از موسیقی، فرهنگ، هنر و زندگی مینویسم و ترجمه میکنم.
نگاهی به درونمایهی رمان دنیایِ قشنگِ نو در موسیقی راک
«بر این باورم که طی نسل آینده حاکمان دنیا متوجه خواهند شد که شرطیسازی نوزادان و هیپنوتیزم تخدیری ابزارهای حکومتی نتیجهبخشتری در قیاس با چماق و زندان هستند، و این که میلِ مردم به قدرت را میتوان به همان اندازهی استفاده از شلاق و زور، با تلقین به آنها برای عشق ورزیدن به بندگیشان ارضا کرد. به عبارت دیگر، احساس میکنم که مقدر شده کابوس ۱۹۸۴ در کابوس دنیایی تلفیق شود که بیشتر شبیه آن چیزی است که من در دنیای قشنگ نو تخیل کردهام.»
آنچه خواندید بخشی از نامهی آلدوس هاکسلی، نویسندهی انگلیسی به هموطن خود جورج اورول بود. هاکسلی در سال 1932 رمان مشهور پاد-آرمانشهری (Dystopian) خود را به نام دنیای قشنگِ نو (Brave New World) منتشر کرد و 17 سال بعد نوبت اورول بود که مشهورترین رمان پاد-آرمانشهری قرن بیستم را منتشر کند: 1984. نامهی هاکسلی به اورول (اینجا بخوانید) خود شامل یک پیشبینی جالب دیگر علاوه بر پیشبینیهای تحریر شده در کتاب هم هست، و آن اینکه دنیا در آینده بیشتر شبیه به آنچه که او تصویر کرده خواهد شد، تا آنچه اورول در کتابش آورده. هاکسلی در دنیای قشنگ نو به 600 سال بعد میاندیشد؛ اما هنوز 100 سال هم از انتشار این کتاب نگذشته که با خواندنش میتوانیم خود را میان بسیاری از الگوهای ترسیم شده در کتاب زنده و حاضر ببینیم. در واقع اگر 1984 زندگی انسان مدرن تحت حاکمیت یک اقلیت مستبد و تمامیت-خواه را نشان میدهد (شیوهی حکومتهای کمونیستی؛ شیوهای که هنوز در بسیاری از نقاط جهان مو به مو دارد اجرا میشود)، پاد-آرمانشهر هاکسلی در دنیای قشنگ نو زندگی انسان مدرن را تحت سیطرهی فرهنگ مصرفی و لذت-جویانه ترسیم میکند. اگر سوژهی 1984 از زندگی کردن لذتی نمیبرد و بندگی برایش عذاب-آور است، سوژهی دنیای قشنگ نو به بندگی خود عشق میورزد چرا که سعادت را در تسلیم شدن به زندگیای میبیند که برایش مقدر ساختهاند: «راز سعادت در همین نهفته است: دوست داشتن آنچه آدم باید انجام بدهد. تمام هدفهای شرطیسازی در این خلاصه میشود: علاقهمند ساختن آدمها به سرنوشت اجتماعیِ گریزناپذیرشان.»
هاکسلی برای فرار از درد و رنجی که گاه ممکن است سراغ آدمهای رمانش بیاید، مخدری به نام "سوما" را معرفی میکند. قرصی که یکی دوتایش برای درمان هر درد و ناراحتیای کفایت میکند. انسانی که در دنیای قشنگ نو زندگی میکند به واقع حق ندارد ناراحت باشد و لذت نبرد. و این کار توسط قرص شادی آور سوما صورت میگیرد:
«اگر از قضای بد، چیز ناگواری پیش بیاید، خوب همیشه "سوما" هست که ما را از واقعیتها فارغ کند. همیشه سوما هست که عصبانیتمان را تسکین بدهد و میانهمان را با دشمنانمان صفا بدهد و به ما حوصله و بردباری ببخشد. در زمان گذشته آدم فقط با صرف کوشش زیاد و بعد از سالهای دراز تحت تربیت شدید اخلاقی میتوانست بر این مسائل فائق بیاید. امروز دو سه قرص نیمگرمی میخوری و دردت دوا میشود. حالا دیگر هر کسی میتواند صاحب فضیلت باشد. میتوانی دست کم نصف خلقیات خودت را با شیشه اینطرف و آن طرف ببری. مسیحیت بدون اشک و آه_سوما یعنی این.»
ایدهی سوما باعث شد تا گروه The Strokes یکی از آهنگهای اولین آلبوم خود را به همین عنوان نامگذاری کند. قطعهی سوم آلبوم Is this it? منتشر شده به سال 2001 از گروه استروکز، با چنین اعلامی آغاز میشود:
"سوما چیزیه که وقتی سختیا چشاشونو داره باز میکنه، میندازن بالا."
بر خلاف ارجاع مستقیم و بیپردهی گروه ایندی راک نیویورکی استروکز، گروه The Smashing Pumpkins هم دریکی از آهنگهای خود به همین نام (Soma) ارجاعاتی به درونمایهی این رمان دارد. آهنگ Soma از آلبوم Siamese Dream منتشر شده به سال 1993 یک گاراژ/سایکدلیک راک دهه نودی است که دربارهی خاصیت تخدیرکنندگی دوست-داشتن صحبت میکند. بیلی کورگن، خوانندهی گروه اسمشینگ پامپکینز دربارهی این آهنگ میگوید: «سوما بر اساس این ایده ساخته شد که یه رابطهی عاشقانه تقریبن مثل یه مادهی مخدر میمونه: کم کم شما رو خواب میکنه، آروم و خاطرجمعتون میکنه و باعث میشه احساس امنیت و اطمینان از همهچی داشته باشین.»
*تمام نقل قولها از کتاب "دنیای قشنگ نو" از ترجمهی سعید حمیدیان، نشر نیلوفر برداشته شده است.
مطلبی دیگر از این انتشارات
دهه ۲۰۱۰ : ده سالی که فرهنگ عامه را ورشکست کرد
مطلبی دیگر از این انتشارات
اپرا در جهنم | بخش دوم
مطلبی دیگر از این انتشارات
جا دادن یک ارکسترسمفونیک توی یک ماشین کوچک