فرعون : داستان زندگی، مرگ و قبر فرعون

فرعون

فرعون لقبی است که خداوند در قرآن به پادشاه مصر در زمان حضرت موسی اطلاق نموده است. واژه «فرعون» ۷۴ بار در قرآن کریم آمده است. در اسلام، «فرعون» نماد تکبر، خودخواهی و سرکشی در مقابل خداوند است.

فرعون
فرعون

در منابع اسلام، آن «فرعون» که در زمان ولادت حضرت موسی بر «مصر باستان» حکومت میکرد، قابوس بن مصعب نامیده شده و یهودیان او را «فرعون» تسخیر مینامند. به اعتقاد اکثر مورخان، فرعون تسخیر، رامسس دوم است. رامسس دوم سومین فرعون از سلسله نوزدهم فراعنه در مصر باستان بود.

💡 نکته درباره فرعون💡
فرعون واژه غیرعربى است که به اعتبار گستاخى و گردنکشى او در مقابل خداوند فرعون نامیده شد.

اما فراعنه مصر ۲۶ سلسله بودند و مدت حکومت آن ها نزدیک به سه هزار سال بوده است در این نوشته از کانال پیامبران و پادشاهان، با مشهورترین فرعون ها در تاریخ مصر و مصر باستان آشنا خواهید شد.

عرعون رامسیس دوم
عرعون رامسیس دوم
اهرام مصر

نام «فرعون» ۷۴ بار در قرآن آمده که در هیچ کدام از آیات قرآن به اسم فرعون که در زمان حضرت موسی بر مصر فرمانروایی می کرده اشاره نشده است. فرعون زمان حضرت موسی پادشاهی متکبر بود و چیزى نگذشت که ادعای خدایی کرد و گفت: ای مردم! من خدایی جز خودم برای شما سراغ ندارم!

داستان فرعون

القصه شبی «فرعون» در خواب دید آتشى از طرف بیت المقدس شعله کشید و همه خانه هاى مصر را بسوزانید و بنى اسرائیل را ضررى نرسید، هراسان از خواب بیدار شد و معبرین را جمع نمود که خواب وى را تعبیر نمایند.

گفتند: از بنى اسرائیل پسرى متولد می گردد که هلاکت تو بدست اوست. این بود که فرعون زن هاى قابله را بر زن هاى حامله گماشت که هر زنى پسر آورد آن پسر را بکشند و هر زنى دختر آورد را برای خدمتکاری زنده می‌گذاشت براى بنى اسرائیل کشتن پسران و به اسارت درآوردن دختران بلاء و فتنه بزرگى بود.

فرعون مصر
فرعون مصر

اما از آنجا اراده الهی بر زنده نگه داشتن حضرت موسی و نابودی فرعون قرار گرفته بود، حضرت موسی در کاخ فرعون رشد کرد و پس از مدتی به پیامبری رسید.

حضرت موسى با برادرش هارون نزد فرعون رفتند و رسالت خویش را بیان داشتند و گفتند: ما فرستاده پروردگار تو هستیم، بنى اسرائیل را به ما واگذار و عذابشان نکن که بر تو معجزه اى از خدایت آورده ایم.

راز ساخت اهرام مصر

سلام بر آن که تابع راه هدایت است، خداوند فرمود: هر که ما را تکذیب کند، عذاب خدا در کمین اوست، آنگاه موسى و برادرش را با آیات خود و دلایل روشن به سوى فرعون و پسران قومش فرستادیم، اما آنها که مردمى برترى جو بودند کبر ورزیدند.

https://youtu.be/7FF-yKSW86Y

فرعون گفت: موسى؟ پروردگار شما کیست؟

حضرت گفت: پروردگار ما خداوندی ست که هر چیز را آفریده و به راه هاى زندگى هدایت فرموده است. فرعون گفت: حال مردمان گذشته (که به خدا ایمان نیاوردند) چیست؟

