لیدل ریچارد، معمار آتشین راک اند رول، در سن 87 سالگی درگذشت
لیدل ریچارد/ Little Richard (Richard Wayne Penniman تولد: 5 دسامبر 1932 | مرگ : 9 می 2020) که خود را "پادشاه و ملکه" راک اند رول مینامید و تأثیر بهسزایی بر هنرمندانی چون دیوید بویی و پرینس گذاشته بود، روز شنبه نهم می، در سن 87 سالگی در شهر Tullahoma درگذشت.
خبرها حاکی از آنند که مرگ این هنرمند ناشی از سرطان استخوان بودهاست. مجلهی رولینگ استون اولین منبع انتشار خبر فوت وی است.
لیدل ریچارد به سبب پیانو نوازی پرشور، صداهای غرّنده، آرایش عجیب و لباسهای خاص خود، مرزهای بسیاری را در زمینه هنر نمایشی گسترش داد. بروز گرایشات جنسی خاص به نوبه خود برای یک هنرمند معمولی بسیار چالش برانگیز است؛ چه برسد به این که آن هنرمند سیاه پوستی باشد که در جنوب آمریکا به دنیا آمده باشد.
او نیروی قدرتمند طبیعت بود که بسیاری از بزرگان زمان خود را تحت تأثیر قرار داده؛ از اوتیس ردینگ گرفته تا پرینس و حتی مایکل جکسون. جیمی هندریکس، که زمانی در گروه ریچارد بود، گفته بود که آرزو دارد گیتارش صدایی مانند صدای ریچارد داشته باشد. حتی دیوید بویی که ریچارد را برای اولین بار در یک فیلم دیده بود، در مصاحبه با مجلهی Performing Songwriter در سال 2003 گفته بود که: «اگر بخاطر او نبود، شاید من اصلا سراغ موسیقی نمیآمدم.»
باب دیلن روز شنبه برای گرامیداشت یاد ریچارد توییتی کرد : «من همین الآن خبر ریچارد را شنیدم و بسیار ناراحت شدم! او ستارهی درخشان من بود. او نوری بود که زمانی که پسر بچه بودم، من را در تاریکی راهنمایی میکرد. او روح و انگیزهای بود که سبب شد من تمام کارهایی را که میخواستم، انجام دهم...»
ریچارد در تمامی کارهایش بسیار جسور و بیپروا بود. فیلمهایی چون Down and out in Beverly Hills، موسیقی کودکان و اجراهای تبلیغاتی. اما مهمتراز تمام این نکات این است که او پیشگام در موسیقی راکانرول بود که سبکهای کانتری، بلوز، موسیقی کلیسایی و واریته را با هم ترکیب کرد و چیزی ساخت که ویژهی خودش بود. اجرای لیدل ریچارد به همراه Tom Jones را میتوانید در یوتیوب ببینید
آقای Richard Wayne Penniman با نام هنری Little Richard در پنجم دسامبر سال 1932، در شهر مِیکِن ایالت جورجیا در خانواده ای 15 نفره به دنیا آمد. پدر او شغلهای متعددی چون سنگ تراشی آجر و فروشندگی قاچاقی مشروب داشت و در آخر صاحب یک کلوپ شبانه شد. هنگامی که ریچارد 19 سال داشت، پدرش بیرون از کلوپش، به ضرب گلوله کشته شد. به گفته خود ریچارد شهر میکن "شهرکوچک گل آلودی" بود: «یک عالمه گِل و یک عالمه گاو و یک عالمه مرغ و یک عالمه خوک. آنجا مکان زیبایی بود و من مدام در خیابانها بالا و پایین میرفتم و تا جایی که میتوانستم بلند بلند آواز میخواندم و همه سر از پنجرهها بیرون میآوردند و قریاد میکشیدند "خفه شو! خفه شو! تو خیلی سروصدا میکنی!" اما من همان زمان هم آهنگ Tutti Frutti را میخواندم و با پیانو خودم آهنگ Lucille را اجرا میکردم.» این دو آهنگ بعدها به آهنگهای بسیار موفق ریچارد تبدیل شدند. اجرای Lucille را میتوانید از اینجا در یوتیوب تماشا کنید
او برای ارتقای سبک خود، چیزهایی را از هنرمندانی که دوستشان داشت قرض میگرفت؛ مثل خواننده و پیانیستی به نام Esquerita. اسکوئریتا همجنسگرا بود و از ابراز این مسئله ترسی نداشت. او آرایش میکرد و لباسهای خاص میپوشید. او به ریچارد پیانو نواختن را آموخت. ریچارد همچنین از مریون ویلیامز فریاد مخصوصی که علامت تجاریاش به حساب میآمد را قرض گرفت.
