از موسیقی، فرهنگ، هنر و زندگی مینویسم و ترجمه میکنم.
«نگاهی به کارنامهی مارک هالیس»
تاکتاک یکی از دهها و شاید صدها گروه بریتانیایی بود که با سینثپاپ دهههشتاد در بریتانیا پا به عرصه فعالیت گذاشت. یکی از آن معمولیها، اگرچه نه خیلی کم سروصدا. به هر حال آنها تا انتشار سومین آلبومشان در سال 1986 اسم و رسمی در حد محلی به هم زده بودند. "رنگ بهار" آنها در چارت بریتانیا توانست تا رتبه 8 بالا بیاید و در کشورهای دیگر مثل هلند تا رتبه 1 هم صعود کند. این موفقیت کوتاه مدت اما در دستان گروه خیلی زود با تغییری اساسی در "مود" گروه به یک موفقیت بلندمدت تبدیل شد. وقتی هالیس و رفقا عطای تجارت را به لقایش بخشیدند و برای ضبط "Spirit of Eden" به جای کارهای مرسوم، ساعتها ایمپرووایز و تجربه کردند فکرش را نمیکردند که بعدها بعنوان آغازگر موج تازهای از تجربهگرایی شناخته شوند. تجربهگراییای که روی لبهی هر آنچیزی حرکت میکرد که تاکتاک به آن تعلق داشت: راک، جز، کلاسیک و امبینت. EMI البته عذر آنها را خواست و برای آلبوم بعدی پولی در اختیارشان قرار نداد و بازار هم از آنها روی گرداند، اما منتقدان اندکی میدانستند چیزی جدی در حال وقوع است. چیزی که فیزیک و روحش از سروصدا مایلها دور است. “Laughing Stock” آخرین اکوهای یکی از مهمترین گروههای دهه هشتاد بود. گروهی که حالا یکی از اعضایش هم آنها را ترک کرده بود (پائول وب) و آخرین یادگاریش را با دو عضو باقیمانده ساخت و به هر زحمتی که بود روانهی بازار کرد.
بعد از دیسبند شدن، پائول وب به همراه درامر گروه، لی هریس به پروژهی .O.rang چسبید و بعدتر هم تحت نام Rustin Man با بت گیبنز (Portishead) آلبومی مشترک با عنوان Out of Season منتشر کرد. مارک هالیس، مغز متفکر گروه اما همین فرازونشیب نصفهنیمهی رفیقش را هم نداشت. تنها خبری که از او بعد از تمام شدن تاکتاک به گوش رسید انتشار یک آلبوم سولو در سال 1998 با عنوان Mark Hollis بود. کاری که در بهترین حالت این عبارت معروف مینیمالیستها را به زبان موسیقی بیان میکرد: Less is More. اگرچه سازبندی این اثر از آثار متاخر تاکتاک نیز بسیار گستردهتر است و سازهایی چون گیتار آکوستیک، درامز، کنترباس، پیانو، هارمونیوم، کلارینت، هارمونیکا، ترومپت، فلوت، باسون و... را در برمیگیرد اما مخاطب در میان این سازبندی وسیع دچار هیچ آشفتگیای نمیشود. کاربرد تُنُک و بافاصلهی صداها (اعم از وکال و سازها) موجب شده تا در این میان سکوت نیز همچون یک ساز مستقل در بافتار قطعات نقش خود را بازی کند.
کارنامهی مارک هالیس چه در آثار متاخر تاکتاک و چه در تنها آلبومی که از او منتشر شده، یک غول بیادعا را تصویر میکند. غولی که جایگاهش در اعماق آبهای موسیقی است. آنجا که فشن موسیقایی پرسروصدا جایش را به روش ذن-مانند کسانی مثل هالیس بدهد. آنجا که روی تابلوی ورودیش نوشتهاند: Less is More.
مطلبی دیگر از این انتشارات
«مصرف کن و خوشبخت شو»
مطلبی دیگر از این انتشارات
دربارهی سفرهای مایلز دیویس به پاریس
مطلبی دیگر از این انتشارات
ماریسا مور، پاپ-فولک شیرین مکزیکی