موسى گفت: ماجراى آن ها در کتابى موجود است خدایم نه یکى را جاى دیگرى می گیرد و نه فراموش می کند، همان خدا که زمین را براى زندگى آماده کرد و در آن راهها قرار داد و از آسمان آب بارانید و نباتات را به وسیله آن به وجود آورد،

فرعون
فرعون

فرعون که نخوت سلطنت وجودش را فرا گرفته بود در مقابل موسى و هارون تسلیم نشد. نبوت شات را تکذیب کرد و با کمال غرور گفت:

موسى آمده اى تا با جادو ما را از سرزمین مان بیرون کنى؟

ما هم سحرى در مقابل سحر تو می آوریم. روزى را معین کن که بدون عذر در آن روز گردآئیم و با جادوگران ما مبارزه کن تا جواب جادوى تو را بدهند. موسى فرمود: روز عید که مردم در وقت چاشت جمع گردند روز ملاقات ما باشد.

https://youtu.be/N-lPvI0gab4

فرعون عده ای را به اطراف فرستاد تا عده زیادى ساحر از هر طرف جمع کردند، «فرعون» قول داد که در صورت غلبه به موسى از مقربین درگاهش خواهند بود.

موسى به ساحران فرمود: واى بر شما، به خدا نسبت دروغ ندهید و با این آمادگى خود مرا مانند خودتان جادوگر قلمداد نکنید. من مأمورى از جانب آفریدگارم،

خدا شما را با عذابى در این صورت خواهد کوبید هر که به خدا دروغ بندد زیانکار است...

فرعون
فرعون

عده اى گفتند: این دو برادر دو جادوگرند، می خواهند شما را بوسیله جادو از دیارتان برانند و طریقه شریفتان را از بین ببرند و شما را به خود برده کنند، حیله خود را یکجا کنید و در برابرشان صف آرائى نمائید هر که امروز پیروز گردید نجات یافته است. ساحران گفتند: موسى تو اول سحر خودت را بکار مى بندى یا ما اول بکار بندیم؟

مصر
مصر

موسى گفت: نه شما اول بیاندازید، جادوگران سحر خویش را بکار بردند، مردم از سحر آنها چنان خیال کردند که ریسمان ها و عصاهائی که به زمین انداخته اند به مارها مبدل شده و حرکت می کنند و حتى خود موسى نیز چنان خیال کرد.

موسى با دیدن آن منظره ترسید خطاب رسید: نترس تو پیروزى، عصایت را بیانداز آن چه به باطل کرده اند خواهد بلعید.کار اینان کار ساحر است و رستگارى از ساحر به دور.


عصا در دم اژدها شد و همه آن ابزار را به کام خویش فروبرد، جادوگران از دیدن آن دانستند که موسى ساحر نیست و از طرف خدا و کارش معجزه است لذا به موسى ایمان آوردند.

شیطان
شیطان

فرعون در کارش فروماند و به تهدید و ارعاب دست زد و بر ساحران فریاد کشید: آیا بى آنکه من اجازه دهم به موسى ایمان آوردید؟ او استاد شما است که تعلیمتان داده، بدانید که دست و پاهاتان را به جهت مخالف قطع میکنم و از درختان خرما بدارتان می آویزم و خواهید دانست که عذاب کدام یک از ما سخت تر است!

شاخ و شانه کشیدن فرعون جواب فرعون گفتند: تو را بر معجزاتى که براى ما آمده و بر کسی که ما را آفریده است برنمى گزینیم، پس حکم کن هر حکمى که می کنى، جز این نیست که تو در این زندگانى دنیا حکم می کنى، البته ما به پروردگارمان ایمان آوردیم تا گناهان ما و سحری که ما را بر آن مجبور کردى بیامرزد و خدا مهربان و آمرزنده است.

فرعون
فرعون

فرعون همه کسانى را که ایمان آورده بودند زندانى کرد و پس از آن بود که خداوند بلاى طوفان و ملخ را فرستاد و سرانجام فرعون آنها را آزاد کرد تا همراه موسى بروند.

