تهران بارانیاش قشنگ است! هوا بارانی بود, طهران بارانیاش قشنگ است! نه البته طهران آفتابیاش هم قشنگ است. یادم افتاد طهران برفی را. طهران سپید هم قشنگ است ولی مدتهاس…
من هنوز هم منتظرم بیایی با اینکه چای سرد شده! درست زمانی که دیگر نه افتاب چون قبل میتابید و نه حتی ماهتاب رنگ و لعابی داشت. خیابانها کسالتبار از کشیدن بار سنگین قدمهای ادم هایی که د…
هر صدسال یکبار، دختری که میخواهد زندگی کند! ساعت ۵:۴۰ دقیقه صبح یک روز سرد زمستانی سال ۱۲۶۹ هجری شمسی، همچنان که زمین را تلی از برف پوشانده بود زنی با چشمانی سیاه و ابروانی قطور و آشف…
یه بلیت یه طرفه به مسیر بی انتها صدای سوت قطار همیشه برام جذاب بود چه اون موقع که تو فیلما میدیدم و چه بعدها خودم تجربش کردم، ولی این سری خیلی فرق داشت، یه فرق عجیب که گفتن…
یه ساز انتخاب کن و بنواز، یه بوم بخر و بکش. یه جا تعیین کن و برو یه دل پیدا کن و ببر هیچوقت نتوستم هر روز ابروهامو تمیز کنم. هیچوقت نتونستم نهایت بیشتر از دوباردر هفته موهامو سشوار بکشم و یا اینکه نتونستم تندتند موهامو رنگ ک…
دیجیتال مارکترم روزگارم بد نیست! (طنزنامه) با دوستان جان روزگار جوانی را به بطالت گذراندیم! چشم که باز کردیم دیدیم چه چیزی از آن رفیق های مظهر بلاهت کم داشتیم که این طور جیبمان خالیس…
خاطرات هرمزِ دل انگیز آبان 98 فورا کوله ام را بستم. در پی تکه ای از وجودم که دو سال پیش وسط دریای بی انتهای جنوب زیر تن لخت افتاب جا گذاشته بودم. همه وجودم مملو از هیجان…
من هنوزم تو عشق جسور نیستم! من از بچگی دختر جسوری بودم. معمولا رسم و رسومات رو اصلا جدی نمیگرفتم. قواینن دینی که بیشترش برام شوخی بود. حتی خدا به شکل سنتیش هم برام قاب…
کمپ با چاشنی وحشت در غرب کشور (سفرنامه پاوه) سفر به غرب کشور همیشه برام مثل یه رویا بود. همیشه رویا قشنگ تر از واقعیت بوده و هست ولی سفر کاملا پیش بینی نشده من با دوستانم به غرب حتی از…
داستانهای ارژنگ و ممد (طنز، این قسمت کنکور) امتحانای خرداد تموم شد به ضرب و زور خانواده و هزینه های گزافشون که میخوان به زور از من یه پزشک بسازن! بابا اخه من تا حالا یه مورچه نکشتم!!…