یادبود (مروری بر آلبوم Hallgató از فرنتس اسنتبرگر)

نویسنده: آزوزا اونو

فرنتس اسنتبرگر، گیتاریست و آهنگساز، در یک همکاری مشترک با کلِر کوارتت قطعاتی از خودش به همراه آثاری از شوستاکویچ، جان داولند و ساموئل باربر را روی صحنه برده است.

همه‌ی قطعات، حول موضوع یادبود متمرکز شده است و چشم‌اندازی است به شکل‌های مختلف آن.

اسنتبرگر، کنسرتوی خود برای گیتار و ارکستر را، با نام “In Memory of My People” که در سال‌های 1994 تا 1995 ساخته شده، به عنوان یادبود پنجاهمین سالگرد پایان هولوکاست نوشت. در اینجا تنظیمی از پارتیتور اصلی اثر برای گیتار و کوارتت زهی می‌شنویم. ترک اول آلبوم، Hallgató ، که المان‌های جز و موسیقی فولک مجارستان، به یک اندازه، در آن سهیم‌اند، در مرکز خود، بداهه‌نوازی دارد. تک‌نوازی‌های گیتار طولانی است (اولی، به تنهایی، یک سوم قطعه را به خود اختصاص می‌دهد.)، اما اجرای آن چنین احساسی به دست نمی‌دهد. به نظر می‌آید صدادهی دلنشین و غنی ساز، به خوبی فضای کنسرت را پر کرده است. علاوه بر این، روباتو‌*های روان اسنتبرگر، در ایجاد فضای ملانکولیک اثر موفق است.

با این حال، عنصر آزادی باعث می‌شود که این تفسیر، بیش از حد تاریک یا یک‌طرفه نشود. ورود گروه از میانه‌ی موومان تا حدودی غیرمنتظره است، اما رویکرد خوش‌سلیقه‌ی ارکستر باعث نمی‌شود که این حضور، بی‌جا به نظر برسد. ترک سوم به نام Tánc بسیار چشم‌گیر است: بده‌-بستانِ سریع بین اسنتبرگر و ارکستر باعث حرکت پرانرژی و بسیار ریتمیک موومان می‌شود ؛ همچنین نشان‌دهنده‌ی درک بالا در همکاری آن‌هاست. با وجود حضور ملودیک‌تر آنسامبل در این قطعه نسبت به Hallgató، اما از کیفیت نواختن چیره‌دستانه و ظریف گیتار کاسته نشده است.

کوارتت سی مینور از شوستاکویچ، جنبه‌ی ترسناک «یادبود» را نشان می‌دهد. تعبیر کلِر کوارتت، به طور موثر، هم کناره‌گیری کنایه‌آمیزی از اندوه را نمایش می‌دهد و هم تفسیری سراسر خشمناک از آن به دست می‌دهد. خشکی و تلخی قابل توجه موتیف D-S-C-H *، که آغازگر موومان اول (ترک چهارم) است، با اجرای (مثلن) کوارتت پاول هاوس* متفاوت است که خطوط لگاتو* در آن‌جا، برای من لحن ترجیحا نرم و لطیف‌تری دارد. نه به این معنی که رویکرد کلِر کوارتت خوب نیست، به ویژه هنگامی که مسیر کلی موومان را در نظر می‌گیریم: لحظات متناوب از شاعرانگی در نیمه‌ی انتهایی، کیفیت غم‌آلودی دارد که در سختی و شدت آن تعادل ایجاد می‌کنند.