آن وقت خداوند به موسى وحى کرد، (بندگانم را حرکت بده) موسى همراه بنى اسرائیل حرکت کرد تا از دریا عبور کنند و مصر را پشت سر بگذارند. «فرعون» هم یاران خود را جمع کرد و پیش قراول سپاه او ششصد هزار نفر پیاده بود و خود همراه دو هزار سواره به دنبال آن ها به راه افتاد.

مرگ فرعون

همان طور که خداى متعال حکایت مى کند، ما آن ها را از باغ ها و چشمه ها و گنج ها و جایگاه نیکویشان بیرون آوردیم و آن ها را به میراث به بنى اسرائیل دادیم، وقتى که پیروان موسى به کنار دریا رسیدند و دیدند فرعونیان به آن ها نزدیک مى شوند، گفتند: هر آینه ما دستگیر مى شویم، اما موسى گفت: هرگز!

پروردگارم همراه من است و مرا هدایت مى کند یعنى مرا نجات مى دهد.

اما موسى گفت: هرگز! پروردگارم همراه من است و مرا هدایت مى کند یعنى مرا نجات مى دهد.

عصای حضرت موسی

آن وقت موسى به دریا نزدیک شد و به آن دستور داد که شکافته شود، دریا گفت: اى موسى طلب بزرگى و استکبار مى کنى که مى خواهى من براى تو شکافته شوم، در حالى که من لحظه اى پروردگارم را عصیان نکرده ام، اما در میان شما نافرمان و گنه کار هم وجود دارد،

موسى گفت: بترس از این که نافرمانى کنى، چون آدم را معصیتش از بهشت بیرون کرد و ابلیس را معصیتش دچار لعن الهى نمود، دریا گفت: پروردگارم عظیم و بلندمرتبه است و من از امر او اطاعت مى کنم.

در این وقت یوشع بن نون برخاست و از موسى پرسید: اى رسول خدا امر پروردگارت چیست؟

فرمود: باید از دریا عبور کنیم و این در حالى بود که پاهاى اسبش در آب بود، همان دم خداوند به موسى وحى فرمود: (با عصایت به دریا بزن)

توسط پیامبران و پادشاهان
توسط پیامبران و پادشاهان

وقتى موسى با عصاى خود به دریا زد، ناگهان دریا از هم شکافت و از هر جانب آب چون کوهى سر برآورد و چون قوم موسى دوازده فرقه بودند، دوازده راه خشک پدید آمد که هر قبیله از راه مخصوص خود عبور کردند،

گروهى که همراه موسى بودند با ناراحتى پرسیدند: اى موسى برادران ما کجا هستند؟ آن حضرت گفت: آنها در کنار شما در حال عبور از دریا هستند، اما کسى این گفتار را باور نکرد، لذا خداوند مهربان آن راهها را به هم متصل نمود، به طورى که هر قبیله، دیگر را مشاهده کرده و با آن ها سخن گفتند و آرامش یافتند،

در همان دم فرعون و سپاهیانش به کنار دریا رسیدند، فرعون به یارانش گفت: آیا نمى دانید من که پروردگار برتر شما هستم، دریا را براى شما شکافته ام، همراه من وارد آب شوید، اما کسى جرأت نکرد و همه از بیم جان خود ایستاده بودند و نگاه مى کردند.

قبر فرعون

فرعون خود قدم در میان آن راه دریایى گذاشت، منجم به او گفت: وارد این راه مشو، اما «فرعون» قبول نکرد و سوار بر اسب شد و قصد عبور کرد، اسب او از رفتن امتناع کرد. اما جبرئیل آن اسب را به پیش راند، وقتى فرعون وارد شد و آسیبى ندید، سایرین هم جرأت یافتند و وارد آب شدند.


