آزادی یعنی شجاعت مواجهه با موضوعات تهوع‌آور

آزادی ترسناک است چون به دیگران اختیار می‌دهیم حرف بزنند. اگر خوشایند ما نبود چه می‌شود؟

در این متن در مورد اختلاف ذاتی برداشت‌ها حرف زده‌ام. با وجود این اختلافات و چالش‌ها، آزادی چطور بدست می‌آید.

درک کلمات با تجربه‌های پیشین

ما به واسطه انسان بودن‌مان دو چشم بیشتر نداریم و در بعد زمان محصوریم. هر چیزی را با حواس و تجربه‌های خودمان درک می‌کنیم. قوه درک ما دامنه محدودی دارد. کلمات را با تجربه خودمان درک می‌کنیم. حتی یک جمله مشابه را هم به شدت متفاوت درک می‌کنیم.

درک کلمات عینی و فیزیکی

مثلا حس و حال من از کلمه «میز» به شمای خواننده متفاوت است. برای دهه شصتی‌ها «میز» یادآور مدرسه، تخته سیاه و میزهای شلوغ پلوغ سه نفره است. برای خانم خانه‌دار، میز تداعی کننده «میز پذیرایی» «میز عسلی» دورهمی، میز شام، میز چوبی توی آشپزخانه است. من میز را محل کار می‌بینم. یک چیزی در مایه‌های محل کار، دفتر (office, workplace, desktop). ما کلمات را با تجربه و فضای ذهنی خودمان درک می‌کنیم. برای من میز، شدیدا جذاب و مثبت است، شاید برای دیگری کسالت‌آور.

درک مفاهیم انتزاعی و شهودی

کار برای کلمات انتزاعی سخت‌تر هم می‌شود. مثلا این کلمات را چطور معنی می‌کنید: امید، ایمان، شجاعت، حماقت، تلاش، غیرت، برابری، عشق، صبر و تحمل، پذیرش، درد، ستم، وطن. برای عابد پرهیزکار ایمان، جنس و حالت خود را دارد؛ برای جوانِ جسور از جنسی دیگر.

برداشت و تصویر هرکس از عالم و کلمات مختص خودش است. با وجود اشتراکات زیادی که با هم داریم، هر کس خوانش منحصربفردی از جهان در ذهن می‌پروارند که حاصل متغیرهایی متعددی هست مثل زمان، مکان، استعداد، بضاعت.

پنجره‌ ذهن‌ها به کلمات

پس هر کدام از ما بخاطر تجربیات قبلی یکی از درجات و ابعاد مفاهیم را درک می‌کنیم. برای این که به یک مفهوم عمومی و متحد برسیم، بناگزیر از گفتگو و مراوده هستیم. هر کس از پنجره خودش دیده‌هایش را می‌گوید و لابلای این گفتگوها یک تفکر جمعی متولد می‌شود. بدون گفتگو، کلمات عقیم می‌مانند و مفاهیم ناقص. البته با گفتگو احتمال مخالفت، چالش و تقابل افزایش می‌یابد. پس چاره چیست؟

رواداری و تساهل

«برای رواداری برابر نظرات دیگران که مخالف نظرات خودمان هستند و صبوری در برابر تضاد، احتمالا هیچ چیز موثرتر از این نیست که به یاد داشته باشیم خودمان هم اغلب نظراتی در مورد موضوع واحدی داشته‌ایم و کرارا و گاهی حتی در دوره‌ای بسیار کوتاه، نظراتمان را تغییر داده‌ایم.» «متعلقات و ملحقات» صفحه ۱۸۹ اثر آرتور شوپنهاور

تساهل یعنی تحمل کسی که چون ما فکر نمی‌کند. بهترین بهانه و دلیلی که ما را بر تساهل قانع می‌کند خودمان هستیم. ما خودمان در طول روزگار در معرض تغییر بوده‌ایم و هستیم. ما به ناگزیر با خودمان کنار می‌آییم. پس می‌شود همین قاعده را برای دیگران هم قبول کرد.

آزادی یعنی تحمل موضوعات چرک یا حتی تهوع‌آور

اگر دیگران موضوعات زشت و فرومایه‌ای طرح کردند چه؟ مثلا بی‌حجابی که این روزها مناقشه میان مردمان و صاحب‌قدرتان شده. حتی برداشتن نمایش مو از سر اشکال شرعی دارد، این‌ها ممکن است قسمت‌های بیشتری را نمایش دهند.

هم‌زیستی مخالف‌ها چقدر امکان‌پذیر است؟
هم‌زیستی مخالف‌ها چقدر امکان‌پذیر است؟


جنگ شدیدترین نوع تعامل است.
جنگ شدیدترین نوع تعامل است.


یا سقط جنین. اگر گروهی طرفدار از بین بردن جنین بی‌زبان شوند چه باید کرد؟ قتل نفس جایز نیست.
یا قبیح‌تر از همه، اگر علم ازدواج با محرم را بردارند چه؟ خاصه آن که در ایران باستان هم رواج داشته.

