به تماشای من تویی. شهرساز، تحیلگر داده، عاشق سفال و گیاهان
واکنشها به دختر آبی در عاشورای حسینی
برای بعضی از مردم تاسوعا و عاشورا یک فستیوال شهری است؛ میروند عزاداری میکنند، غذای میخورند، دوستان و آشنایان را میبینند، دعا میکنند، نذری میگیرند، شب هم لابد میروند پارک یا در خانه صله رحم بجا میآورند. در این حین اشکی هم برای امام حسین (ع) میریزند تا دلشان پاک شود، آرامش بگیرند که آن دنیایی هم هست و انشالله گناهانشان پاک میشود.
پدربزرگم جز این دسته بود. همیشه میگفت: «اگر حسین را بشناسی زندگیات سامان میگیرد.» ده روز قبل از محرم همه هیئتیها خانه حاجی جمع میشدند گلریزان. یکی از سرشناسان هیئت بود و برای محرم پول خرج میکرد. با این حال هیچ وقت از او حرفی در مورد اتفاقات جامعه نشنیدم. طفلک سواد نداشت و نمیتوانست روزنامه بخواند. با اخبار هم رابطه خوشی نداشت. پامنبری خوبی بود. سعی کرد به انصاف بین کارگرهایش کار کند و حق کسی را نخورد. حرص میخورد که کارخانهها از رونق افتادند. طرفدار تولید بود. مرد خوبی بود. خدا رحمتش کند.
تفاوت من و پدربزرگم این است که من میخوانم و مینویسم. معلوم نیست چه کسی رسالت اجتماعی بر دوش من گذاشته که نسبت به اخبار بیتفاوت نیستم. چند خبرگزاری را همزمان بررسی میکنم چون عموما رسانهها صداقت ندارند. مثلا خبرگزاری فارس در مورد دختر آبی یا کارگران هفت تپه هیچ ننوشت؛ نه در صفحه اصلی، نه در صفحات اجتماعی نه در هیچ جای سایت. کلا در مورد موضوعات اجتماعی داخل ایران جهتدار مینویسید. اگر فقط این وبسایت را بخوانید اصلا متوجه بخشی از اتفاقات داخل کشور نمیشوید. اما فقط کافی است یکی از افراد مورد پسندشان در مورد این جریانات حرفی بزند، سریع واکنش نشان میدهند. مشکل اینها صرفا آگاهی مردم و پوشش خبری نیست؛ بلکه مطرح کردن خود و دفاع از منافع فردی و تشکیلاتی هست.
من در مقابل تلاشهای پدربزرگم هیچکس نیستم. کارخانهدار بود، برو بیایی داشت، مستقیما در تولید دخیل بود. شاید من هم بتوانم به قدمی کوچک برای رشد تولید و رونق اقتصادی بردارم. من از موضوعات اجتماعی مینویسم؛ توسعه اجتماعی به طور غیرمستقیم توسعه اقتصادی را در پی دارد.
در ادامه چند واکنش در توئیتر و اینستاگرام نسبت به خودسوزی و مرگ دختر هوادار باشگاه استقلال را میآورم.
امیر ناظمی:
شنیدن خبر فوت دختر آبی خبر محکومیت همه ماست، همه ماهایی که شنیدیم و از خبر گذشتیم و برای فردایش هیچ تغییری نسبت به دیروزش نداشتیم.
هیلدا اس:
برای دختری که رفته استادیوم ۶ ماه حبس بریدن و خودکشی کرد. برای دختر وزیری که تو یک فقره ۱۸۰ میلیارد تومن تححصیل مال نامشروع کرده ۵۰۰ هزار تومن جریمه نقدی و ۶ ماه حبس که هم من میدونم اجرا نمیشه هم شما، هم دختر وزیر و هم قاضی.
صدرا محقق قبل از فوت:
ممنوعیت بیمنطق و ظالمانه ورود زنان به ورزشگاهها به همین سادگی از دختری جوان، متهم و زندانی ساخت و حالا هم با ۹۰ درصد سوختگی جانش در خطر است. در حالی که او فقط میخواست تماشاگر بازی تیم محبوبش باشد، همین.
