سودای قدرت و دروغ خدمت

بنابه تجربه و مشاهداتم، انسان‌های شریف زیادی در نهادهای دولتی در حال خدمت‌رسانی هستند. کسانی که باور دارند خداوند روزی‌رسان است و تلاش‌شان را برای ساختن کشور و آینده‌ای بهتر بکار می‌بندند. آن‌ها در رفاه و آرامش امروز جامعه ایران نقش مهمی دارند و زحماتشان شایسته تقدیر است. در مقابل افرادی هستند که در ظاهر مومنانه سمت‌هایی را تصاحب می‌کنند بدون آن که صلاحیت و شایستگی لازم را برای آن داشته باشند یا در آن حد انجام وظیفه کنند.

بگذارید برای روشن شدن موضوع یک مثال بیاورم. برای مثال، آقای دکتر ولایتی را انتخاب کرده‌ام که به رئيس هیأت موسس و هیأت امنای دانشگاه آزاد اسلامی است و به تازگی به خاطر واژگونی اتوبوس در یکی از واحدهای دانشگاه آزاد، ده نفر کشته و ۲۶ نفر مصدوم شدند. آقای دکتر ولایتی در رشته پزشکی دانشگاه تهران تحصیل کرد. پس از اتمام دوره دکتری، تخصص اطفال را در مرکز طبی کودکان دانشگاه تهران و فوق تخصص بیماری‌های عفونی را در دانشگاه جانز هاپکینز آمریکا گذراند. او در زمینه‌های پزشکی و سیاسی متعددی فعالیت داشته است. پس از انقلاب به مدت شانزده سال، به عنوان وزیر امور خارجه فعالیت کرد. پس از آن مشاور بین‌الملل رهبری گردید و هم‌اکنون نیز در این سمت انجام وظیفه می‌کند.

آقای دکتر ولایتی در حال حاضر، در سن ۷۳ سالگی، دارای ۳۸ منصب دولتی و خصوصی در زمینه‌های فرهنگی، سیاسی و پزشکی است.

در این که دکتر ولایتی فردی باهوش، قابل و توانمند است شکی نیست اما ذکاوت و تجربه به تنهایی صلاحیت لازم را برای کسب منصب فراهم نمی‌آورد. او هم بنابه محدودیت ذاتی انسانی دارای وقت و انرژی محدود است، پس قبول مسئولیت در شرایطی که زمینه ایفای عادلانه و منصفانه آن وجود ندارد برای چیست؟ فقط ریاست دانشگاه آزاد یا ریاست مرکز تحقیقات استراتژیک به تنهایی کافی است که تمام وقت و ذهن یک متخصص تمام عیار را از آن خود کند تا بتواند به وجه شایسته‌ای انجام وظیفه کند.

دنیای امروز مدام در حال تغییر است و مدیران نیازمند به روز کردن اطلاعات خود. رئیسان و مدیران لازم است به طور مستمر آگاهی خود را هم از مجموعه تحت امر خود افزایش داده و هم در موضوع عمیق‌تر شده و به دانش روز جامعه مجهز شوند. آقای دکتر ولایتی که چندین برابر بیش از توان و دانش خود بار براشته‌اند چطور می‌تواند این مجموعه‌ها را به پیش ببرد؟ چقدر درآمدی که از این نهادها کسب می‌شود حلال است؟

تعهد بهتر است يا تخصص؟ می‎گويند تقوا از تخصص لازم‎تر است، آن را می‎پذيرم. اما می‎گويم آن کس که تخصص ندارد و کاری را می‎پذيرد، بی‎تقواست. (مصطفی چمران)
اگر کسی تعهد داشته باشد و بداند که تخصص يک مسئوليتی را ندارد، سعی می‎کند آن مسئوليت را قبول نکند يا حداقل در صورت امکان، تخصصش را در آن حوزه افزايش میدهد. چون نمی‌تواند سنگينی بار مسئوليت را روی دوشش تحمل کند. (مصطفی چمران)

حتی اگر درآمدی از هر یک از نهادهای فوق کسب نشود (که معقول به نظر نمی‌رسد)، بهتر است مناصب به فردی که صلاحیت، آمادگی و توان خدمت دارد واگذار شود چرا که جامعه نیازمند پیشرفت و نوآوری است. گرفتن این همه پست و مقام جز سودای قدرت، کسب احترام و دروغ خدمت نیست.

ای کاش عیار و معیاری وجود داشت تا میزان سودمندی این افراد را در پست خود ارزیابی کرد. به عنوان مثال، چشم‌انداز دانشگاه آزاد چه بوده و قرار است در دوره مدیریت آقای ولایتی به کجا برسد. وجود شاخص‌های کاربردی، وضعیت را برای همین آقایان هم مشخص می‌کند.

انتخاب آقای دکتر ولایتی تنها یک نمونه از جامعه بود. مشتی نمونه خروار. فارغ از سمت و سوی سیاسی و وابستگی‌های جناحی، این بخشی از فرهنگ حرفه‌ای اشتباه و آسیب سیاسی جامعه ماست که افراد را به سمت کسب منصب بیشتر سوق می‌دهد. این را باید از آن معلمی که پس از آموزش به تاکسی‌رانی و شغل های دیگر دست می‌زند جدا کرد که آن از غم نان است.



مطلب مرتبط