صدای پای کمونیسم در حرف‌های جلیلی

پزشکیان قوی نیست اما جلیلی فاجعه است. دیشب همگی خانه دایی خانمم مناظره دوم پزشکیان و جلیلی را دیدیم. عقاید جلیلی مرا از ظهور کمونیسم در ایران می‌ترساند. برنامه برای همه چیز یعنی صدای پای کمونیسم. به نظرم در موضوعات زیر، رگه‌های کمونیسم در اندیشه‌های جلیلی مشهود است:

امروز اصفهان

۱- نقد سرمایه‌داری

موضع جلیلی و کمونیسم در برابر سرمایه‌داری تعریف می‌شود. جلیلی سرمایه‌داری را از منظر اخلاقی و اجتماعی نقد کند، در حالی که کمونیسم آن را به دلیل نابرابری اقتصادی و استثمار کارگران نقد می‌کنند.

در مورد روابط بین‌الملل، جلیلی گفت: «دنیا را خلاصه کرده‌اید در ۲ - ۳ کشور؛ با کل کشورهای جهان می‌شود مراوده کرد.» جلیلی متوجه نیست این به قول خودش ۲ - ۳ کشور چه جایگاه و قدرتی دارند و ارتباط نداشتن با آن‌ها چه تبعات جدی برای ایران دارد. اصلا زمینه اقتصاد و ارتباطات سیاسی را درک نمی‌کند.

۲- عدالت اجتماعی بدون آزادی‌های فردی - اجتماعی

جلیلی از دیدگاه اسلامی و با آیات و روایات عدالت اجتماعی را تشریح می‌کند، در حالی که کمونیسم بر اساس اصول ماتریالیستی و دیالکتیکی عدالت اجتماعی را دنبال می‌کند. عدالت اجتماعی به ذات ارزشمند و انسانی‌ست اما زمینه قدم‌های کنترل‌کننده و محدوده‌کننده بعدی می‌شود. برای همین صحبت از عدالت اجتماعی بدون آزادی‌های فردی زنگ خطر جدی‌ست.

۳- دولت قوی و برنامه‌های متمرکز

کلمه برنامه از زبان جلیلی نمی‌افتد؛ در مورد قشرهای ضعیف گفت: «نه تنها باید هزینه مسکن و خوراک‌شان جور باشد، باید کمک هزینه سفر بگیرند و تفریح‌شان برقرار باشد.» این حرف‌ها در ظاهر انسانی و قشنگ‌ند اما پنیر مفت فقط در تله پیدا می‌شود. این سفر واقعا گران تمام می‌شود چون فاکتور رسمی می‌کنند و به همین پشتوانه سیاست‌های دیگر را پیش می‌برند. همین می‌شود نمادی از خوشی و عدالت.

در حکومت کمونیستی شوروی به پشتوانه دولت قوی و کنترل منابع و سرمایه‌ها برای همه چیز برنامه داشتند. جلیلی دولت را متمرکز و قوی می‌بیند که به پشتوانه قانون و برنامه می‌تواند در همه امور زندگی مردم دخالت کند. این موضوع با واژه حکومت اسلامی و اجرای شریعت هم مطرح می‌شود. حالا چه کسی شریعت را تفسیر می‌کند؟ قرائت رسمی از شریعت یعنی حکومت :)

۴- ایدئولوژی

کمونیسم یک ایدئولوژی سکولار است که بر اساس اصول مارکسیستی و لنینیستی بنا شده است. در مقابل، اندیشه‌های جلیلی معمولاً ریشه در اصول اسلامی دارند و به تفسیرهای خاصی از قرآن و سنت پیامبر اسلام استناد می‌کنند. این دو در ظاهر متفاوت هستند اما در عمل به یک نقطه ختم می‌شوند.

۵- رویکرد به مبارزه و انقلاب

کمونیسم بر انقلاب پرولتاریایی و مبارزه طبقاتی به عنوان راه‌حل نهایی برای رهایی از ستم و ایجاد جامعه بی‌طبقه تأکید دارد. مبارزه با تفکر اسلام شیعی هم‌سویی بالایی دارد. مثلا جلیلی معتقد است: «مقاومت فلسطینی‌ها ۸ ماه است که ارتش اسرائیل را زمین‌گیر کرده» او به این نکته توجه نمی‌کند که غزه با خاک یکسان شد و صدها هزار کشته و زخمی به جا مانده. یا اساسا این مدل مقاومت و ایستادگی مورد علاقه جمعی از مردم نباشد. جلیلی قاطع و محکم از مقاومت صحبت می‌کند.

۶- رفاه خوب برای همه

هدف نهایی کمونیسم ایجاد جامعه‌ای بی‌طبقه با رفاه خوب است. تفسیر این که چه چیزی رفاه خوب است بر عهده دولت است. جلیلی هم علاقه زیادی به تبین سطح مطلوب استاندارد زندگی دارد.

حرفم را جمع کنم.

من رگه‌هایی از مشابهت میان تفکرات جلیلی و کمونیسم می‌بینم و احساس خطر می‌کنم. این دوره به پزشکیان رای می‌دهم.




این نظر شخصی‌ست و توصیه به رای دادن نیست. قطعا انتخاب با خود شماست.