و آزادهبودن،غایتِ نهایی ما شد.
نهادِ لالهگون
شروع دوبارهی چرخهها.
خوشحالی از سلامتی ارگانها.
هجی کردن درد با بند بندِ یاختهها.
در تفکرِ قدرتِ آفرینشِ نهفتهِ در این درد.
لمسِ آشیانهی نورچشمی آینده.
پاره شدنِ رگها.
فروپاشیِ جسمها.
ریزشِ دیوارها.
کودتای عضلات.
شورشِ هورمونها.
احساسِ گرما،
سرما
و دوباره گرما.
هجوم آوردنِ قطرات به سطحِ پوست.
یخ زدنِ انگشتها.
یک تن و دو هوا.
نقاشی کردنِ ناخنها با سرخی لالهها.
اعلامِ خطر.
خطرِ انفجارِ خشم.
خطرِ ترکیدنِ بغض.
خطرِ جاری شدنِ اشکها.
بازگشتِ هوسِ رسیدنِ به تو.
انزجار از فکر کردنِ به تو.
مایل به آغوش.
اکراه از نزدیکی به آدمها.
دلتنگ.
دلتنگ
و دلتنگ.
اعلامِ وضعیتِ اضطراری!
خسته از ادامه دادن... .
مطلبی دیگر از این انتشارات
کلمات
مطلبی دیگر از این انتشارات
گل شبدر چه کم از لاله قرمز دارد؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
زیر درختان بلوط