چارلزوایت، نویسنده بیوگرافیای به نام "زندگی و زمانهی لیدل ریچارد"، صدای او را اینچنین توصیف میکند : «کولاکی از آتش بر روی قطب شمال. اکثر خوانندههای بزرگ راک تلاش دارند صدای او را کپی کنند.» در دهه 50 میلادی، صنعت موسیقی، مانند هر چیز دیگری در آمریکا، به موسیقیهای نژادی تقسیم شده بود. ریچارد در مصاحبهای با Morning Edition میگوید: «در آن زمان موسیقی سیاه پوستان بهعنوان موسیقی نژادی (Race Music) شناخته میشد و در ایستگاههای مخصوص سفید پوستان اجرا نمیشد.»
هنرمندان سفید پوست بسیاری چون Pat Boone از آهنگهای ریچارد الهام میگرفتند اما ریچارد ادعا میکرد که ارزش آن آهنگها حتی یک "10 سنتی" هم نیست. او از وضع مالی بد خود در آن زمان گله میکرد که مجبور بود برای رسیدن به پول و رفاه کافی، تلاش زیادی کند و کمپانیها و هنرمندان دیگر او را از خود دور میکردند. در نهایت ریچارد از آهنگها، فیلمها و اجراهای تلویزیونی خود شهرت و پول بسیار خوبی کسب کرد. او دنیا را گشت و برای سالیان سال برای هنرمندان هم مورد احترام بود و هم مورد تقلید!
ریچارد مرد افراط بود : یک خوانده پاپ پرشور و در زندگی شخصی، فردی متدیّن که کتاب انجیلش را همیشه با خود حمل میکرد. گاها پیش میآمد که او قصد رها کردن تجارت خود، و شروع زندگی بهعنوان یک کشیش را میکرد. مانند خیلی از اعضای خانواده خودش. دههی 70 میلادی برای ریچارد سالهای سختی بود. او روزانه صدها دلار از ثروتش را خرج مشروبات الکلی و داروهای مخدر میکرد. او در مصاحبهای با NPR اینچنین گفت: «من داشتم سقوط میکردم. من داشتم غرق میشدم. من تازه داشتم از اون وضع بیرون میاومدم. نمیخواستم خودم رو درگیر کنم. نمیخواستم بجز اینکه با قلبم جشن بگیرم کار دیگهای بکنم.» در همان زمانها بود که ریچارد برادر کوچکترش را از دست داد و دو نفر از دوستانش نیز کشته شدند؛ «بعد با خودم گفتم، ‘خدا داره یه چیزی به من میگه’. اون موقع این فکر به ذهنم رسید ‘یه نفر چه سودی میکنه حتی اگر کل دنیا رو بهش بدند، در ازای اینکه روحش رو بفروشه؟’ یا بذار اینجوری بگم "در ازای یک روح، چه چیزی رو باید به خدا بدیم؟" و من تصمیم گرفتم زندگیم رو به خدا بدم.»
کسی مثل ریچارد، هنرمند با استعداد و نوازندهای بیباک باید پا به عرصه موسیقی میگذاشت تا صنعت موسیقی آمریکا را به پیش ببرد. او دوست داشت به مردم یادآوری کند که او "معمار" راک اند رول بود. واضح است که او به تنهایی این موسیقی را بهوجود نیاورده است، اما به طور قطع از مهمترین طراحان این سبک بود.
ترجمه از سایت CNN
مطلبی دیگر از این انتشارات
«مدرسهای برای هنر گوش کردن»
مطلبی دیگر از این انتشارات
نگاهی به آلبوم So از پیتر گابریل
مطلبی دیگر از این انتشارات
مروری بر آلبوم Human کاری از شای ماسترو