«دنبالهروِ هرکسی نباش، ولی از هرکسی توانستی یاد بگیر!» آدرس سایت: dastandaz.com | ویراستی: Dast_andaz@ | ایمیل: mohsenijalal@yahoo.com
پَشُفته! (۲: آقای رئیس جمهور! سرابپردازی که نمیفرمایید؟!)
یادداشت قبلی:
پشُفته! (۱)
سرابپردازی ممنوع!
تلویزیون، گزارش آقای سلامی: آقای رئیسی مرحمت فرمودند و در یک روز خیلی تعطیل با مدیران ۶ شرکت بزرگ صنعتی، دیدار چهره به چهره به عمل آورده و مشکلات چند ده سال آنها را به یکباره و با دستورات ید بیضاییِ خودشان حل کردند.
آقای رئیسی! بر منکر زحماتی که شما و همکارانتان راست و حسینی میکشید، لعنت. امّا...
فردای پخش این گزارش زیبا و فریبا!، همکارم میگوید که یکی از دوستانش زنگ زده که شرکتی که در آنجا کار میکرده، ورشکست شده و به جای چند ماه حقوق معوق، به آنها ظروف یکبار مصرف دادهاند. بیا مقداری از این ظروف را بخریم...!
پس فردای این گزارش زیبا و فریبا!، یکی از آشنایان که کارگر شرکتی است زنگ زده که حقوقمان را چند ماه است پرداخت نکردهاند و شرکت رو به ورشکستگی است. به جای واریز حقوق به حسابمان، یک چک دادهاند که برای شش ماه دیگر است. توی خرجی زن و بچهام ماندهام. کسی را میشناسی که چکم را بگیرد و به جایش، پول به من بدهد؟ سی درصد هم کم کند، راضی هستم!
آقای رئیس جمهور! آقایان سران قوا! آقایان سران بیقوا! آقا و خانم نمایندۀ مجلس! آقا و یا خانم مسئول! سرابپردازی و پخش خبرهای همیشهخوب، تا حدّی اوضاع را آرام نگه میدارد، ولی بعد که طرف، رفت و رفت و به سراب رسید و دید از آب هیچ خبری نیست، دیگر فایدهای نداردها! آنوقت اگر از صبح تا شب، آهنگ «همه چی آرومه؛ من چقد خوشحالم!» هم برای او پخش کنید، آرام نخواهد گرفت و خوشحال نخواهد شد!
این خط و این نشان!
حُسن ختام: به نقل از بیدل دهلوی
از موج سراب، آب خوردن نتوان
می در قدح حباب، خوردن نتوان
از خوان فلک به وَهم قانع میباش
قرص مَه و آفتاب خوردن نتوان!
یادداشت پَسین:
مطلبی دیگر از این انتشارات
پَشُفته! (۳: به جُرمِ ناشنوایی!)
مطلبی دیگر از این انتشارات
پَشُفته! (۷: چه لکلکهای آزادهای که به لاشخورهایی واداده تبدیل نشدند!)
مطلبی دیگر از این انتشارات
پَشُفته! (۵: "خرابه"ای به نام "اسلام"آباد!)