شفافیت و وضوح موومان دوم، علی‌رغم زمختی آن، دیوانگی‌ای ضروری به همراه دارد که بر شدت آن افزوده می‌شود. (برای این منظور، آچلراندو* در پایان کار، خوب از کار درآمده است.) لارگوی پایانی (ترک هشتم) یک تسکین موزیکال بر بُرندگی موومان‌های دیگر است. از برخی جهات، از لحاظ وجود بافت‌های تقلیدی، آن را به موومان آغازین شبیه می‌کند. اما اکنون وجود یک موتیف سوسو زننده‌ی پنج نتی و موومان مداومی همراه با کادانس ،اجتناب‌ناپذیر است. همچنین، این آنسامبل، آشوب موتیف D-S-C-H را با یک حضور محزون جایگزین می‌کند که به ما در درک قضاوت کوارتت از اثر که همانا مصالحه و تسلیم است، کمک می‌کند.

آداجیو برای زهی‌ها از ساموئل باربر (ترک 11) یک انتخاب جذاب برای شرح دو وجه یادبود است: رنج و زیبایی. اثری که از موومان دوم کوارتت زهی‌اش (اپوس 11) سرچشمه گرفته است. اما در نهایت توسط آهنگساز برای ارکستر زهی تعدیل شد و در سال 1938 توسط توسکانینی به اجرا درآمد. اگرچه شنوندگان ممکن است احساس کنند که جاذبه‌ی اثر به بهترین شکل، با تراکم گسترده‌ی ارکستر به دست می‌آید، اما ورژن اورجینال آن، بیان غم صمیمانه‌تری را از آن بیرون می‌کشد. مدیریت یک تمپوی مناسب برای این قطعه بدون شک مشکل است و دامنه‌ی صوتی سایر نسخه‌های ضبط شده، کاملن گسترده است. متاسفانه به نظر من سرعت کوارتت برای درک اثر نفس‌گیر باربر، خیلی بالاست و ویلن، در عین غنی بودن، گاهی حضور بیش از اندازه دارد. گرچه همه چیز از دست نمی‌رود: کوارتت، کاراکتر پیچ در پیچ ملودی را تقویت می‌کند. به طریقی که باعث می‌شود دائمن صعود کند و به اوج برسد. لاین چلو در 2:38 دوست‌داشتنی است: با کیفیتی مدیتاتیو (meditative) اما مملو از احساس ملموس، بر نفوذپذیری کار نور می‌تاباند.

مهندسی ضبط قابل قبول است اما کار چندانی برای به حداقل رساندن نویز پس‌زمینه انجام نشده است. صرف نظر از اشتباهات کوچک، چیزهای زیادی برای قدردانی از تلاش‌های اسنتبرگر و کلِر کوارتت، و لذت بردن از این مجموعه وجود دارد.


منبع: وب‌سایت THE CLASSIC REVIEW
* روباتو: روباتو (به ایتالیایی: tempo rubato، به‌معنی «آزاد و منعطف در ارائه» و «زمانِ دزدیده‌شده») اصطلاحی در موسیقی است که به کاهش یا افزایشِ جزئیِ تُندا (تمپو) در هنگام اجرای قطعات موسیقی به‌منظورِ ایجادِ کیفیتِ بیانیِ بهتر گفته می‌شود. روباتو بیشتر در موسیقی رمانتیک رایج است.
* D-S-C-H: یک موتیف و نوعی رمز موزیکال است که شوستاکویچ برای نمایش خود از آن استفاده می‌کرد. شامل تُن‌های D و E flat و C و B natural است که در نت‌نگاری آلمانی به شکل D و Es و C و H نوشته می‌شود که ابتدای نام شوستاکویچ را نشان می‌دهد: D. Sch
*کوارتت پاول هاوس: اشاره‌ی نگارنده به آلبوم Shostakovich – String Quartets No. 2, 7&8 با اجرای کوارتت پاول هاوس است.
*لگاتو: در تئوری موسیقی نشانه‌ای از اجرای موسیقی و نت‌نویسی برای حرکتِ پیوسته در یک جملهٔ موسیقی است.
*آچلراندو: از اصطلاحات موسیقی مربوط به سرعت موسیقی به معنای به تدریج تُند کردن، سرعت گرفتن و تُند شونده است.