چه شده که بعضی طرفدار حمله نظامی به کشور هستند

شگفت‌انگیز است که بعضی از هم‌وطنان از حمله نظامی به کشور حمایت می‌کنند. به باور آن‌ها خرابی حمله هزینه کمتری نسبت به وضع موجود دارد و می‌تواند زمینه لازم را برای رشد فراهم کند. من در اینجا چند مثال را ذکر می‌کنم و نهایتا نظر خودم را می‌گویم.

خبر حمله به نفت‌کش‌ها

دیروز داشتم خبر حمله به نفت‌کش‌ها را در روزنامه واشنگتن پست می‌خواندم. وزیر خارجه آمریکا ادعا می‌کرد که ویدئویی تهیه کرده‌اند که یک قایق ایرانی در حال جدا کردن مین عمل نکرده از بدنه کشتی است. نظر و واکنش کاربران هم برایم جالب بود که جملگی با شک و گمان در مورد نقش ایران حرف می‌زدند. به نظرشان ایران اینقدر احمق نیست که هنگام بازدید نخست وزیر ژاپن به کشتی‌هایش حمله کند و به نظر می‌رسد کاسه‌ای زیر نیم‌کاسه است. بسیاری هم خلیج تونکین که زمینه حمله به ویتنام را مهیا کرد یا مدارک ساختگی برای حمله به عراق اشاره می‌کردند. بعضی از کاربرها در مورد منفعت اسرائیل، عربستان یا حتی روسیه حرف زده بودند. در میان نظرات، نیش و کنایه به دروغ‌گو بودن ترامپ یا پمپئو هم به چشم می‌خورد. خلاصه، اکثریت این ویدئو را کافی نمی‌دانستند.

بعد همان خبر را در اینستاگرام یورونیوز فارسی دیدم. بسیاری انگشت اتهام را به سمت ایران اشاره رفته بودند. این تناقض برایم جالب آمد که چطور آمریکایی‌ها تکمیل شواهد حمایت می‌کنند و بعضی از ایرانی‌ها آرزوی رو شدن دست ایران را دارند.

این سیستم در همه زمینه‌ها مغضوب است!

بدبینی و محکوم کردن ایران تنها به داستان بالا خلاصه نمی‌شود. نمونه‌های متعدد دیگری را دیده‌ام که کاربران شبکه‌های اجتماعی نظر منفی خود را در مورد سلامت، حمل و نقل، ترافیک شهری، میراث فرهنگی و محیط‌زیست ابراز کرده‌اند. این تنفر تا جایی است که بعضی از ایرانیان خواستار حمله نظامی و پاکسازی هستند.

ایرانیانی که از حمله نظامی بیگانه حمایت می‌کنند.

یکبار دوست خارجی‌ام، (فکر کنم دختر برزیلی بود)، از من پرسید «چرا بعضی از ایرانی‌ها از حمله آمریکا به ایران حمایت می‌کنند؟» گفتم نمی‌دانم فقط می‌دانم جنگ لیبی، عراق و افغانستان را بیچاره کرد!

باور کردنی نیست لیبی با آن وضعیت رفاهی به وضعیتی سقوط کرد که بعد از مداخله نظامی آمریکا در بازارهای لیبی برده خرید و فروش می‌شود. به نظرم بعضی از ما درک درستی از جنگ و سرانجام آن ندارند.

یکبار دوست صمیمی‌ام که صاحب مدارج دانشگاهی و برنامه‌نویس کاربلدی است گفت «حاضر است یک میلیون ایرانی کشته شوند اما این سیستم عوض شود.» این دوستم در دانشگاه تاریخ درس می‌دهد.‌ در حالی است که در تاریخ هیچگاه حمایت از نیروی بیگانه برای حمله به کشور شایسته و وطن‌پرستانه نبوده چرا این دوست منطقی، وطن‌دوست و بااحساسی‌ام از حمله نظامی حمایت می‌کند؟

دل بستن به نظامی که حساب‌های حلال احمر را مسدود می‌کند یعنی بعضی از ایرانی‌ها از اینجا بریده‌اند.

چه کسی ایران را می‌سازد: همه ایرانی‌ها اما جدا جدا

نارضایتی از همه حکومت‌ها وجود دارد و سیاستمداران عموما چهره‌های خوش‌نام نیستند اما هیچ کس خواهان حمله نظامی به کشورش نیست. فیروز نادری دانشمند ایرانی که سال‌ها در ناسا کار می‌کرد و با این سیستم زاویه دارد. یکبار در مورد حمله به ایران گفت: «من به شدت با حمله نظامی به ایران مخالفم. درست است که ما این سیستم مشکل داریم اما راه حل آن خراب کردن کامل کشور نیست. اگر فرش خانه‌تان آتش گرفته باشد خانه را روی سر زن و فرزندانتان خراب نمی‌کنید. اگر با حکومت مشکل دارید، که خودم هم دارم، چاره آن حمله نظامی بیگانه نیست که منجر به تجزیه و ویرانی گسترده می‌شود.»

موزه شهدای اصفهان
موزه شهدای اصفهان

ما همه در ساخت ایران شریک هستیم اما آن عامل اتحاد مرکزی وجود ندارد.

در اوایل انقلاب همه با هم بودند. کلیمی، مسیحی، زرتشتی، بهایی و همه با هر دین آئین دیگری کنار هم قرار گرفتند تا از کشور در برابر دشمن محافظت کنند. اما بتدریج مرزبندی‌های شروع شد. چادری، غیرچادری، باحجاب، بی‌حجاب، بی‌مذهب بامذهب، مسلمان، غیرمسلمان، شیعه سنی، دوست دشمن، خودی غیرخودی، بابصیرت بی‌بصیرت، اهل فتنه اهل نظام. متعاقب این مرزبندی‌ها، در سه دهه اخیر اعتماد عمومی کاهش یافته است (برای اطلاعات بیشتر نگاه کنید به پیمایش‌های ملی ایران).

بعد از انقلاب نهادهای مذهبی زمام حکومت‌داری برعهده داشته‌اند؛ با گذر زمان و تغییرات اجتماعی، خواسته‌های جدیدی مطرح شده که رویکردهای جدید حکومت‌داری را طلب می‌کند؛ رویکردی که نه فقط به گروهی با آیین و مرام خاصی محدود شود بلکه تنوع و گوناگونی جامعه را دربرمی‌گیرد. علاوه بر این کج‌روی این سیستم چه از نظراعتقادی و از نظر اجرایی قابل توجه است. سیاست‌گذاری ایران برمبنای روندی منطقی و درست قرار ندارد.

در ایران صداهای زیادی شنیده نشده است، در اداره کشور مشارکت ندارند و خواسته‌هایشان در نظر گرفته نشده است. هم‌افزایی همین عامل‌های به ظاهر کوچک می‌تواند به عصیان گروهی منجر شود.