به تماشای من تویی. شهرساز، تحیلگر داده، عاشق سفال و گیاهان
زندگی با آدمهای مذهبی سخت است
زندگی با آدمهای مذهبی سخت است چون تحت هر شرایطی پیروزند چه کشته شوند و چه زنده بمانند در هر دو حالت رستگار میشوند؛ چه ضرر کنند یا سود فرقی نمیکند زیرا مقصود آنها از معامله چیز دیگری است. چه حرفشان تائید شود چه نشود برایشان فرقی ندارد چرا که به حکم خدا عمل میکنند و قوانین الاهی لایتغیر هستند.
زندگی با آدمهای مذهبی سخت است چرا که مبنای عملشان خودشان هستند. ممکن است به ظاهر در احادیث به آزاداندیشی و منطق حکم شده باشد، که آن هم قالب و چارچوبهای خودش را دارد. چرا که زندگی مذهبی بلاجرم با تعصب همراه است و بعد از مدتی پویایی در کار نیست. اگر هم پیشرفتی در کار باشد در حوزه همان احکام و باورهاست.
مذهب یعنی پذیرش، یعنی تسلیم و خدا میداند چه کسی به جای خدا احکامش را روی زمین تفسیر و تنظیم میکند. همین اصول مبنایی است برای خط کشی، مرزبندی، خوب و بد دیدن جهان. مذهب یعنی پیروی از احکام، یعنی تقسیم جهان به خوب و بد و میوه آن بهشت است.
این که خوب و بد چطور تفسیر شود، این تعصبات را چطور بفهمند به این بستگی دارد که کجا متولد شوند. خدای افراد فقیر با خدای تحصیلکردگان و خدای مرفهها فرق دارد، فرهنگشان هم متفاوت است. بنابراین نوع واکنشها فرق میکند. همه آنها هم زیرمجموعه مذهبی هستند.
آدمهای مذهبی کم کتاب میخوانند و کم فیلم میبینند. اگر هم چیزی دیدند یا خواندند که در تضاد و تناقض با باورهایشان قرار دارد، به عنوان شبهه طبقهبندی میشود تا روزگاری کسی به آن جواب داد. تا آن زمان باید در مقابل افکار متضاد تقیه پیشه کرد تا دوا برسد و شبهه برملا شود. افراد مذهبی به درستی حرف و عمل خود باور دارند. زندگی با چنین افرادی سخت است.
مطلبی دیگر از این انتشارات
سودای قدرت و دروغ خدمت
مطلبی دیگر از این انتشارات
گاز طبیعی یا برق: مساله این است
مطلبی دیگر از این انتشارات
مزایا و معنای فحش به عنوان یک عمل سیاسی