قلب منجمد...

طبيعت نگاهت را بروي بوم خيالم نقاشي ميکنم...

از قفسه ي قلبم ,قلمويي برميدارم؛هر زمان...هردم...خطواتش را ترميم ميکنم که مبادا شور نگاهت کمرنگ شود...که مبادا خاطرات خوب گذشته از بين برود...

هوا سرد است...

برف ها روي هم نشسته و کم کم ديواري سفيد دورم را احاطه ميکند...

دستانم يخ کرده...

رنگ ها منجمد شده اند...

ميترسم...

ميترسم گرماي نگاهت نتواند از اين سرماي سخت نجاتم دهد...

از روزنه کوچکي آفتاب اميد را ميبينم...

آن پرتوي گرم و نوراني از چشمان تو جاريست...ميدانم...

باز هم تو آمدي...اي خورشيد پر نور من...

بيا و اين جان خسته...اين دستان سرد...اين قلب منجمد را با نگاه پر مهرت بهبود ببخش...

*به ياد يک عزيز دوست داشتني...



*آهنگ بسيار زيبا چه حيف از معين زندي*

https://targetmusic.ir/new-songs/9665/روی-بوم-از-تو-نقاشی-کشیدم