The Hot Fives & Hot Sevens
در ۱۲ نوامبر سال ۱۹۲۵، زمانی که تنها ۲۴ سال داشت به استودیو اوکه نیویورک رفت تا ضبط یکی از تاثیرگذارترین مجموعههای جز را آغاز کند. جلسات ضبط با همکاری دو گروه ضبط آرمسترانگ، معروف به Hot fives و Hot sevens تشکیل شد؛ دو گروهی که سبب تحول زبان بداهه در جز و مفهوم سویینگ در سالهای ۱۹۲۵ و۱۹۲۹ شدند.
پس از این دوره، صدای ارکستر سویینگ نیویورک با هارمونیکغنی و کیفیت ریتمیک نرم خود به تدریج جایگزین صدای تیز و پر سروصدای گروه کوچک نیو اورلینز شد. اما هیچ چیز توجه عموم به صدای آرمسترانگ را کم نمیکرد. به نقل از دن مورگنسترن، منتقد آمریکایی، «همه نوازندگان جز، روزانه خواسته و ناخواسته از ابداعات آرمسترانگ استفاده میکنند.»
همکاری با گروه Hot sevens و Hot fives نیز با چند اتفاق مختلف در کارنامه کاری آرمسترانگ مصادف شد؛ از موسیقی honky-tonk، رژههای عزا، اپراها و آهنگهای پناهندگانی که از بچگی در خاطر داشت، تا موسیقی بلوز بسی اسمیت، آوای ساز مربیاش جو اولیور و غرش ارکستر فلچر هندرسون که چند سال قبل در آن نواخته بود.
صفحات ضبط شده در سالهای ۲۹-۱۹۲۵ به تنهایی برای پوشش دادن ۵۰ رویداد مهم جز کافی هستند، که باید به Potato Head Blues به عنوان یکی از بهترینهایشان اشاره کرد.
امکانات ابتدایی ضبط در سال ۱۹۲۷ سبب کدر شدن صدای غنیو شفاف آرمسترانگ نمیشد و هیچ خللی در موج کوتاه و مهیجصدایش، که نحوه خاص وی برای پایان بندی آهنگها بود، ایجاد نمیکرد. پس از ۸۰ سال، هنوز قابل درک است که چطور گستره سه اکتاوی صدای او، جمله بندیها، اشارات زیرکانه و نوع روایتش سبب شگفتی تماشاگران و نوازندگان آن دوره میشد. به گفته دان ردمن، تنظیمکننده ارکستر فلچر هندرسون:« شنیدن صدای لویی آرمسترانگ، سبک تنظیم مرا به کلی تغییر داد.»
به طور خلاصه، از آهنگسازان و نوازندگان ساکسوفون، تا خوانندگان و نوازندگان پیانو همه و همه راه آرمسترانگ را پیش گرفته بودند. میپرسید چرا؟ سری به ویدیوی گروه Hot seven در می سال ۱۹۲۷ با حضور جانی دادز، نوازنده کلارینت بزنید. دومین تک نوازی آرمسترانگ در این ویدیو، یکی از تحسین برانگیزترین لحظههای موسیقی قرن ۲۰ را شکل دادهاست.
مطلبی دیگر از این انتشارات
دربارهی ایدهی بربادرفتهی سریال Vinyl
مطلبی دیگر از این انتشارات
خاطرهای از یک ملودی
مطلبی دیگر از این انتشارات
ردپای آنتونی براکستون (مروری بر آلبوم Soul in Plain Sight از آنگلیکا نیسیر و الکساندر هاوکینز)