یا از حقوق اقلیت‌های جنسی (LGBT)(هم‌جنس‌گرایان، ترنس و دوجنس‌گراها) طرفداری شود چطور؟ این‌ها با چه منطقی توجیه دارد؟ می‌خواهند با قبول «ازدواج با هم‌جنس» ادای روشنفکران را دربیاورند در حالی که حال‌به‌هم‌زن‌تر از این در دنیا نیست. در همه دنیا این گروه‌ها یا طرد می‌شوند یا با اکراه دیده می‌شوند. این‌ها هم جزئی از آزادی هستند؟

نظر یکی از نویسندگان ویرگول در مورد گفتگو از حقوق اقلیت‌های جنسی
نظر یکی از نویسندگان ویرگول در مورد گفتگو از حقوق اقلیت‌های جنسی

موزه‌های چندش دنیا

در این فکر بودم که چه چیزهای چندش هستند؟ مثلا احمقی پیدا می‌شود که توالت را عیان در موزه بگذارد؟ دیدم بله می‌شود! اینجا فهرستی از موزه‌های توالت‌شناسی دنیا آمده است. بعد رفتم سراغ غذا. بنظرم آزادی خوردن سوسک یا مار واقعا زننده است. موزه‌ای در فرانسه ۸۰ غذای چرک و چندش را به نمایش گذاشته. عکس‌هایشان را ببینید:

خوراک خفاش غذایی از گوام
خوراک خفاش غذایی از گوام

خفاشِ بدبختِ پخته شده. طبیعت حق دارد با کرونا از ما انتقام بگیرد!

استیک رتیل - غذای کامبوجی
استیک رتیل - غذای کامبوجی

نباید قانون از این رتیل بخت‌برگشته در برابر انسان وحشی محافظت کند؟

سوپ لاک‌پشت - غذایی چینی  - چه لاک‌پشت گوگولی خوشگلی
سوپ لاک‌پشت - غذایی چینی - چه لاک‌پشت گوگولی خوشگلی

در چند دهه اخیر نسل چندین هزار حیوان ازبین رفته است به لطف همه‌خواری، حرص و اشتهای انسان. نباید حد و مرزی برای آزادی باشد؟

شراب بچه موش - اصلا باورکردنی نیست کسی با اشتیاق این شراب را می‌خورد!
شراب بچه موش - اصلا باورکردنی نیست کسی با اشتیاق این شراب را می‌خورد!

واقعا این یکی حالم را بهم می‌زند.

سوپ چشم گوسفند - یک غذای مغولی
سوپ چشم گوسفند - یک غذای مغولی

ازین چشم که خیره به ما می‌نگرد می‌ترسم.

Kale pache is an Iranian dish made with head, feet and stomach of sheep.
Kale pache is an Iranian dish made with head, feet and stomach of sheep.

کله‌پاچه در میان غذاهای چندش! چیزی که اینجا برایش سرودست می‌شکنند آنجا چندش است.


فکر کنم با این تصویرها حرفم را رساندم. چندش بودن، تهوع‌آور نسبی‌ست. در عین حال روحیه آزاد انسان هم حد و مرزی ندارد. اگر بنابه اجتناب، انکار و سرکوب نباشد، که اکنون رسم دولتمردان ماست، باید یکجایی شهامت گفتگو در مورد موضوعات چندش را داشت. مهم نیست این‌ها چقدر زشت، تهوع‌آور یا منزجرکننده هستند. نمی‌شود سوال یا خواسته را در گلو خفه کرد؛ باید شهامت ایستادن و پاسخگویی را تقویت کرد.

ترنس: نمونه‌ای از پذیرش پدیدهِ عجیب و غریب تغییر جنسیت

مساله تغیر جنسیت چند دهه قبل به ذهن هیچکس خطور نمی‌کرد. جنسیت را خدا آفریده؛ چه کسی جز خدا می‌تواند آن را عوض کند؟ در طبیعت همه چیز یا مذکر هستند یا مونث. مبهم یا بینابین (fuzzy) نیست. یا مرد یا زن. طبیعت و جفت‌گیری برهمین اساس است. اینقدر این پدیده دور از ذهن بود که حتی کسی سوالی نمی‌پرسید.

در چند دهه اخیر کم کم مسیر عوض شد تا جایی که در سریال گلشیفته شخصیت اصلی (بهاره کیان‌افشار) ترنس بود. اخیرا شهره لرستانی در آرامش عمومی اسمش را به مازیار تغییر داد. شگفتا که این تغییر و فرهنگ‌سازی آرام و پیوسته انجام شد و هنوز هم ادامه دارد.

بن‌مایه سخن

رسیدن به آزادی در گرو یک سری کیفیت‌هاست مثل رواداری، صبر، مهربانی، بخشش و همدلی. و مهم‌تر از همه آزادی از درون خود ما شروع می‌شود. نیمه‌های تاریک وجود ما کم نیستند. ما وقتی به یک آزادی درونی، صلح درونی برسیم می‌توانیم قدمی هم برای رشد اجتماعی برداریم. به قول قرآن، شرایط تغییر نمی‌کند مگر این که افراد به اصلاح خودشان برآیند.

إِنَّ اللّهَ لاَ يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ


تشکر از شمایِ خواننده

نتیجه خودخوانی‌ام این متن شد. آنچه بذر تغییر را می‌کارد و به رشد آن کمک می‌کند نگاه متفاوت شماست. تشکر که مطالعه کردید و اندیشه‌تان را درمیان می‌گذارید.


در پناه حق