چگونگی پرورش هوش اخلاقی در فرزندان، مشکل والدین

مقدمه

اگر پیش روانشناسانی مانند دکتر میشل بربا، مشاور و مربی بین‌المللی برویم و بگوییم که فرزندانمان خشن و بی‌تربیت هستند. به آموزگاران بی‌احترامی می‌کنند. به راحتی به تقلب و دروغگویی، دست می‌زنند. ما هم به عنوان یک والد، راهکارهای تربیتی بی شماری را در مقابله با مشکلات فرزندانمان به کار برده‌ایم. آموزگاران نیز مهارتهای عزت نفس و حل اختلاف، مدیریت خشم و بر‌قراری ارتباط موثر را آموزش داده‌اند. ولی با وجود تمامی تلاشها، بحران هنوز باقی است و در ادامه بپرسیم که دیگر چه کاری باید کرد. جوابی که خواهیم شنید، توجه به بخش اخلاقی زندگی فرزندانمان است.

روانشناسان و مشاوران بار‌ها‌و‌بار‌ها گفته‌اند در این جهان معمولا مسموم از نظر اخلاقی، کودکان و نو‌جوانان از همه بیشتر به قدرت اخلاقی نیاز دارند تا خود را حفظ کنند. تقویت هوش اخلاقی بهترین فرصت برای قرار دادن فرزندان در مسیر درست است تا آنها بتوانند علاوه بر درست فکر کردن، درست هم عمل کنند. علاوه بر این، پرورش ویژگیهای شخصیتی استوار نیز در گروی تقویت هوش اخلاقی است.

بیشتر بخوانید: کتاب تحول اخلاقی.

هوش اخلاقی:

به گفته بسیاری از روانشناسان، بهترین مایه امید برای حفظ زندگی فرزندانمان هوش اخلاقی توان تشخیص درست از نادرست است؛ یعنی داشتن اعتقادات اخلاقی محکم و عمل کردن بر طبق آنها به گونه ای که شخص رفتاری درست و محترمانه داشته باشد. این قابلیت عالی برخی ویژگیهای مهم نیز در بر دارد که از جمله می توان به توانایی تشخیص درد و رنج دیگران و مهار بیرحمی در خود، مهار وسوسه ها و به تأخیر انداختن کامجویی، گوش دادن بی طرفانه و همه جانبه پیش از قضاوت کردن، پذیرش تفاوتها و پی بردن به ارزش گوناگونی، نپذیرفتن گزینه های غیر اخلاقی، همدل بودن، مبارزه با بی عدالتی، رفتار محترمانه و ناشی از درک با دیگران اشاره کرد. این ویژگیهای اصلی به فرزندانمان کمک می کند انسان خوب و شایسته ای شوند. این ویژگیها زیربنای یک شخصیت با ثبات و شهروندی توانمند و همانهایی هستند که بیشتر از همه برای فرزندانمان می‌خواهیم.

اگر چه علل مشکلات اخلاقی پیچیده است، اما واقعیتی غیرقابل انکار است: فضای اخلاقی محیط رشد فرزندانمان به دو دلیل برای هوش اخلاقی مسموم است: اول، آن دسته از عوامل اجتماعی که شخصیت اخلاقی را تقویت می کنند آهسته آهسته فرو می پاشند: نظارت بزرگسالان، الگوهای رفتار اخلاقی، آموزش معنوی یا مذهبی، روابط با معنا با بزرگسالان، مدارس مسئولیت پذیر، ارزشهای روشن ملی، پشتیبانی اجتماعی، ثبات و پدری و مادری با کفایت. دوم، کودکانمان به طور مداوم در معرض حمله پیامهایی هستند که با ارزشهایی که ما سعی در تحکیمشان داریم، تضاد دارند. هر دو عامل نقش مهمی در سقوط اخلاقی کودکان و نو‌جوانانمان دارند.