وقتى همه فرعونیان وارد شدند و از آن طرف همه پیروان موسى خارج شدند، ناگهان دو بخش جدا شده آب به هم متصل شد و آب چون کوهى بر سر آن ها فروریخت، در آن لحظه فرعون گفت: ایمان آوردم که هیچ معبودى جز خدایى که بنى اسرائیل به آن ایمان آوردند وجود ندارد و من تسلیم او هستم.

ساحران فرعون
ساحران فرعون

ولى جبرئیل مشتى از خاک برگرفت و در دهان او پاشید و به او گفت: (اکنون ایمان آورده اى؟ در حالى که قبلا عصیان کردى و از مفسدان بودى، پس امروز بدن تو را نجات مى دهیم تا نشانه عبرتى براى آیندگان باشد). و این چنین بود که فرعون قوم خود را کلا غرق و نابود کرد و از آنجا نیز جملگى وارد آتش شدند، اما خود فرعون، خداوند فقط بدن او را به ساحل رسانید تا سایرین در او به دیده عبرت بنگرند و بدانند کسى که ادعاى ربوبیت مى کرد، سرانجام چون لاشه اى در کنار دریا افتاده است.

در آیه ۹۲ سوره یونس می فرماید: «فَالْيَوْمَ نُنَجِّيكَ بِبَدَنِكَ لِتَكُونَ لِمَنْ خَلْفَكَ آيَةً وَإِنَّ كَثِيرًا مِنَ النَّاسِ عَنْ آيَاتِنَا لَغَافِلُونَ»: امروز تو را به وسیله جسدت نجات مى دهیم تا براى آنان که بعد از تو هستند عبرت باشى، بسیارى از مردم از آیه هاى ما غافلند.


در این جا خداوند می فرماید: بدن فرعون را روى آب نگه داشتیم تا کسانى که بعدا مى آیند عبرت گیرند و درست هم هست چون تا حال که سال ۱۳۸۸ هجرى قمرى است هنوز بدن فرعون در مصر مومیائى گرفته موجود است.

فرعون در روایات

از امام کاظم علیه السلام روایت شده: موسى وقتى بر فرعون وارد شد به درگاه الهى عرضه داشت: خداوندا از کشته شدن توسط او به تو پناه برده و از شر او از تو ایمنى مى جویم و فقط از تو کمک مى خواهم، پس خداوند امنیت و آرامش قلب «فرعون» را به خوف و وحشت از موسى علیه السلام مبدل ساخت.

از امام رضا علیه السلام پرسیدند: وقتى فرعون گفت: (مرا رها کنید تا موسى را بکشم چه چیز او را مانع شد؟ آن حضرت فرمود: بلوغ فکرى و حلال بودن مولدش مانع او شد، چون هیچ کس جز زنازاده مرتکب قتل انبیاء و اولاد آنها نمى شود.

زن فرعون
زن فرعون

ابراهیم بن محمد همدانى گوید: به امام على بن موسى الرضا علیه السلام عرض کردم: به چه علتى خداوند «فرعون» را غرق کرد با این که (در آخر زندگیش) به خدا ایمان آورده و به توحید اقرار کرد؟

امام فرمود: زیرا فرعون در هنگام دیدن سختى (که حتمى بودن مرگ بود) ایمان آورد و ایمان در هنگام سختى مورد قبول نمى باشد و این حکم خدا در گذشته و آینده است که مى فرماید: پس زمانى که سختى ما را دیدند گفتند: ایمان آوردیم به وحدانیت خدا و کافر شدیم به آنچه شرک مى ورزیدیم ولى ایمانشان سودشان نمى دهد، زمانى که سختى ما را ببینند.

و مى فرماید: روزى که بیاید بعضى آیات پروردگارت که (در آن روز) کسى را ایمانش نفع ندهد که از قبل ایمان نیاورده و از ایمانش خیرى را کسب نکرده باشد.






https://virgool.io/Prophets/satan-%D8%B4%DB%8C%D8%B7%D8%A7%D9%86-xfqbtz1pjbtp