به تماشای من تویی. شهرساز، تحیلگر داده، عاشق سفال و گیاهان
گاز طبیعی یا برق: مساله این است
ما در پی گازیم؛ دانشمندان و سیاستگذاران نشان دادهاند برق گزینه بهتریست: سالمتر، از نظر اقتصادی و پایداری بهتر. برق قابلیتهای تامین و توزیع بسیار بهتری دارد. در این مطلب سیاسی شهری نیویورک را در مورد گاز طبیعی بررسی میکنم. بعد کمی در مورد اروپا حرف میزنم. و نهایتا به ایران خودمان میرسم.
با سلامتی شروع میکنم.
مشکلات گاز خانگی برای سلامتی
پختن یک کیک معمولی میزان دیاکسید نیتروژن خانه را به بیش از استاندارهای سازمان سلامت جهانی (WHO) میبرد. پژوهشی نشان داده که بچههایی که در خانههای بااجاق گاز زندگی میکنند، به اندازه ۴۰٪ بیشتر بیشتر به آسم دچار میشوند. پس اجاق گازی که ما به آن عادت داریم اینقدرها هم سالم نیست!
بازی دو سر برد برای سلامتی و محیطزیست
محدود کردن گاز خانکی مزایای سلامتی فوقالعادهای دارد؛ از طرف دیگر برق مزیتهای محیطزیستی دارد. سوزاندن گاز برای تولید برق کنترل شده است. گازهای آزاد شده از فیلترهای قویتر و پیشرفتهای رد میشوند که آلودگیاش با دقت بیشتری گرفته میشود. در این مسیر دیاکسید کربن کمتری هم تولید میشود.
این مطلب برای ایران صدق نمیکند چرا که نیروگاهها فیلترهای پیشرفتهای ندارند. اگر هم داشته باشند در ساعاتی از روز آن را باز میکنند تا استهلاکش کمتر شود.
گرمایش جهانی برای ما شوخیست چرا که به اندازه کافی غرق مشکلاتیم. اما برای دنیا مساله مهمیست. کلا فکر کنم این مقالهام را ایرانیان جدی نگیرند چرا که در بازار یک چراغ والور ساده چندین میلیون خریدفروش میشود. ما در فکر اینم از سرما تلف نشویم؛ آنها به طول و عرض عمرشان فکر میکنند.
نگاه محیطزیستی، صرفه اقتصادی
در آمریکا، قرار است از ۲۰۲۳ در نیویورک به ساختمانهای کمتر از ۷ طبقه انشعاب گاز برای پخت و پز یا گرمایش ندهند. در قدم بعدی، در سال ۲۰۲۷ به سراغ ساختمانهای بلندتر میروند. تخمین زده میشود با این کار از انتشار ۲.۱ میلیون تن کربن دیاکسید تا سال ۲۰۴۰ جلوگیری شود؛ تقریبا میشود معادل انتشار آلودگی سالانه ۴۵۰ هزار خودرو.
برای ساختمان کوتاهتر تامین گاز طبیعی صرفه اقتصادی ندارد. مقایسه کنید با کشور خودمان که تا روستاهای همهجای کشور را میخواهیم لوله گاز بکشیم.
مسئولان شهری نیویورک درصدد جایگزینی گاز با برق هستند. البته لایحه ساختمان تمام الکترونیک مخالفینی دارد اما کم و بیش دارد رشد میکند. مثلا اتوبوس همه مدارس تا ۲۰۳۵ برقی میشود.
نیویورک هنوز با ممنوع کردن گاز طبیعی مشکلاتی دارد اما ۲۰ ایالت دیگر کارهای ابتدایی قانونگذاری آن را پیشبردهاند.
تغییر توجه از سلامتی به آزادی انتخاب
شرکتهای تامین گاز اقداماتی را برای توقف شهرداری انجام دادهاند. آنها این جور استدلال میکنند که گاز بخشی از حق انتخاب انرژی مردم است. ازین گونه استدلالها شرکتهای دخانیات هم قبلا استفاده کردهاند.
