیقی توسط جوانان گرامی داشته میشود.
فیکرت کیزیلوک (Fikret Kızılok) از مهمترین چهرههای موسیقی راک ترکیه و یکی از مدرن ترین موزیسینهای ترک زبان است. کیزیلوک یک گیتاریست حرفهای بود [گیتار کلاسیک] و این وجه افتراقش با سایر پدران موسیقی راک ترکیه غنای موسیقیاش را هم دوچندان کرد. صدای گرم و دلنشین کیزیلوک و گرایش به موسیقی تجربی نیز دو ویژگی بارز کیزیلوک هستند که او را در میان چهرههای موسیقی آناتولین راک برجسته میسازد.
کیزیلوک در سال 1946 و در استانبول متولد شد. در دبیرستان گالاتاسارای به تحصیل پرداخت و سپس برای ادامه تحصیل رشتهی دندانپزشکی را انتخاب کرد. نخستین ساز موسیقیاش آکوردئون بود اما زمانی که هفده سال داشت گیتار به دست شد و به همراهی Cahit Oben و چند نفر دیگر به کاور کردن کارهای بیتلز و شبیه به آن مشغول شد. کیزیلوک پس از تجربیاتی که با این گروه داشت، دورهی کوتاهی را از موسیقی کناره گرفت تا تحصیلات دندانپزشکی را به پایان برسد. پس از آن در کنار باریش مانچو حدود یک سال به اجرای موسیقی پرداخت تا اینکه در سال 1969 نخستین سینگل خودش را منتشر کرد. در همین زمان بود که برای تقویت اندوختههایش از موسیقی فولکلور آناتولی و فراگیری باقلاما (ساز) به دیدار عاشیق ویسل، یکی از نامدارترین عاشیقهای ترکیه رفت. حاصل این دیدارها که ادامه هم پیدا کرد برای کیزیلوک کاور آهنگ معروف عاشیق ویسل به نام Uzun İnce Bir Yoldayım بود. این کاور آنچنان محبوبیتی پیدا کرد که در همان زمان خوانندگان دیگر موسیقی آناتولین راک نظیر باریش مانچو و اوزدمیر اردوگان هم نسخههای خودشان را از این کار منتشر کردند.
پس از مرگ عاشیق ویسل، کیزیلوک یک سال سکوت کرد و چیزی نخواند. زمانی که موسیقی را دوباره آغااز کرد اما، در دورهای قرار گرفته بود که سیاست همه چیز را آغشته به خود کرده بود و فیکرت هم در این دهه کار بر روی آلبومی تجربی را آغاز کرد که در آن قرار بود شعرهای ناظم حکمت را بخواند. این آلبوم با عنوان Not Defterimden در سال 1977 منتشر شد. خیلی البته طول نکشید که دورهی کودتا فرا رسید و فیکرت را باز هم در خاموشی کشاند. پس از این دورهی سکوت طولانی آلبوم Zaman Zaman از او منتشر شد که گذاری بود از فضای سیاسی آلبوم قبلی به تغزل و ترانههای عاشقانه. این تجربه در آلبوم بعدی Yana Yana هم تکرار شد، فیکرت بسیاری از آثار ماندگارش را در همین آلبومها خلق کرد.
فیکرت کیزیلوک در 53 سالگی بر اثر حملهی قلبی درگذشت.
-------------
- برای گوش کردن و دانلود پلی لیستی از موسیقی راک آناتولی ترکیه به کانال تلگرام پاراساندر سر بزنید
مطلبی دیگر از این انتشارات
«مورسو» اگر آواز میخواند
مطلبی دیگر از این انتشارات
«آیینهات خواهم شد»
مطلبی دیگر از این انتشارات
شوخِ بیروحِ پراحساس (نگاهی به آلبوم Life Goes On از کارلا بلِی)