مقابله ما بسیار دشوار است، زیرا پیامهای سمی بی وقفه از منابع گوناگونی می آیند که به سادگی در دسترس فرزندانمان هستند. تلویزیون، سینما، بازیهای ویدئویی، ترانه های عامه پسند، آگهی های تجارتی، همسالان و دیگر بزرگسالان می‌توانند از مهاجمان اخلاقی باشند، زیرا آنها گاهی اوقات بدگمانی، بی احترامی، مادیگری، هرزگی، رفتار‌های پر‌خطر چون اعتیاد و خشونت را با اهمیت جلوه می دهند و ترویج می کنند. حتی اگر به فرزندانمان اجازه استفاده از کامپیوتر، گوشی‌همراه، اینترنت، تلویزیون و رادیو و غیره را ندهیم، همین که پایشان را از خانه بیرون بگذارند، عوامل مسموم در هر گوشه در کمینشان است. برای همین، بسیار مهم است که هوش اخلاقی فرزندانمان را به گونه ای پرورش دهیم که آن‌ها به طور عمیق قدرت تشخیص درست از نادرست را داشته باشند و بتوانند در برابر فشار‌ها و تأثیرهای بیرونی که با عادات شخصیت استوار و زندگی اخلاقی خوب در تضاد هستند، مقاومت کنند. هوش اخلاقی قدرتی است که به فرزندانمان این امکان را می دهد حتی در نبود ما درست رفتار کنند.

خوشبختانه هوش اخلاقی اکتسابی است و می توانیم از هنگامی که فرزندانمان یکی دو ساله هستند، آن را پرورش دهیم. اگر چه در آن سن، کودکان توانایی شناخت و بررسی استدلالهای اخلاقی پیچیده را ندارند، اما در همان سن است که مبانی عادتهای اخلاقی همچون خویشتن داری، با انصاف بودن، احترام گذاشتن، مشارکت و همدلی را فرا می‌گیرند.

اگر چه هوش اخلاقی یادگرفتنی است، اما دستیابی به آن قطعی نیست. هوش اخلاقی را باید آگاهانه تقویت کرد و ما والدین به عنوان اولین و مهم ترین آموزگار اخلاق فرزندانمان می‌بایستی سرمشق آن باشیم. هر چه زودتر استعداد فرزندانمان را آگاهانه در زمینه هوش اخلاقی پرورش دهیم، احتمال اینکه آن‌ها بتوانند زیربنای لازم را برای پرورش شخصیتی استوار فراهم آورند، بیشتر خواهد بود تا در بزرگسالی افکار، اعتقادات و رفتاری مطابق با اصول اخلاقی داشته باشند. تأخیر در این آموزش مهم، فقط زمینه را فراهم می سازد تا احتمالا فرزندان عادات منفی مخربی را بیاموزند که رشد اخلاقی شان را کند و تغییر را برایشان بسیار دشوار می‌کند.

بیشتر بخوانید: Moral Intelligence.


هفت نیکخویی ضروری هوش اخلاقی

هوش اخلاقی شامل هفت نیکخویی اصلی است - همدلی، وجدان، خویشتن داری، احترام، مهربانی، بردباری و انصاف - که به فرزندانمان کمک می‌کنند هنگام مواجهه با فشارها و چالشهای اخلاقی گریز‌نا‌پذیر در زندگی، از آنها عبور کنند. این اصول اخلاقی به فرزندانمان جهتی اخلاقی می دهد تا در مسیر نیکی باقی بمانند و طبق موازین اخلاقی عمل کنند. همه اینها را میتوان آموزش داد، سرمشق بود، الهام بخش بود و تقویت کرد تا فرزندانمان به آنها دست یابند. اینها هفت نیکخویی اساسی هستند که یک عمر، احساس انضباط اخلاقی را در فرزندان تقویت می کنند:

سه نیکخویی همدلی، وجدان و خویشتن داری زیربنای هوش اخلاقی فرزندانمان را می سازند. در حقیقت، آنها به اندازه ای برای هوش اخلاقی مهم هستند که می‌توان آنها را هسته اخلاقی خواند. هرگاه هر یک از این سه، رشد نکرده بماند، کودکان و نو‌جوانان در برابر فشارهای مسمومی که بر آن‌ها وارد می شود بی دفاع خواهند بود و هرگاه هر سه عنصر ضعیف بمانند، همچون بمب ساعتی می شوند که دیر یا زود منفجر خواهند شد. برای پرورش هوش اخلاقی فرزندان به هسته محکمی نیاز است، زیرا این هسته به آن‌ها قدرت می دهد تا با بدرفتاری بیرون و درون مقابله کنند و در نتیجه کار درست را انجام دهند.