صدرا محقق:
این دختر جوان از دنیا رفت. لعنت به این زندگی، لعنت به این ممنوعیتهای ظالمانه. امیدوارم خون دختر آبی دامن مسببان را بگیرد.
حسین باستانی:
واکنش دادگستری به خبر خودسوزی دختر آبی مقابل یک واحد قضایی در این حد بود که او با پوشش نامناسب، عفت عمومی را جریجهدار و به ماموران توهین کرده. قاعدتا در مورد مرگش هم، داستانی خواهند ساخت که آخرش، همه مقصرند جز قوه قضايیه و قاضی که زندگی این دختر را نابود کرده.
احسان محمدی:
اگر کسی باور دارد امام حسین (ع) اسطورهای فراتر از مرز و تاریخ است که برای دفاع از حرمت و آزادی انسان خون خود و یارانش را نثار کرد، به این فکر کند که در تاسوعا دختر جوانی از این سرزمین که به شعلههای آتش پناه برده بود، جان باخت. وای بر همه ماموران و معذوران.
آذر منصوری:
«در آن هنگام که از دختران زنده به گور شده سوال شود به کدامین گناه کشته شدند؟ و در آن هنگام که نامههای اعمال گشوده شود.»
محمد مساعد:
روزی نام یکی از ورزشگاههای بزرگ پایتخت، دختر آبی خواهد بود. روزی که حتی اگر ما نباشیم نوادگانمان به یاد خواهند آورد برای رسیدن به بدیهیترین حقوق انسانیمان چه مسیر سختی را پشت سر گذاشتیم.
احسان کرمی در اینستاگرامش نوشته است:
دوشنبه ۱۸ شهریور ۹۸ روز تاسوعا، دختری که به خاطر عشقش به فوتبال و تیم استقلال به استادیوم رفته بود و به شش ماه زندان محکوم شده بود، تن خودش و قلب مردم ایران را آتش زد و از شر این دنیا راحت شد. آن روز لابد قاضی پروندهاش و هر آن کس که در وضع این قانون دخیل بودند، سیاهپوش عزای امام حسین بوده و چه بسا در فلان هیئت برای مظلومیت خانواده امام حسین اشک ریخته و بر سرو سینه زده؛ سحر یا دختر آبی بیعفتی نکرده بود. او رفته بود فوتبال ببیند. همین قاضی و واضع این قانون تبعیضآمیز نمیفهمند جای آدمی که به عشق ورزش به ورزشگاه میرود زندان نیست. اگر دختر مردم شش ماه به زندان برود تبعاتش برای جامعه نسبت به دو ساعت ورزشگاه رفتن چه اندازه هولناک است. ...
... فکر آبروی کشور را کردهاید؟ فکر قضاوت تاریخ را کردهاید؟ اصلا فکر اعتبار دین و مذهبتان را کردهاید؟ اگر لحظهای فکر میکردید لحظهای این مصیبت گریبان جامعهمان را نمیگرفت. مگر میشود تاسوعا و عاشورای امام حسین باشد، ظلمی چنین آشکار روا شود و بیتفاوت بود؟ اگر بیتفاوت باشم هر چه از عشق به امام حسین گفتهام ریا بوده و دروغ.
من بدون خانوادهام هیچ وقت ورزشگاه نخواهم رفت. چند سال است که نرفتهام. به خانواده سحر، به همه مردم، هواداران فوتبال مخصوصا بانوان هوادار و طرفداران باشگاه استقلال تسلیت عرض میکنم.
واکنش شما به این اتفاق تلخ و گزنده چه بوده است؟
در ادامه این موضوع، در مورد نحوه ارتباط با بیمار روانی مطلبی نوشتم. آگاهی از آن برای همه ما لازم است.
مطلبی دیگر از این انتشارات
سیاستهای ازدواج و خانواده: چه کسی مسئول است
مطلبی دیگر از این انتشارات
از کنار هم میگذریم بیخبر ز ماجرای همیم
مطلبی دیگر از این انتشارات
آزادی یعنی شجاعت مواجهه با موضوعات تهوعآور