شرکتها مقررات دولتی را با برجسته کردن حق انتخاب و آزادی مصرف با چالش میکشند. توی فیسبوک گروهی به نام «شهروندان انرژی» برای آزادی انواع انرژی و مقابله با محدودیت گاز طبیعی فعالیت میکنند که در واقع پشت آنها به شرکتها و موسسات نفتی آمریکایی گرم است.
مقابله با شرکتهای نفتی
استدلال شرکتهای نفتی چندان هم قوی نیست چرا که نوع و میزان مصرف انرژی هنگام ساخت خانه و زیرنظر شهرداری مشخص میشود. در آمریکا ۲۵٪ خانهها صرفا با برق کار میکنند. خانههای قدیمی که قبل ممنوعیت گاز ساخته شدهاند هنوز آزادی و حق استفاده از گاز را دارند، اما خانه رو به سوی برق دارند. تجهیزاتشان متناسب قوانین جدید تامین شده.
سیاستهای انرژی در اروپا
موضوع اول انرژی در اروپا سیاسیست. من در لهستان، هلند و انگلیس زندگی کردم. در این مدت حتی یک کپسول گاز یا اجاق گازی ندیدم. شمال انگلیس منابع نفتی گازی وجود دارد اما سیاستهای کلان کشورها، دوری از گاز طبیعی است. آنها منابع گازی قوی ندارند پس سعی کردهاند سیاستهای انرژیشان را در حاشیه امن نگه دارند. بعد از اتفاقات اوکراین، درستی این سیاست روشنتر شد.
سیاست انرژی ایران
ایران تقریبا نصف اروپاست، اگر بیشتر نباشد :)
در حالی که آمریکا و اروپا عمدتا برای توزیع انرژی از برق استفاده میکنند، ایران گاز طبیعی را مبنای حرکت گذاشته. فشار گاز طبیعی در زمستان افت دارد و تامین آن برای شبکهای به این گستردگی واقعا سخت است. بالا بردن فشار در زمستان تا جایی امکان دارد؛ باید تعادلی بین زمستان و تابستان باشد چرا که تابستان فشار زیاد است و ذخیره کردن آن اقتصادی نیست؛ پس اضافه گاز در تابستان میسوزد و به هوا میرود.
علاوه بر هزینه بالای تامین فشار حداقلی، همان اتفاق روسیه اروپا میتواند برای ایران ترکمنستان بیافتد. اگر ترکمنستان در زمستان گاز را قطع کرد چه؟ شبکه برق این مشکلات را ندارد. توزیع برق در زمستان راندمان بالاتری دارد و مشکل تامین فشار ندارد.
خلاصه کلام
مشکلات گاز در شهرهای جنوبی تا حد زیادی به ساختار و ماهیت سیاستهای انرژی در ایران برمیگردد. حرکت به سمت برق گزینههای سالمتر، اقتصادیتر و قابل اعتمادتری در اختیار ما میگذارد. در حالی گاز نیازمند شبکهای مجهز و گسترده است. توزیع برق سادهتر است. علاوه بر این میتوان بخشی از برق را با پانلهای خورشیدی تامین کرد.
در ایران به طور میانگین سالیانه بیش از ۲۸۰ روز آفتابی گزارش شده است که بسیار قابل توجه است.
تعداد روزها و میزان آفتاب کشورهای بالاتر از مدار جغرافیایی ما خیلی کمتر است. برای همین دوستان در اروپا و کانادا کمبود آفتاب شکایت دارند!
در مورد پتانسیل و موقعیت آفتابی ایران برای تامین انرژی جداگانه صحبت میکنم. این مطلب به درازا نکشد. ممنون از حسن نظر و توجهتان.
تشکر و قدردانی
ایده اصلی این مطلب در گفتگو با محمد کرمانی شکل گرفت. او برق صنعتی اصفهان خوانده و بنیانگذار فضای کار اشتراکی آبی سفید اصفهان است. ذهن خلاق و نگاهی پرسشگر دارد. برای همین معمولا ایدههای بکری در بساطش پیدا میشود.
مطلبی دیگر از این انتشارات
تورم سهمش را میگیرد، ناگفته و نانوشته
مطلبی دیگر از این انتشارات
زن زندگی آزادی؛ مراد من از آزادی چیست؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
زندگی با آدمهای مذهبی سخت است