پس از آنکه زیربنای رشد اخلاقی به طور محکمی ساخته شد، دو نیکخویی بعدی هوش اخلاقی را می توان اضافه کرد که عبارتند از: احترام یعنی به طور عمیق برای همه زندگی ارزش قائل شدن، و مهربانی که حس بزرگواری و همدلی انسانی در روابط است. نیکخوییهای نهایی یعنی بردباری و انصاف سنگ بنای اصالت، عدالت و شهروندی هستند. این هفت نیکخویی روی هم، جهت یاب اخلاقی فرزندانمان می شوند و او را به سوی زندگی مسئولانه و رفتار اخلاقی راهنمایی می کنند. آنها ابزاری هستند که فرزندانمان به کار می‌برند تا سرنوشت اخلاقی شان را برنامه ریزی کنند.

پس از آنکه فرزندانمان به این هفت نیکخویی اساسی دست یافتند، رشد اخلاقی شان طی زندگی ادامه می‌یابد و به نیکخوییهای اخلاقی بسیار بالاتری مانند انضباط فردی، تواضع، شجاعت، میانه روی، صداقت، شفقت و فداکاری دست می‌یابند. اما سرچشمه بهره هوش اخلاقی آن‌ها همیشه دربرگیرنده این هفت نیکخویی اساسی خواهد بود که ما به عنوان والدین در دست یابی به آنها کمک کرده ایم. آن‌ها از این نیکخوییها به عنوان الگویی برای ساختن شخصیت و تعریف انسان بودن خود استفاده می‌کنند و تا آخر عمر به آنها مراجعه خواهند کرد.

در پایان باید به یاد داشته باشیم که حرف زدن درباره نیکخویی هرگز آن قدر مؤثر نیست که نشان دادن آن ویژگی در زندگی خودمان. باید سعی کنیم زندگی مان را نمونه زنده ای از این هفت نیکخویی کنیم تا فرزندانمان ببینند. این کار مطمئن ترین شیوه برای جلب توجه فرزندان است تا آن نیکخویی‌ها را بفهمند و بخواهند اکنون و بعدها در زندگی خود به کار ببرند. آموزش آگاهانه این نیکخوییها در خانه، مدرسه و جوامع بهترین تضمین برای آن است که فرزندانمان زندگی شایسته و شرافتمندانه ای داشته باشند. پرورش تواناییهای هوش اخلاقی فرزندانمان شاید مهم ترین میراثی از ما باشد که می تواند بر همه جنبه های زندگی کنونی آنها و کیفیت روابط، شغل، مفید بودن، مهارتهای تربیتی و شهروندی آنها - و حتی سهم آنها در هنر، تجارت و ادبیات در جامعه - در آینده، تأثیر بگذارد. این نیکخوییها جاودان هستند. آنها سالها پس از آنکه فرزندانمان خانه را ترک و زندگی خود را آغاز می کنند و از آن نیکخوییها برای بزرگ کردن فرزندانشان نیز بهره می برند، باقی خواهند ماند. از آنجا که زیربنای اخلاقی ای که اکنون برای فرزندانمان فراهم می آوریم همانی است که در نهایت شهرت آنها را به عنوان انسان تعریف خواهد کرد، ساختن این زیربنا احتمالا مهمترین و پرچالش ترین کار ما در مقام والد است. ما نباید حتی یک لحظه را هم از دست دهیم، زیرا سرنوشتهای اخلاقی دختران و پسرانمان در گروی تلاش ماست.

آیا ما آماده این تلاش هستیم؟

سوالات و ترس‌های خود را در قسمت نظرات با ما در میان بگذارید.



حال که با کلیت هوش اخلاقی آشنا شدیم، من و همکارم، طاهره لطیفی، در هفت پست زنجیره‌ای آینده طرح گام به گامی برای پرورش این هفت نیکخویی اساسی همراه با راهکار، بازی و داستان ارائه می‌کنیم. مبنای اصلی ما نیز کتاب «کلیدهای پرورش هوش اخلاقی در کودکان و نوجوانان» از دکتر میشل بربا خواهد بود.


بیشتر بخوانید: کتاب کلیدهای پرورش هوش اخلاقی در کودکان و نوجوانان.

شما به عنوان مادر یا پدر تا کنون با چه مشکلات و چالش‌هایی رو‌به‌رو شدید؟

تجارب خود را در قسمت نظرات به ما و سایر والدین بگویید.

بیشک مطالب شما می‌تواند کمک کننده باشد. آن‌ها را مشابه ما بیان کنید.